مقوله انبوهسازی و الزامات تولید صنعتی مسکن
گروه مسکن - امیررضا رضازاده:در اصطلاح عام، انبوهسازی یعنی تولید بیشتر، لیکن این تولید بیشتر در دنیای امروزی فقط به معنای انباشت زیاد از یک کالا نبوده و به نحوی نیست که در بازار نتواند به فروش رسیده و قابل رقابت با سایر کالاهای مشابه نباشد. بدین لحاظ تولید انبوه ضرورتا با سیستمی شامل ویژگیهایی باشد که از جمله آنها، رعایت مصادیق استاندارد، قیمت ارزانتر، کیفیت بهتر، تولید سریعتر، به کارگیری فناوریهای مناسب و... هستند. ضمن آنکه (پرهیز از وابستگی) به عنوان یک شاخص عمده دیگر بایستی در هر حال موردنظر قرار داشته باشد. بنابر تعریف فوق، انبوهساز کسی است که بتواند با استفاده از روشهای پیشرفته فنی صنعتی، مواد و مصالح جدید و مقاوم، زمان کمتر، هزینه پایینتر و بهرهوری بیشتر از منابع در اختیار (منابع مالی، نیروی انسانی، ماشینآلات و غیره) اقدام به تولید بیشتر نموده و به بازار عرضه کند. بالطبع دستیابی به بهرهوری بیشتر نیازمند مدیریتی صحیح، همراه با اجزای متشکله آن یعنی سازماندهی و تشکلات، هدایت و رهبری، کنترل و نظارت و... و بالاخره برنامهریزی به عنوان مهمترین اهرم مدیریت است. بدین ترتیب تولید انبوه، قرابت نزدیکی با (مدیریت صنعتی) پیدا کرده و تولید انبوه صنعتی با تمام ویژگیهای آن یعنی پیشسازی، هماهنگی در ابعاد در دو بعد طرح و اجرا (مدولاسیون) استاندارد شدن، مکانیزه شدن و انعطافپذیری مطرح میشود. در تعریف مسکن گفته میشود کالایی است گرانقیمت و سودآور که به مانند بسیاری کالاهای دیگر در معرض بورس بازی قرار گرفته و بازار آن دچار رونق و رکود میشود. از دیدگاه دیگر مسکن کالایی است عام و به مثابه یک نیاز ضروری که مورد احتیاج همگان بوده و ازاینرو دارای اهمیتی اجتماعی - فرهنگی است. این ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی و همچنین ابعاد کالبدی، آن را از اهمیتی خاص برخوردار میسازد که برای تولید و عرضه آن بایستی سیاستها و اقداماتی خاص اتخاذ شود. در حال حاضر وضعیت موجود مسکن در جامعه ما به گونهای نیست که بتواند پاسخگوی کلیه نیازها بوده واز این رو است که جامعه مواجه با کمبودهای میلیونی مسکن و یا به سخن دیگر بدمسکنی است.
در پاسخگویی به نیازها و کمبودهای میلیونی مسکن، منعکس در برنامه مختلف عمرانی، بدان سان که بتواند رافع آنها بوده و به شکلی مستمر ادامه یابد، مشکل بتواند با ادامه راه فعلی به مقصود رسید.
روند موجود حاکم بر تولید مسکن صرفا جنبه خود مصرفی تولید انفرادی داشته و به هیچ وجه قادر به تولید انبوه برای ارائه به بازار، به منظور فروش و یا استیجار نیست. صاحبنظران و متخصصان امر مسکن بر این عقیدهاند که استفاده از فناوریهای پیشرفته و تولید ساختمان به شکل انبوه، تنها راه ممکن در چارهجویی معضل مسکن است.
شیوهای که تلاش دارد عرضه و تقاضا را با یکدیگر هماهنگ ساخته و از طریق ایجاد فراوانی بتواند بستر مناسب به منظور تامین مسکن تمامی نیازمندان را فراهم کند.
در تولید انبوه مسکن که به صور مختلف امکانپذیر است و در یک تقسیمبندی آن را میتوان به دو شیوه صنعتی و غیرصنعتی تقسیمبندی کرد، اهداف و یا ضوابطی موجودند که از جمله آنها استاندارد بودن، ارزان بودن، ارتقای کیفیت، تخصصی بودن، سبک بودن، سرعت کار و کاهش زمان اجرا قابل ذکرند.
با توجه به ضوابط فوق تولید انبوه، مترادف با صنعتی شدن بوده است که به معنای تولید کارخانهای، یک محصول است.
در این روش بنا به علل چرخه تکراری فعالیتها و تقدم و تاخر اقدامات نسبت به یکدیگر در یک برنامه زمانبندی شده و در مجموع تبعیت کامل از یک نظام برنامهریزی جامع، امکان خطایابی و رفع مشکلات، برگشت به عقب و اصلاح اشتباهات، تعویض قطعات و برخی اقدامات و اصلاحات بدون عملیات تخریبی، نظارت سیستماتیک و... امکانپذیر بوده و بدین علت است که اقتصادی بودن یا ارزانسازی بنا امکانپذیر میشود.
چنین فعالیتی در مقایسه با تولیدات تکتحصولی بوده که به روش سنتی یا یدی تولید میشوند.
بالطبع تولید انبوه صنعتی نیازمند مدیریتی مطلوب است که با استفاده از ابزار خود یعنی برنامهریزی سازماندهی و تشکیلات هدایت و رهبری کنترل و نظارت بتوانند اجزای صنعتی شدن مذکور را تحقق بخشیده و بهرهوری در بخش مسکن را افزایش دهد، به روایت دیگر صنعتی شدن تولید انبوه فقط به معنای احداث یک یا چند کارخانه پیشساخته نیست که از آن طریق بتوان اهداف و ایدهآلهای بخش مسکن را تحقق بخشید.
