چرا فعالان اقلیمی به شرکتهای سوخت فسیلی بیاعتمادند؟
پروپاگاندای اینستاگرامی غولهای نفتی
شرکتهای نفتی میگویند که تبلیغات آنها برای فروش کالاهایشان است و ربطی به حقیقت ندارد، اما در طرف مقابل فعالان اقلیمی بر این باورند که پروپاگاندای این شرکتها باید مورد نظارت قرار گیرد تا آنها نتوانند از آن وسیلهای برای «سبزشویی» عملکرد مخرب خود بسازند. مدافعان صنعت نفت همچنین معتقدند که شرکتهای نفتی حتی اگر دست به اقداماتی واقعی برای کنترل انتشار کربن بزنند و به سمت سبزشدن حرکت کنند، بازهم هدف حمله فعالان زیستمحیطی خواهند بود. فعالان اقلیمی در اینباره هم به تاریخ و کارنامه سیاه غولهای نفتی در زمینه تخریب محیطزیست، مسوولیتناپذیری این شرکتها و فریب افکار عمومی توسط آنها اشاره میکنند. در چنین شرایطی به نظر میرسد هرقدر که غولهای نفتی برای انجام تبلیغات هزینه میکنند، دیگر نخواهند توانست نتایج سابق را از آن بهدست بیاورند و فعالان اقلیمی تا حد زیادی در اعمال فشار بر آنها و بدنام کردن این شرکتها موفق بودهاند.
استفاده غولهای نفتی از اینفلوئنسرهای اینستاگرام
در گزارشهای روزنامهنگاران، نهادهای اقلیمی و محققان، از صنعت نفت اغلب به عنوان مهمترین عامل انسانی تغییرات اقلیمی یاد میشود؛ اما این صنعت هم بیکار ننشسته است. گزارش اخیر گیزمودو (Gizmodo) نشان میدهد که شرکتهای نفتی شل (Shell) و فیلیپس۶۶ (Phillips ۶۶) به بسیاری از اینفلوئنسرهای اینستاگرامی پول پرداخت میکنند تا آنها برای این شرکتها دست به تبلیغات بزنند. البته برخی از این پستها کاملا مشخص است که دارای اسپانسر هستند و جنبه تبلیغاتی دارند اما در بسیاری از موارد تشخیص تبلیغاتیبودن محتوا بسیار دشوار بوده و خیلی اوقات پستهای این اینفلوئنسرها مملو از اطلاعات گمراه کننده و جعلی درباره تغییرات اقلیمی است. هرچند که دیگر صنایع نیز دست به اقدامات مشابهی میزنند و کسی چندان به آنها خرده نمیگیرد و به نام تبلیغات و بازاریابی، همه از کنار آن میگذرند؛ اما هنگامی که غولهای نفتی دست به چنین کاری میزنند، به عنوان یک رفتار شیطانی از آن یاد میشود.
البته ریشه چنین قضاوتی درباره غولهای نفتی را باید در اثرات آنها در تخریب محیطزیست جستوجو کرد.
صنعت سوختهای فسیلی بدون تردید بزرگترین منبع منفرد آلودگی هوا و انتشار کربن روی کرهزمین است. بنابراین چندان هم نباید از حملاتی که به این صنعت میشود و آن را مقصر مشکلات اقلیمی و انتشار کربن میدانند، متعجب بود. مخالفتهای سرسختانه فعالان اقلیمی، نتیجه مستقیم عملکرد فاجعهبار خود کمپانیهای نفتی است.
اما این واقعیت را هم نباید نادیده گرفت که روزانه میلیاردها نفر از مردم جهان و حتی رادیکالترین فعالان اقلیمی، کماکان از محصولات شرکتهای نفتی استفاده میکنند و باید به این امر توجه داشت؛ چراکه باید پذیرفت همه مردم با استفاده از سوختهای فسیلی در آلودگی و تخریب هرچه بیشتر کرهزمین مشارکت دارند. چیزی که در گزارش گیزمودو خودنمایی میکند، واکنش رسانهها به عملکرد شرکتهای نفتی است. صنعت نفت بهعنوان مبدع اکثر تکنیکهای تبلیغاتی مدرن و جدید شناخته میشود، اما حالا به دلیل استفاده از این تکنیکهای تبلیغاتی برای گمراهکردن مردم درباره خطرات تغییرات اقلیمی مورد حمله قرار میگیرد.
