مسعود سیفی‌اعلا

در هیاهوی مسائل پیچیده و فراوانی که در حیطه‌های گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و غیره وجود دارد، تکرار بحث نه چندان تازه انتقال پایتخت از تهران نیز بیشتر به یک طنز می‌ماند تا بحثی جدی. حالا از سر طنز گویی یا اظهار نظری ساده که بالاخره حق هر کسی است، این بحث هراز چند گاه یکبار سوژه‌ای برای مطبوعات شده و مباحثی پیرامون آن مطرح می‌شود که گویی انتقال پایتخت بزرگی مثل تهران به نقطه‌ای دیگر از کشور مثل خوردن یک لیوان آب است که نه زحمتی دارد و نه مشکلی.

حتی برخی می‌گویند هزینه انتقال پایتخت از هزینه یک سال اداره شهر تهران بیشتر نخواهد بود که خود طنز دیگری است.

طرفه آن که شهرداری تهران در این اواخر هزینه اداره سالانه این شهر را اعلام کرد و رقمی معادل ۳۵۰۰میلیارد تومان البته منهای بودجه عمرانی را برای آن قید نمود.

این مبلغ البته برای دولت ایران که سالانه فقط ۳۰۰۰میلیارد تومان یارانه نان می‌دهد تا ۳۰درصد آن را مردم دور بریزند، رقم چندان زیادی نیست و برای شهر تهران هم که بودجه بالایی محسوب می‌شود و با هزار زحمت به دست می‌آید البته رقمی کافی نیست تا گوشه گوشه نیازها را پاسخ گوید.

لاجرم با این مبلغ‌ها خیال انتقال پایتخت یک رویا پروری است. حتی ارقامی به مراتب بالاتر از این رقم نیز برای انتقال مرکزیت شهر تهران که عبارت از تاسیسات ضروری یک پایتخت باشد، حداقل در ایران که هزینه تمام شده ساخت یک واحد مسکونی حدود ۳ برابر قیمت‌های بین‌المللی است، امکان‌پذیر نمی‌باشد.

اگرکشوری مثل قزاقستان در یک زمان مناسب موفق به انتقال پایتخت شد، به دلیل همان زمان مناسب بود که کارگر ساده فراوان و مواد اولیه ساخت‌وسازها به وفور در آن کشور فراهم بود. با این حال آن کشور نیز در مقطع سال‌های میانی دهه ۹۰ سده گذشته بیش از ۱۰میلیارد دلار هزینه کرد تا شهر ناکاملی مثل «آستانه» را بسازد که برای پایتخت شدن نواقص فراوانی داشت.

اکنون این «زمان مناسب» در اختیار ایران نیست. ایران ثروت محدودی دارد که هزاران نیاز را باید با آن تامین کند. تامین حداقل نیازهای مالی انتقال پایتختی به قامت تهران که با محتاط‌ترین محاسبات بالاتر از ۳۰میلیارد دلار برآورد می‌شود، فعلا برای دولت ایران مقدور نیست.

آنچه که مقدور است این است که دولت به عنوان صاحب بخشی از این شهر که به اقتضای عنوان پایتخت تاسیسات و موسسات مختلف را مستقر کرده است، سالانه حداقل یک میلیارد دلار در اختیار شهرداری قرار دهد تا در مدت ۳۰ سال آینده بلکه این شهر بی‌درو پیکر نظم و نسق یابد.

البته باید شهرداری هم در مدیریت نوسازی و ساماندهی پایتخت به نوعی تحول ایجاد کند که برای چنین کار مهمی شرط بلامنازع است وگرنه روش‌های مدیریت سنتی و نگاه غیرجامع که به معضلات کنونی تهران وجود دارد، حتی با چنین مساعدت‌ها نیز رفع شدنی نیست.