دبیر انجمن انرژیهای تجدیدپذیر در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» عنوان کرد
پیشنیاز جهش بزرگ تجدیدپذیرها
در دولت چهاردهم موضوع تولید برق تجدیدپذیر به میزان ۳۰ هزار مگاوات مطرح میشود. به نظر شما زیرساختهای لازم برای اجرای این میزان پروژه در کشور وجود دارد؟
با توجه به شرایط کشور دستیابی به ۳۰هزار مگاوات انرژی تجدیدپذیر هم از بعد شرایط حاکم براقتصاد کلان کشور و هم از نظر صنعت برق بعید به نظر میرسد چرا که برای احداث نیروگاه برای تولید ۳۰هزار مگاوات برق تجدیدپذیر (که بخش عمده آن نیروگاههای خورشیدی است)، نیازمند ۱۸میلیارد دلار سرمایهگذاری هستیم. اگر سرمایهگذار بخشخصوصی نیز وارد گود شود، نهایتا توانایی تامین ۲۰ تا ۳۰ درصد این میزان را دارد و عمده این پول باید از طریق بخشهای دیگر تامین شود. در واقع بانکها، صندوق توسعه ملی، بازار سرمایه و سرمایهگذاری خارجی مجموع راههای تامین مالی هستند و به نظر میرسد تامین حدود ۱۴میلیارد دلار از این چهار طریق طی ۴سال اگر نگوییم غیرممکن، دستکم باید بگوییم بسیار سخت به نظر میرسد؛ نکته مهم دیگر اینکه حدود ۵۰درصد تجهیزات مورد نیاز وارداتی هستند؛ بنابراین حدود ۷ میلیارد نیاز ارزی داریم، این در حالی است که با فرض تامین مالی ریالی، تامین ارز به دلیل تحریمها روز به روز محدودتر میشود. در سوی دیگر، در صنعت برق تجدیدپذیر سالانه حدود ۱۰۰ مگاوات احداث نیروگاه داشتهایم و اگر بخواهیم سالانه ۷۵۰۰ مگاوات نیروگاه احداث شود، باید دید که آیا امکان افزایش نیروی انسانی در بخشهای پیمانکاری و همچنین طراحی و تامین تجهیزات برای این میزان نیاز (۷۵برابر وضعیت فعلی) وجود دارد یا خیر؟! بنابراین برای رسیدن به چشمانداز ۳۰ هزار مگاوات باید تمام ابعاد مساله بررسی شده باشد.
در برخی مناطق، صنایع عنوان میکنند که حاضرند نیروگاه تجدیدپذیر احداث کنند اما شبکه انتقال و توزیع این امکان را ندارد. لطفا در این خصوص توضیح دهید.
در حال حاضر قرارداد احداث ۱۰هزار مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر امضا شده و مجوز اتصال به شبکه نیز برای آنها صادر شده است. اما مشکل این است که بازیگران جدید، هم از نظر شبکه و هم زمین دچار مشکل میشوند؛ چرا که اکثر ظرفیت شبکه و زمینهای سهلالوصول موجود در قالب این ۱۰ هزار مگاوات تخصیص داده شده است؛ بنابراین اگر قرار است ۳۰هزار مگاوات نیروگاه جدید تاسیس شود، باید برنامهریزی جدیدی برای شبکه و زمین داشته باشیم. از نظر فنی، دارا بودن ۳۰ هزار مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر با در نظر گرفتن ظرفیتهای فعلی شبکه برق کشور، امکانپذیر است؛ کما اینکه در کشورهایی نظیر ایسلند، دانمارک و ... این اتفاق افتاده و در کشور ما نیز امکان پذیر است که دلایل متقنی هم برای این ادعا وجود دارد. نخست اینکه بیشترین مصرف برق کشور (پیک اول مصرف) بین ساعت ۲ تا ۳ ظهر تابستان است که هم نیروگاههای بادی و هم خورشیدی در همین بازه زمانی حداکثر تولید را دارند. نکته دوم اینکه پیک دوم مصرف شبکه حدود ساعت ۸ تا ۹ شب تابستان است که نیروگاههای بادی در این ساعات همچنان تولید بالایی دارند؛ بنابراین ترکیب حساب شدهای از ۱۲ تا ۱۵ هزار مگاوات نیروگاه بادی و خورشیدی، بدون استفاده از ذخیرهساز میتواند وارد شبکه شود. چنانچه قصد احداث نیروگاه بیش از این میزان را داشته باشیم، میتوانیم از نیروگاههای برقابی موجود که حدود ۱۲هزار مگاوات هستند، به عنوان ذخیرهساز استفاده کنیم. بهاین معنی که در ظهر تابستان که زمان تولید نیروگاههای تجدیدپذیر است، آب نیروگاههای برقابی ذخیره میشود و در ساعاتی که تجدیدپذیرها در مدار نیستند، از این آب استفاده میشود. علاوه بر این ما نیروگاههای گازی زیادی داریم که در یک فرآیند ۲ساعته وارد مدار میشوند؛ پس در شبها که تجدیدپذیرها تولید کمتری دارند، این نیروگاهها میتوانند به سرعت وارد مدار شوند. بنابراین ما به راحتی و بدون ایجاد محدودیت برای شبکه برق، میتوانیم تا ۳۰ هزار مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر احداث کنیم. البته شبکه برق در هر صورت و برای احداث هر نوع نیروگاهی از نظر خطوط انتقال، توزیع، فوق توزیع، پست های برق و ... نیازمند توسعه است.