مدافعان و مخالفان چه میگویند؟
شرکتهای نفتی و مدافعانشان در اینباره میگویند که واقعیت درباره تبلیغات این است که قرار نیست در آن حقایق عینی مطرح شود؛ چه در صنعت نفت و درباره اثرات اقلیمی آن باشد، چه در تبلیغات نوشابههای قندی غیرالکلی باشد که اثرات مخرب مصرف آنها را نادیده میگیرد. آنها میگویند که هدف تبلیغات فروش کالا است، اهمیتی هم ندارد آن کالا بنزین باشد یا نوشابههای کوکاکولا. البته این تبلیغات میتواند جنبههای دیگری هم داشته باشد که مدافعان صنعت نفت چندان به آن نمیپردازند. شرکت بیپی (BP) در تلاشی که توسط بخش روابط عمومی آن سازماندهی شده، به دنبال نشان دادن خود بهعنوان شرکتی بسیار متفاوت است. در گذشته بیپی به معنای بریتیش پترولیوم (British Petroleum) بود، اما حالا این شرکت میگوید که بیپی مخفف بیاند پترولیوم (Beyond Petroleum) است و خود را دیگر فراتر از نفت و گاز میداند و میگوید که بیپی دیگر یک شرکت انرژی است. حالا اما بهقدری فشارها روی شرکتهای نفتی افزایش یافته است که آنها هم در حال تلاش برای تغییر نام خود هستند تا خود را فراتر از کسبوکار واقعیشان یعنی نفت و گاز نشان دهند. بهنظر میرسد تبلیغات در رسانههای اجتماعی در عصر نفرت از غولهای نفتی، به بخشی ضروری برای شرکتها تبدیل شده است. مولی تفت برای نگارش این گزارش گیزمودو مصاحبههای زیادی انجام داده و با بسیاری از گروهها و فعالان اقلیمی در اینباره گفتوگو کرده است. او میگوید بسیاری از چهرههای آکادمیک و گروههای اقلیمی خواهان دخالت نهادهای نظارتی در عملکرد کمپینهای تبلیغاتی غولهای نفتی شدهاند. آنها معتقدند که شرکتهای بزرگ نفتی از کمپینهای تبلیغاتی خود برای «سبزشویی آنلاین» عملکرد مخرب خود استفاده میکنند و نهادهای نظارتی باید این شرکتها را
متوقف کنند. پیشنهادی که برای کنترل این شرکتها مطرح شده است، نظارت بر محتوای تبلیغات آنها پیش از انتشار در رسانههای اجتماعی مانند اینستاگرام و فیسبوک است. البته مدافعان سوختهای فسیلی و غولهای نفتی میگویند که این بخش هر کاری که انجام دهد و حتی تلاشهای واقعی آنها برای سبزشدن از سوی مخالفان سبزشویی نامیده میشود و شوالیههای اقلیمی باز هم آنان را محکوم میکنند. طرفداران صنعت نفت معتقدند که از نظر مخالفان هیچ راهی جز گسترش استفاده از سوختهای فسیلی برای این صنعت وجود ندارد که بتواند نقشی در انقلاب انرژی ایفا کند. آنها بر این باورند که بیاعتمادی به شرکتهای نفتی از سوی مخالفان هیچ پایانی ندارد و نباید به آن توجهی کرد. اما چرا جهان امروز تا این حد به صنعت نفت و سوختهای فسیلی بیاعتماد است؟
تاریخ و کارنامه سیاه غولهای نفتی
در سال ۲۰۱۲ بیست دولت در سراسر جهان گزارشی در مورد تلفات احتمالی تغییرات اقلیمی منتشر و عنوان کردند که فقدان تلاش جامع برای کنترل تخریب محیطزیست و به صفر رساندن انتشار کربن، میتواند به آوارگیهای گسترده در کره زمین و کشتار جمعی در نتیجه گرسنگی و گرما تا فاجعههای طبیعی و بیماریهای همهگیر منجر شود. البته مرگ انسانها تنها یک نتیجه چنین روندی است، در گزارش یادشده درباره ایجاد الگوهای مهاجرتی و پناهجویی جدید سخن گفته شده که ۳/ ۱ میلیارد فقیر در معرض آن قرار دارند. چنین سیل مهاجرتی میتواند منجر به جنگهای ژئوپلیتیکی بزرگ و جدیدی شود و گزارش گروه ۲۰ در آن زمان پیشبینی کرد که تا سال ۲۰۳۰ دست کم بیش از ۷۰۰ هزار نفر در جهان بر اثر تغییرات اقلیمی جان خود را از دست خواهند داد.
