بازار نفت در دوران پساسعودی
محمدحسینبابالو: سالها قیمت جهانی نفت خام از بحرانهای ژئوپلیتیک تاثیر میپذیرفت؛ زیرا این قبیل بحرانها مخصوصا در حوزههای نفتخیز، بهسادگی میتوانست روند عرضه را به بازارهای مصرف سرایت دهد و همین ابهام کافی بود تا قیمتها به شدت صعودی شود حتی اگر تاثیر آن موقتی باشد. بهعنوان مثال میتوان از بحران نفتی سال ۱۹۷۳ همزمان با جنگ اعراب و رژیم صهیونیستی یا جنگ بین روسیه و گرجستان (موسوم به جنگ اوستیای جنوبی ) در سال ۲۰۰۸ و در کنار خط لوله باکو-تفلیس-جیحان نام برد. با توجه به وسعت و پراکندگی بحران اعراب و اسرائیل بازار نفت تاثیر بیشتری از این بحران پذیرفت و قیمتها از ۳ به ۱۴ دلار در هر بشکه افزایش یافت؛ ولی در بحران اوستیا رشد قیمتها محدود بود و بحران جهانی اقتصاد موسوم به بحران اعتبار در همین سال باعث شد تا اثرات این جنگ کمتر دیده شود.
محمدحسینبابالو: سالها قیمت جهانی نفت خام از بحرانهای ژئوپلیتیک تاثیر میپذیرفت؛ زیرا این قبیل بحرانها مخصوصا در حوزههای نفتخیز، بهسادگی میتوانست روند عرضه را به بازارهای مصرف سرایت دهد و همین ابهام کافی بود تا قیمتها به شدت صعودی شود حتی اگر تاثیر آن موقتی باشد. بهعنوان مثال میتوان از بحران نفتی سال 1973 همزمان با جنگ اعراب و رژیم صهیونیستی یا جنگ بین روسیه و گرجستان (موسوم به جنگ اوستیای جنوبی ) در سال 2008 و در کنار خط لوله باکو-تفلیس-جیحان نام برد. با توجه به وسعت و پراکندگی بحران اعراب و اسرائیل بازار نفت تاثیر بیشتری از این بحران پذیرفت و قیمتها از 3 به 14 دلار در هر بشکه افزایش یافت؛ ولی در بحران اوستیا رشد قیمتها محدود بود و بحران جهانی اقتصاد موسوم به بحران اعتبار در همین سال باعث شد تا اثرات این جنگ کمتر دیده شود. ورود شیل اویلها نکته دیگری است که بازارهای جهانی را متاثر ساخته است. هم اکنون پادشاهی سعودی اولین هدف خود از افزایش حجم تولید را از رده خارج کردن شیلهای نفتی عنوان میدارد؛ هرچند که این حجم عرضه تغییر چندانی نداشته؛ ولی سودآوری شرکتهای فعال در این صنعت نوپا
به طرز شدیدی کاهش یافته است. بنابراین رفتار سعودیها مدتی است که قلب این شرکتهای کوچک و بزرگ را هدف قرار داده و متضرر ساخته است. حال در شرایط فعلی که با مازاد عرضه نفت و همچنین افزایش محسوس موجودی ذخایر نفت خام در بازارهای جهانی روبهرو هستیم، بحرانهایی همچون بحران سوریه یا جنگ عربستان و یمن تاثیر چندانی بر بازار نفت نداشتند؛ زیرا روند عرضه نفت به بازارهای جهانی را تحت تاثیر قرار نداده است؛ ولی آیا این وضعیت برای عربستان ادامه خواهد یافت؟ در روزهای اخیر در برخی از وبسایتها یا رسانههای نزدیک اندیشکدههای غربی یک خط فکری خاص با تیترهایی واحد تعقیب میشود. پایگاه خبری دیفنس وان نزدیک به اندیشکدههای دفاعی در آمریکا برای پربازدیدترین خبر خود این تیتر را برگزید: آغاز آماده باش برای سقوط پادشاهی سعودی - در این گزارش آمده است: عربستان سعودی اصلا یک کشور نیست. یک تجارت ناپایدار، بسیار فاسد و چیزی شبیه به یک گروه جنایتکار است. بهتر است ایالات متحده از هماکنون خود را برای دوران پس از سعودی آماده کند. پایگاه اطلاع رسانی آتلانتیک نزدیک به اندیشکدههای استراتژیک در آمریکا با بازنشر این گزارش؛ این تیتر را برای آن
برگزید: آمادگی برای سقوط پادشاهی سعودی. زمان زیادی باقی نیست. بهتر است که آمریکا آماده باشد.
