گزارش
کالبد فرسوده معماری در ساختمانسازی
عکس: سعید عامری
سعید آگشته، شهردار جدید شهر الوند و کارشناس معماری
خالی بودن جای معماری سنتی ایران در ساختوسازها و بیفروغ شدن سیمای شهرها، اتفاقی است که به دنبال مغفول ماندن معماری در برنامهریزیهای کلان دولت روی داده و موجب شده تا معماران برجسته کشور، فریاد اعتراض سر دهند و نابسامان شدن سیمای شهرها را نتیجه بیتوجهی به معماری بدانند و از دولتخواهان سیاستگذاری در این خصوص شوند.
در زمینه معماری با سعید آگشته، شهردار جدید شهر الوند به گفتوگو پرداختیم و از زبان وی راهکارهای حیات دوباره معماری را در ساختوسازها جویا شدیم. متن این مصاحبه در زیر از نظر شما میگذرد:
فعالیتهایی که تاکنون داشتهاید در چه زمینهای بوده؟
با عنوان کارشناس ساختمان و کارشناس ارشد شهرسازی در بخش مدیریت کلانشهرها و کنترل پروژهها فعالیت داشتهام.
همچنین در بحث شهر و شهرسازی در یک شرکت مهندسی مشاور، مدیریت پروژهها را بر عهده داشتم.
در عین حال به عنوان مدرس در دانشگاههای کشور تدریس میکنم و از سال 76 به عنوان عضو کمیسیون فروش مازاد تراکم در تهران و عضو کمیسیون شورای شهر مشغول به کار بودم.
در یکی از دورههای فعالیتم نیز در مقام مشاور عالی شهرداری تهران و رییس کمیسیون برنامهریزی شهری خدمت کردم و در حال حاضر شهردار جدید الوند واقع در استان قزوین هستم.
با توجه به فعالیتهایی که در زمینه شهرسازی و معماری انجام دادهاید از نظر شما نوسازی بافتهای فرسوده دارای چه نتایج مثبتی است و چگونه میتوان آن را ساماندهی کرد؟
بافتهای فرسوده مساله خاصی است که مدیریت شهری با آن دست به گریبان است نگاه به بافتهای فرسوده مستلزم شناخت علمی است چرا که تلقی موجود از بافتهای فرسوده تلقی صحیحی به لحاظ علمی نیست. بافتهای شهری از لحاظ نوع باید تفکیک شوند، در عین حال بافتها به لحاظ فرسودگی به دو دسته تقسیم میشوند. اول بافتهای فاقد ارزش و دوم بافت فرسوده دارای ارزش. با توجه به این امر بافتهای فرسوده قابل ارزش و واجد شرایط، بافتی است که دارای هویت بوده و زمان و سبک معماری خاص در آن رعایت شده است. به طوری که دولت و شورای شهر و مدیریت شهری برای نگهداری آنها باید هزینههایی در نظر بگیرند و سیاست درستی را برای بهسازی و مقاومسازی بافتهای فرسوده اتخاذ کنند.
اما بافتهایی که در اصطلاح امروزی با عنوان بافت فرسوده نامگذاری شدهاند، بافتهایی هستند که به لحاظ معماری و به لحاظ هویتی دارای ارزش نیستند و بایستی در خصوص نوسازی آنها اقدام شود همچنین نوسازی در بافت قدیمی در 2بخش کالبدی و اجتماعی تعریف میشود. به طوری که در ابتدا با موضوع شهروندان ساکن در بافت فرسوده مواجه هستیم و از سوی دیگر با کالبد فرسوده این بافتها در این شرایط ابتدا باید برای مردم و شهروندان ساکن در بافت فرسوده فکری کنیم و برای سکونت آنها جایگزین مناسبی را پیدا کنیم و تا زمانی که این اقدام انجام نشود هر اقدامی که در جهت نوسازی بافت فرسوده بر روی کاغذ و طرح تهیه شود طرح موفقی نخواهد بود. این در حالی است که به دلیل عدم توجه به شهروندان که روح کالبد شهری هستند نوسازی بافت فرسوده تاکنون موفق نبوده است.
دومین موضوع مهم در خصوص نوسازی بافتهای فرسوده، فقدان منابع مالی خاص تعریف شده است. در یک مقطع زمانی دولت برای نوسازی بافتهای فرسوده به فاینانس جهت استفاده از سرمایه خارجی روی آورد. با توجه به اینکه برای این اقدام باید سرمایهگذاران خارجی وارد عمل شده و زمینه ورود آنها و امنیت سرمایهگذاری فراهم میشد، اما این اتفاق به دلیل فراهم نبودن شرایط لازم روی نداد و در نهایت منجر به شکست طرح شد. به طوری که سرمایهگذاران خارجی در آن مقطع زمانی به بازار مسکن وارد نشدند.