با وجود این شرکتهای نفتی و گازی کماکان توصیههای فوری دانشمندان درباره خطرات تغییر اقلیمی را نادیده گرفتهاند و به مسیر خود ادامه میدهند. به عنوان مثال در سال ۲۰۱۹ چندین شرکت نفتی آمریکایی و شرکتهای سوخت فسیلی اروپایی قول دادند که از محیطزیست محافظت کنند و تغییرات اقلیمی را جدی بگیرند. اما فعالان اقلیمی میگویند اعتماد به قول شرکتهای نفتی احمقانه است، چرا که آنها تنها به دنبال کسب سود هستند و این دست اظهارات و قولهای آنها هم فقط برای بازگرداندن اعتماد و آبرو به شرکتهایشان است. فعالان اقلیمی میگویند شرکتها تنها سود را میشناسند و به کره زمین و مردمی که روی آن زندگی میکنند، اهمیتی نمیدهند و از همین رو باید به شدت با آنان برخورد کرد. برای اثبات این ادعای فعالان اقلیمی میتوان به قصه اکسونموبیل اشاره کرد. در سال ۲۰۱۵، روزنامهنگاران و محققان دریافتند که این شرکت از دهه ۱۹۷۰ میلادی کاملا به تهدیدات اقلیمی آگاه بوده و از تبعات آن به طور کامل اطلاع داشته است. اما این شرکت به مدت ۴۵ سال این امر را بهرغم آگاهی مخفی کرده، در مورد آن به شکل آشکاری دروغ گفته و برای دههها عملیاتهای ویرانگر زیست محیطی خود را ادامه داده است. این افشاگری منجر به خشم عمومی گستردهای در جهان شد و نهایتا ۳۵۰ هزار نفر در آمریکا از اکسونموبیل شکایت کردند و از وزارت دادگستری خواستند که درباره عملکرد اکسون تحقیق کند. این شرکت درست پس از آنکه خطر تحقیقات فدرال را در یک قدمی خود دید با انتشار بیانیهای پس از ۴۵ سال حاضر شد دست از انکار تغییرات اقلیمی بردارد و وعدههایی غیرصادقانه درباره اقدامات آینده این شرکت داد؛ وعدههایی که با گذشت ۶ سال هنوز کوچکترین تلاشی در راستای تحقق آنها انجام نشده است. جالبتر آنکه تحقیقات بلومبرگ در آن زمان نشان داد که اکسون در سال ۲۰۱۵ برنامهای داشته که مطابق آن قرار بوده میزان انتشار کربن خود را به اندازه کل کشور یونان افزایش دهد. اما تبلیغات این شرکت در همان زمان از تعهد آنها به کاهش انتشار کربن حکایت داشت. در چنین شرایطی شاید چندان هم عجیب نباشد که هیچکس به شرکتهای نفتی و تبلیغات آنها اعتمادی نداشته باشد و حتی به وعدههای آنان با تردید جدی نگریسته شود. واقعیت این است که غولهای نفتی جهان تاریخ سیاهی در تخریب سیاره زمین، مشارکت در نقض حقوق بشر و حمایت از حکومتهای دیکتاتوری در سراسر جهان داشتهاند؛ امری که به کمک روابط عمومی آنها و تکنیکهای نوین تبلیغاتی و هزینههای گزاف در این زمینه همواره از دید جامعه پنهان نگاه داشته شده بود. اما حالا به نظر میرسد دیگر شرکتهای نفتی توان شستوشوی عملکردشان و تمیز نشان دادن دستهایشان در فاجعههای جهان را ندارند.