در ۲سال اخیر موضوع احداث نیروگاه توسط صنایع مطرح شده اما ظاهرا شرایط به شکلی است که برای تامین ۱.۵ مگاوات، باید نیروگاهی با ظرفیت ۷ مگاوات احداث شود که این تفاوت، هزینههای احداث را بالا میبرد. تا چه اندازه این دلیل را موجه و درست میدانید؟
اینکه یک نیروگاه خورشیدی یک مگاواتی، یک مگاوات انرژی را تمام ساعات شبانهروز به کارخانه نمیدهد، درست است و در طول شبانهروز، حدود ۲۰۰ کیلووات خروجی به صورت خطی دارد. اما نتیجهگیری اشتباهی در این اظهارات مشهود است؛ به این معنا که برای مقایسه ارزانترین برق تولیدی از میان چند نوع نیروگاه، باید شاخصی به نام «هزینه انرژی تراز شده» محاسبه شود. در واقع برای هر نیروگاهی که این عدد پایینتر باشد، یعنی انرژی ارزان تری تولید میکند. مشکل در ایران زمانی رخ میدهد که در بررسی هزینه انرژی تراز شده قیمت سوخت لحاظ نمیشود. اما بر اساس ماده ۱۰ قانون مانعزدایی صنعت برق، مقرر شده قیمت سوخت نیروگاهی هر سال افزایش پیدا کند و افزایش ۸۰درصدی که قرار است در سال آینده اتفاق بیفتد، در راستای این قانون است. بنابراین وقتی صنعت میخواهد نیروگاهی بسازد که ۳۰ سال عمر مفید دارد، نباید قیمت گاز فعلی را مبنای ۳۰ سال قرار دهد. بر اساس گزارشی که توسط «اندیشکده انرژی اتاق بازرگانی کرمان» و (SolutiEn) منتشر شده، هزینه تامین گاز برای توسعه فعلی ۵.۴ سنت دلار به ازای هر متر مکعب گاز بوده و توسعههای آتی به دلیل افت فشار گاز، به ۸.۳ سنت دلار به ازای هر متر مکعب گاز میرسد. با فرض اینکه ماده ۱۰ قانون مانعزدایی منجر به تعیین قیمتی در حدود هزینه تامین فعلی شود (۵.۴ سنت دلار)، برق تولیدی نیروگاههای حرارتی به مراتب گرانتر از تجدیدپذیرهاست. از این رو در کشوری نظیر آمریکا هم که از نظر منابع گاز، خورشید و باد شبیه به ایران است، نیروگاههای بادی که در خشکی نصب میشوند، ارزانترین بوده و در درجه بعد نیروگاههای خورشیدی قرار دارند و در مرحله بعدی نیز نیروگاههای سیکل ترکیبی است. همچنین در پاسخ به این سوال که با فرض احداث نیروگاه خورشیدی تکلیف تولید برق در شب چه میشود، باید گفت در هر صورت چه نیروگاه خورشیدی و بادی باشد و چه نیروگاه تولید پراکنده، برق تولیدی به شبکه داده میشود و سپس از شبکه به کارخانه تزریق میشود. بر اساس قوانین موجود فعلی نیز، شبکه هموارسازی برق را انجام میدهد.