فعالیتی که در راستای صنعتی شدن طی ۳ الی ۴دهه گذشته در گذشته اتفاق افتاده و ناموفق گشته است.مروری مختصر به سیر تحولی کالاها و نیازهای ضروری انسان، بیانگر این موضوع است که تولید با روشهای دستی و به طریق سنتی و انتقال دانش و فن از طریق استاد- شاگردی، پاسخگو به نیازهای روزمره مردم نبوده است. در طول تاریخ و در طی چند قرن گذشته این روند تولید به شدت دستخوش تغییر و تحول شده و با عبور از مراحل دستی و نیمهصنعتی به مراحل صنعتی گام گذاشته است، هر چند که شدت و ضعف موضوع در کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه متفاوت بوده است، چنین حرکتی در مورد برخی از نیازهای زندگی به مانند پوشاک، مواد غذایی، ارتباطات و اتومبیل با سرعت و شتاب بیشتری انجام گرفته، لیکن در بخش ساختمان و مسکن بنا به ویژگیهای خاص آن با کندی توام بوده است. به طور خلاصه علل و عوامل موثر در روند تولیدات صنعتی را میتوان به شرح زیر برشمرد:
- تغییرات مستمر و پیوسته در علوم و فناوری که ماحصل تداوم فکری و تلاش پیگیر انسانها در طول تاریخ بوده است.
- افزایش رشد جمعیت، نیاز به تولید بیشتر در زمان کمتر مطرح کرده و تفکر انبوهسازی را به عنوان یک صنعت پایدار جایگزین شیوههای پیشین کرده است.
- در مقایسه ماشین و انسان، کارایی ماشین چندین ۱۰ برابر انسان بوده و از اینرو است که عملکرد کارگری ساده، هیچگونه ارزش اقتصادی چه در مقیاس کلان و چه در مقیاس خرد را نداد.
- تولید انبوه و صرفهجوییهای اقتصادی از طریق رعایت استاندارد، قیمت ارزانتر، کیفیت بهتر، تولید سریعتر و بیشتر و... امروزه به جایی رسیده که برای تولیدات هر کشور صنعتی و نیمه صنعتی الزامی و اجتنابناپذیر به شمار میآید.
گرایش حاکم در تولید مسکن در جامعه ما به گونهای است که در راستای رفع نیازهای فردی عمل کرده و پاسخگوی نیازهای بازار نیست. فاصلهای عمیق مابین عرضه و تقاضا به خصوص در گروههای میان درآمد و گروههای کمدرآمد مبین این موضوع بوده و از اینرو است که اتخاذ راهحلهای جدید و روی آوردن به شیوههای نوین و از جمله ضرورت انبوهسازی در امر مسکن را اجتنابناپذیر مینماید.
در راستای تولید انبوه اجزایی به مانند کنترل کیفیت و ارتقای آن، سرعت در ساخت و ساز، کاهش هزینه و ارزانسازی، صرفهجویی در زمان و بسیاری عوامل دیگر موثرند که اجبارا فرآیند تولید مسکن را شکلی صنعتی داده و انبوهسازی را تبدیل به انبوهسازی صنعتی میکند.
به منظور تحقق انبوهسازی صنعتی، نخستین گام رفع موانع و محدودیتها در امر مدیریت است. یک مدیریت صحیح و فعال نه تنها به امر برنامهریزی و اجرای آن کمک میکند، بلکه در مراحل مختلف مطالعات، بررسی مشکلات، تدوین سند برنامه، عملیات اجرایی و امور مالی، سازماندهی و تشکیلات، بهرهبرداری و نگهداری امری لازم به شمار میآید. به این طریق بستری مناسب جهت انبوهسازی ایجاد شد و فضای لازم جهت رشد و توسعه آن فراهم میشود.
در فضای ایجاد شده فوق دو عام عرضه و تقاضا، منسجم و متشکل شد و هر یک به طور مستقل و سپس هماهنگ با یکدیگر قابلیت برنامهریزی، نظارت و کنترل را مییابند. در چنین وضعیتی تکنولوژی مناسب رشدیافته و عوامل چهارگانه آن یعنی ماشینآلات، اطلاعات و نرمافزار، مهارت و نیروی تخصصی، سازماندهی و تشکیلات، با یکدیگر هماهنگ و با استفاده از سایر اهرمهای مدیریتی به اجرا در میآیند.
در پیوند با موارد فوق، یک نظام انبوهسازی فوق نظامی است که بتواند همزمان با مراحل طرح و اجرا در افزایش کیفیت و بهبود کیفیت ساختمان، چگونگی نگهداری و حرمت از ساختمان و خدمات بعد از فروش را به عنوان جزئی از نظام به حساب آورد. از اینرو است که این عوامل بایستی جزئی از انبوهسازی صنعتی به شمار آمده و در چرخه مدیریت قرار گیرند.
انعقاد قراردادهای بلندمدت با انبوهسازان صنعتی، به عنوان یک عامل ایجاد امنیت در سرمایهگذاری، هماهنگسازی در دو بخش طراحی و تولید قطعات که پیوستگی مابین دو بخش معماری و سازه را در تمام مراحل برقرار میکند و بالاخره امکان نظر نسبت به انبوهسازی صنعتی، به عنوان مهمترین استراتژی بخش مسکن، به هنگام تجدیدنظر در برنامههای پنجساله عمرانی و در شکل ارائه لایحهای مستقل به مجلس شورای اسلامی، از جمله عوامل حمایتی دیگر در انبوهسازی صنعتی محسوب میشوند.
ارسال نظر