با توجه به اهمیتی که معماری در ساختوسازهای شهری دارد، دولت برای حمایت از این صنعت چه اقداماتی انجام داده است؟
هرچند که توجه به معماری از تکالیف قانونی محسوب میشود و در همین راستا در سال اول برنامه چهارم توسعه هم طرح جامع مسکن و هم طرح شهرسازی کشور تهیه شد اما متاسفانه در پیشنویسی که در برنامه سوم توسعه تهیه شد، فقط در یک بند و آن هم بسیار گذرا به عمران و اهمیت معماری اشاره شده و در همین راستا کارگاهی توسط وزارت مسکن و شهرسازی تشکیل شد که از موضوعات مطرح شده در این کارگاه توجه به بحث طرح جامع معماری و شهرسازی بود.
در طرح جامع معماری و شهرسازی خوشبختانه بحثهای قابلتوجهی در بخش معماری مطرح شد و بر این اساس سندهای همزمان برای توسعه صنعت معماری تدوین شد که یکی سند توسعه و دیگری سند چشمانداز است. در این 2سندشهرها از ابعاد فعلی یعنی طول و عرض خارج میشود. همچنین شهر، خارج از عناصر شهری مورد توجه قرار میگیرد.
یکی دیگر از موارد مطرح شده در این دو سند، توسعه شهرسازی با رویکرد به معماری اصیل است. یکی دیگر از مباحث طرح جامع معماری و شهرسازی کشور توجه به هویت معماری اصیل ایرانی است به طوری که لزوم مطرح شدن این طرح به صورت قانون معماری و شهرسازی وجود دارد. در بررسی عوامل موثر بر بیتوجهی به معماری به عنوان یک صنعت مهم، نگاه اقتصادی به شهرسازی در کشور از سال ۴۷ به بعد برمیخوریم که بسیار تاثیرگذار بوده است. در این برهه زمانی از یک سو موضوع جذب سرمایه مطرح بوده و از سوی دیگر با توجه به اهمیت رشد و توسعه کشور که از طریق درآمدهای حاصل از فروش نفت به دست آمده بود، تفکر اقتصادی بر شهرسازی غالب شد.
این در حالی است که شهر یک موجود زنده است که باید به تمام اجزا و توسعه آن به صورت هماهنگ و یکنواخت نگاه کنیم. سرزمین ایران سبک معماری خاص خود را دارد، اما متاسفانه قادر به حفظ آن نبودیم و با افزایش جمعیت، مهاجرت از روستاها به شهرها و افزایش قیمت زمین که به دنبال بالا رفتن حجم نقدینگی و افزایش نرخ تورم روی داد، معماری شهری در نهادهای متولی مغفول ماند.
همچنین یکی دیگر از مهمترین عوامل بیتوجهی در بحث شهرسازی، جدا شدن معماری از عناصر شهرسازی بوده و این در حالی است که در سایر کشورها معماری و شهرسازی را همزمان مورد توجه قرار داده و هویت شهری آنها بستگی به هویت معماری آنها دارد. نمونه عینی این مورد کشور ژاپن است. زمانی که ما به برج سازی روی آوردیم هیچ توجهی به شاخصههای معماری سنتی نشد در حالی که امکان الگوبرداری از معماری سنتی در برجسازی وجود داشت.
متاسفانه توجه به سودآور بودن برجسازی موجب شد به هویت معماری در ساخت برجها توجهی نشود.
آنچــه که در بحـث ضعفهای معماری بدان اشاره شد ضعفهای اجرایی و قانونی بود بهطوری که ضعفهای اجرایی به سیستم و بدنه ساختوساز کشور و ضعفهای قانونی به مدیریت شهری برمیگردد.
با توجه به آنچه که گفته شد آیا کشورهای اروپایی میتوانند الگوی موثری در بحث معماری ما باشند و آیا سبک کنونی معماری ما تقلیدی است از شیوه معماری موجود در کشورهای غربی؟
اگــرچــه بــرخی از ساختمانهای بلند و برجهای فعلی به الگوهای شهرسازی در کشورهای اروپایی نزدیک است اما این نمیتواند به معنی تقلید ما از آنها باشد چرا که ساختمانها در این کشورها با توجه به سبک و فرهنگ اروپایی ساخته میشود اما برخی عناصر ساختوساز به سبک معماری ما راه پیدا کرده که نمونه آن آشپزخانه اپن است.
به دلیل عدمتوجه به معماری در شهر احساس امنیت و آرامش از بین رفته و این فکر پیش میآید که همه ساختمانها در حال افتادن هستند.
همچنین عدم توزیع متوازن صنعت و کار در تمام شهرهای کشور موجب شده که جمعیت به سمت کلانشهرها و به خصوص تهران روانه شود.
آیا از نظر شما دانشگاهها در مغفول ماندن معماری نقش داشتهاند؟
به طور قطع مباحث معماری در دانشگاهها تدریس میشود اما همان طور که گفتم سرمایهای بودن مسکن به عنوان کالای مهم در سبد خانوار عاملی است در مغفول ماندن معماری.
مهمترین مشکل اقتصاد مسکن این است که با نگاه سرمایهای به آن مینگریم که این موضوع موجب شده شهرسازی هم بدون توجه به اصول معماری صورت بگیرد به عنوان نمونه بسیاری از خیابانها استاندارد نیستند.
یکی از راهکارهایی که میتوانیم برای استانداردسازی شهرها صورت دهیم انتقال مراکز دولتی به شهرهای اطراف است.
ارسال نظر