برخی مدعی هستند که هزینههای تعمیرات و اورهال نیروگاههای تجدیدپذیر بالاتر از سایر انواع نیروگاههاست. ضمن توضیح در این خصوص، آیا تجدیدپذیرها نیازمند نوسازی و جایگزینی قطعات هستند؟
اتفاقا یکی از مزایای نیروگاههای تجدیدپذیر این است که برخلاف نیروگاههای حرارتی که بسته به نوع فناوری، هزینههای تعمیر و اورهال بالایی میپردازند، هزینه اورهال ندارند و تقریبا هزینههای بهرهبرداری نزدیک به صفر است. به عنوان مثال اگر نیروگاههای خورشیدی را بررسی کنید، به دلیل نداشتن قطعات دوار، صرفا باید هزینههای نگهبانی و بیمه را بپردازید. عمر نیروگاههای خورشیدی نیز بر اساس استانداردها و شواهد، حتی با فناوریهای دهه ۹۰، حدود ۳۰ سال است؛ نکته دوم اینکه در حال حاضر ما هیچ نیروگاه تجدیدپذیری نداریم که با اجناس دستدوم و کارکرده احداث شده باشد؛ با این وجود نمیتوان منکر این شد که فناوری نیروگاهی که به عنوان مثال در سال ۱۳۹۶ احداث شده، قطعا پایینتر از فناوری امروز بوده و این به خاطر پیشرفت سریع صنعت تجدیدپذیر است؛ اما ورود فناوریهای جدید به معنای از رده خارج کردن تکنولوژیهایی که در نیروگاههای قدیمیتر استفاده شده، نیست.
با توجه به اینکه دولت عمده برنامههای تولید برق را بر توسعه تجدیدپذیرها متمرکز کرده، چه راهکارهایی برای تسریع توسعه در این بخش دارید؟
از اوایل دهه ۹۰ صنعت تجدیدپذیر در ایران آغاز به کار کرده و ساز و کار آن برای احداث ۱۰۰ مگاوات ایجاد شده است؛ اما چنانچه بخواهیم به حدود ۷ هزار مگاوات ظرفیت جدید سالانه برسیم، باید روشهای دیگری را دنبال کنیم؛ به طور مثال مشکل ثبت سفارش و تخصیص ارز برای احداث نیروگاههای تجدیدپذیر در۶ماهه ابتدایی امسال شرکتها را دچار مشکل کرد، زیرا وزارت صمت ادعا میکرد که بر اساس آمار، ثبت سفارش پنل خورشیدی در ۳ماهه ابتدایی امسال، به اندازه کل سال گذشته بوده است و اجازه ثبت سفارش بیش از این داده نمیشود. این در حالی است که ما به دنبال توسعه این صنعت هستیم و حتی ممکن است در سال جدید چندین برابر سال گذشته درخواست ثبتسفارش و تخصیص ارز وجود داشته باشد. بنابراین ضمن اینکه باید برای ساخت داخل تجهیزات و ایجاد زنجیره ارزش فتوولتائیک برنامهریزی شود، لازم است اجازه واردات نیز متناسب با نیاز کشور داده شود. همچنین نصب این میزان نیروگاه نیازمند نیروهای متخصص و ابزارآلات مختلفی مانند ماشین پایهکوب، جرثقیل و ... است و از الان باید برای تامین و واردات آنها برنامهریزی شود. علاوه بر این نباید در برخی استانها وقتی سرمایهگذار برای احداث نیروگاه اقدام میکند، عنوان کنند که ۱۰۰ مگاوات مجوز احداث نیروگاه توسط دیگران دریافت شده و تا زمانی که این ظرفیت تعیین تکلیف نشده، نمیتوان زمین جدید به سرمایهگذار اختصاص داد. ضمنا فرآیند بوروکراسی اداری برای تخصیص زمین گاهی تا ۱۸ ماه زمان نیاز دارد.
اخیرا مصوبه ای از طرف دولت در مورد تسهیل امور احداث نیروگاههای تجدیدپذیر صادر شده است. نظر شما در این خصوص چیست؟
به نظر من اگر چه در مواردی میتوانست احکام قویتری داشته باشد اما همین مصوبه هم در صورت اجرا چند گام رو به جلو است. اما متاسفانه ما کتاب بزرگی از قوانینی داریم که اجرا نمیشوند و نگرانی ما این است که این مصوبه نیز به همان سرنوشت دچار شود.