در این گزارش آمده است: برای نیم قرن عربستان همچون ابزاری برنده در دست سیاست خارجی آمریکا قرار داشت. عرضه نفت تضمین شده (به آمریکا) با فروش امنیت به عربستان تضمین شده بود. نادیده گرفته شدن شیوههای استبدادی و صادرات افراطگرایی وهابی در حالی که واشنگتن با سرسختی از این متحد خود چهرهای میانهرو را ترسیم میکرد نیز معضل دیگری بود.حال عربستان دیگر یک کشور نیست و برای توضیح شرایط موجود دو مسیر در پیش روست؛ یعنی چهره سعودی را باید یکی از این دو حالت ترسیم کرد: همچون یک شرکت سیاسی با یک مدل کسبوکار هوشمند ولی به شدت ناپایدار یا یک نهاد فاسد همچون یک سازمان جنایتکار با یک سازماندهی عمودی و افقی یا شاید چیزی دیگر ولی در هر حال نمیتواند پایدار بوده و البته عمر آن سپری شده است.
مدت هاست که تصمیمسازان آمریکایی برای سقوط پادشاهی سعودی برنامهریزی کردهاند. در صحبتهای اخیر بین افراد در بخشهای نظامی و دولتی آمریکا، ما مبهوت این هستیم که آنها چگونه با بهت و ابهام به این چشمانداز خیره شدهاند. اینجاست که باید تحلیلگران روی این وضعیت کار کنند. واژههای فوق، واقعیتهای رسانههای استراتژیک آمریکاست یعنی تصمیمسازان این کشور در حال کار روی شرایط پساسعودی هستند. با توجه به این شرایط اوضاع بازار جهانی با محوریت عرضههای سعودی قطعا تحتالشعاع قرار خواهد گرفت. این وضعیت در حالی وخیمتر خواهد شد که به تنهایی ۵۰ درصد از تولید نفت عربستان از مناطق شرقی این کشور و دقیقتر شمال شرقی و از حوزه نفت خیز القوار (معروف به پادشاه ابر حوزههای نفتی در جهان) تامین شده که البته در مناطق شیعهنشین و مرزی نیز قرار دارد.
از طرف دیگر مالکیت و حق بهرهبرداری این میدان متعلق به شرکت آرامکو عربستان است که پس از عرضه در بورس نیویورک با حرف و حدیثهای بسیاری روبهرو شده که به ابهام از آینده این حوزههای نفتی افزوده است. در هفتههای اخیر برخی از استراتژیستها از احتمال عرضه سهام این شرکت بهعنوان بخشی از سناریوی تجزیه عربستان یاد کردهاند. با توجه به این موارد باید اذعان داشت که بازار جهانی نفت خام از هماکنون با ابهامات عمیقی روبهرو است که هر کدام میتواند سرنوشت این بازار را تغییر دهد. از سوی دیگر با توجه به برخی تجربیات و البته تلاشهای سیاسی و نظامی و شاید نیاز صنایع غربی به ایجاد یک بازار مصرف جدید چندان هم دور از ذهن نباشد و از همه مهمتر رشد قیمتها در کنار محدود شدن عرضه نفت خام سعودی بیش از همه به سود شیل اویلهای غربی تمام خواهد شد. این نکته یعنی بازگشت بسیاری از شرکتهای نفتی کوچک و بزرگ به گردونه سودآوری مطلبی نیست که بتوان از کنار آن بهسادگی گذشت.
منابع در دفتر روزنامه موجود است
ارسال نظر