ادعاهای آماری طرح جامع مسکن

دکتر بیت‌ا... ستاریان*

بخشی از کارشناسان وزارت مسکن از سال‌های گذشته تا کنون نخواسته‌اند اهمیت ابعاد مساله مسکن را آشکار کنند. تا آن جا که حتی در طرح جامع مسکن نیز مساله مسکن کوچک جلوه داده می‌شود. بارها در گفت‌وگو با مسوولان وزارت‌ مسکن بر این نکته تاکید شده است؛ هنگامی که به نقش تاثیرگذار و سرنوشت ساز مسکن آگاهی دارید، باید به ‌جای کوچک جلوه دادن معضل مسکن، آن را همان ‌گونه‌ که هست و به عنوان یک بحران ملی به سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیران کشور معرفی کنید تا از این طریق وزارت مسکن بتواند بخش‌های مختلف دولت را نسبت به حجم واقعی مسوولیت خود و بسیج امکانات‌شان برای انجام این مسوولیت‌ها و توسعه این بخش، متقاعد کند. تعادل در بخش مسکن، منافع افرادی را که به صورت کلونی و مافیایی در این حوزه فعالند، از میان می‌برد. اکنون سرمایه‌گذاران در بخش مسکن سودهای کلانی می‌برند. در حالی‌که سود طبیعی در این بخش باید حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد باشد، اما اکنون ۴۵ تا ۵۰ درصد از این بخش سود کسب می‌شود.

برخی که با آمارهای غلط قصد دارند مانع توجه به این بخش شوند، همواره با تئوری‌های مختلف، بخش مسکن را تغذیه کرده و اهداف خود را پیش می‌برند. به طور مثال بعد از فشارهای زیادی که در دوره وزیر پیشین به وزارت مسکن وارد شد، این وزارت‌خانه سند راهبردی ـ اجرایی طرح جامع مسکن را تهیه کرد، اما آمارهایی که در این طرح برآورد شده است اشتباه و غلط بود. در مقایسه‌ آمار‌های ارائه شده در این طرح با آمارهایی که از سوی وزارت اقتصاد و دارایی ارائه شده است، ملاحظه می‌کنیم که تدوین‌کنندگان این طرح، سعی در اغراق در میزان واقعی تولید مسکن در آن برهه از سویی، و پایین نشان‌دادن سطح نیاز، از سوی دیگر داشتند.

بنا بر ادعای آمار موجود ارائه شده، در حال حاضر ۱۷میلیون‌و ۴۰۰ هزار واحد شهری و روستایی در کشور وجود دارد، در حالی که تعداد واحد‌های مسکونی موجود، نمی‌تواند بیش از ۱۴میلیون واحد باشد. اما در طرح جامع مسکن نیز تعداد واحد‌های شهری حدود ۱۰‌میلیون و تعداد واحد‌های روستایی حدود ۵‌میلیون واحد روستایی، گزارش شده است، این آمار صحیح نیست؛ چرا که در سال ۱۳۷۵ تنها ۱۰میلیون واحد مسکونی داشته‌ایم که از آن سال تا هنگام تدوین این طرح، ۵‌میلیون واحد به این آمار افزوده شده است، اما نکته مهم این جاست که در طول این سال‌ها ما باید پاسخگوی عواملی نظیر استهلاک و تخریب نیز باشیم. با توجه به نرخ استهلاک بالای کشور، به نظر می‌رسد در طول این سال‌ها حدود سه‌میلیون تخریب داشته‌ایم، در این صورت باید حدود ۸‌‌میلیون واحد مسکونی یعنی سالانه ۸۰۰‌هزار واحد، تولید کرده باشیم تا بتوانیم ۱۵‌‌میلیون واحد مسکونی را در آمار نشان دهیم.

در طرح جامع مسکن، تعداد واحدهای مسکونی شهری ۹‌میلیون و ۹۰۰‌هزار واحد گزارش شده است. بنابراین گزارش، طرح جامع مسکن، در مقایسه با سال ۱۳۷۵ که تعداد واحد‌های مسکونی شهری ۷‌میلیون واحد بود، مدعی است تعداد واحد‌های مسکونی موجود از سال ۷۵ تاکنون ۳‌میلیون واحد افزایش یافته است.

در این صورت با توجه به نسبت واحد‌های روستایی به شهری، باید کل واحد‌های مسکونی نیز حداقل ۵/۱‌میلیون واحد افزایش یافته باشند، اما اگر تعداد واحد‌های تخریب شده را اضافه کنیم، غیرممکن است که از سال ۷۵ تاکنون این تعداد مسکن احداث شده باشد. چرا که اگر تعداد واحد‌های تخریب شده و واحدهای روستایی را به این آمار اضافه کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که طی ۹ سال، ۵/۸‌میلیون واحد مسکونی در کل کشور تولید شده است.

بنابراین اگر میزان تخریب واحد‌های مسکونی را در طول دوره‌ مورد مطالعه‌ طرح جامع مسکن، به داده های این طرح درباره‌ واحد‌های موجود شهری و روستایی اضافه کنیم، می‌توانیم نتیجه بگیریم که طرح جامع مسکن ادعا دارد که در فاصله زمانی ۱۳۸۴-۱۳۷۵ حدود ۸‌میلیون مسکن شهری و روستایی، یعنی سالانه ۸۰۰‌هزار واحد تولید شده است. تنها در این صورت است که می‌توانیم تعداد واحد‌های

مسکونی موجود را ۱۵‌میلیون واحد بدانیم، این در حالی است که حتی اگر سرمایه‌، تکنولوژی و نقدینگی لازم وجود داشت، مصالح موجود امکان ساخت این تعداد واحد مسکونی را نمی‌داد.

بالاترین آمار تولید سالانه مسکن در طول این دهه ۵۰۰‌هزار واحد مسکونی در سال است. تنها در یک مورد وزارت مسکن آمار یک سال را ۶۰۰‌هزار واحد اعلام کرد که این موضوع مورد انتقاد قرار گرفت و بعد از بررسی مشاهده شد که اعداد و ارقام اشتباه بوده است.

در بخش مسکن نیاز به دوره‌های آمارگیری ۵ ساله داریم . در آمارگیری ۱۰ ساله، معمولا خانه‌های بی‌دوام و کم دوام را که عمر مفید ۱۰ الی ۱۵‌ ساله داشته باشند، به کلی از مجموع آمار حذف‌ می‌کنند. بر اساس آمار سال ۱۳۷۵، تعداد واحد‌های ساخته شده قبل از سال ۱۳۴۵، یک‌‌میلیون و ۷۲۷‌هزار و ۴۱ واحد است که در حال حاضر حداقل ۴۰ سال عمر دارند. بین سال‌های ۴۵ تا ۵۴ نیز، یک‌‌میلیون و ۶۰۹‌هزار و ۲۰۷ واحد ساخته شده است.

دلیل این‌که چرا این آمارها اشتباه مطرح می‌شوند، روشن نیست، تاجایی که شاهد این آمارها در اسنادی هستیم که از سوی وزارت مسکن برای مجلس ارسال شده است. زمانی که بحث از آمار مسکن می‌شود، اعداد و ارقام بسیار واضح است، اما مشخص نیست‌ با چه انگیزه‌ای آمار‌ها این گونه ارائه می‌شوند. دلیل سرپوش گذاشتن روی فاصله‌ میان عرضه و تقاضا با ارائه‌ آمار‌های این‌چنینی مشخص نیست.

* عضو هیات علمی دانشگاه تهران

برگرفته از گفت‌وگوی سرویس راهبردی ایسنا