چگونگی پرکردن شکاف نسلهای مدیران
مترجم: میثاق شمشیری منبع: mindtools مدیر با تجربه، در یک شرکت پر سابقه بازنشسته شده است. به جای او، یک نیروی جوان که بهتازگی از محیط دانشگاه آمده، مدیریت را بر عهده میگیرد. مدیر تازه با آرزوها و انرژی نو، کارش را با کمی استرس شروع میکند. چند وقت که از انجام تغییرات میگذرد، زمزمههای مخالفت با فرد تازهوارد شروع میشود. قدیمیها معتقدند که «این بچه» شتاب زده عمل میکند و اعتماد به نفس کاذبی که دارد باعث خراب شدن برنامهها میشود. از آن سو هم نیروی تازهنفس کم کم احساس میکند که قدیمیها حمایتشان را از او کم رنگ میکنند.
مترجم: میثاق شمشیری منبع: mindtools مدیر با تجربه، در یک شرکت پر سابقه بازنشسته شده است. به جای او، یک نیروی جوان که بهتازگی از محیط دانشگاه آمده، مدیریت را بر عهده میگیرد. مدیر تازه با آرزوها و انرژی نو، کارش را با کمی استرس شروع میکند. چند وقت که از انجام تغییرات میگذرد، زمزمههای مخالفت با فرد تازهوارد شروع میشود. قدیمیها معتقدند که «این بچه» شتاب زده عمل میکند و اعتماد به نفس کاذبی که دارد باعث خراب شدن برنامهها میشود. از آن سو هم نیروی تازهنفس کم کم احساس میکند که قدیمیها حمایتشان را از او کم رنگ میکنند. به نظر مدیر جوان، باتجربهها نمیتوانند یا نمیخواهند مسوولیت چند کار را با هم بهعهده بگیرند. آنها با تکنولوژی غریبهاند و از طرفی نمیخواهند دانششان را که به سختی به دست آوردهاند در اختیار او قرار دهند. تنشها آغاز میشوند!
راهحل از بین بردن این اختلاف چیست؟ اصلا چرا این اختلاف اهمیت دارد؟
با گذشت زمان، نسل پرجمعیت فعلی رو به دوران بازنشستگی میگذارند و مدیران جوان کرسیهای مدیریت را میگیرند. مدیران نسلهای جدید سبک و سیاق مخصوص به خود را دارند. ارزشهای آنها با نسل گذشته متفاوت است. پر کردن این شکاف نسل، مهارت بالایی را میطلبد، ولی قبل از هر چیز نیاز به شناخت مدیران نسل جدید داریم.
کاهش ناگهانی در زاد و ولد در سالهای قبل، به معنی محدودتر شدن عرصه رقابت برای جذب و نگهداشت نیروهای خوب است. نسل جدید جنس کمیابی است، باید با شایستگی با آن برخورد کرد.
نسل جدید به چه چیزهایی اهمیت میدهد؟
مدیران نسل جدید تفاوتهای بزرگی با همتاهای قدیمی خود دارند. اغلب آنها به دنبال شکل دادن نسلی شگرف، جدید و کارآمد هستند که میتوانند تغییرات بزرگی ایجاد کنند؛ مثلا یکی از مشکلاتی که آنها در دوران رشد خود با آن دست و پنجه نرم میکردند، ساعات کاری بالای والدینشان و عدم کیفیت مطلوب زندگی با وجود تلاش بالای آنها است. در نتیجه نسلی که جمعیت کمتری دارد، به دنبال یک تعادل بهتر بین کار و زندگی خود میچرخد.
آنها به انعطاف بیشتر در ساعات کار نیاز دارند. تعطیلات برای آنها اهمیت بالایی دارد. آموزش برای آنها فقط به دانشگاه محدود نمیشود و دورکاری باید یکی از گزینههای کاری آنها باشد. به جای کار تا آخر وقت آنها ترجیح میدهند از قدرت تکنولوژی استفاده کنند.نسل قدیم اجبار را جزئی از کار خود میدانست. اگر از کارش متنفر هم بود، این موضوع برایش قسمتی از زندگی بود. نسل جدید این را نخواهد پذیرفت! نسل جدید نمیتواند قبول کند که دائما از نزدیک تحت نظر قرار بگیرد. آنها مستقل و خلاق بوده و علاقه فوقالعاده ای به پیشرفت دارند. تنوع و تکنولوژی به آنها انگیزه میدهد. نسل جدید تا حد بالایی برای نظرات دیگران ارزش گذاشته و استبداد و تک رایی را در مدیریت قبول نمیکنند (برخلاف نسل قبل). مطالعات نشان میدهد که در نسل جدید کار گروهی بسیار پرطرفدار است تا جایی که حتی از نظر حقوق و منزلت کاری هم در اولویت بالاتری قرار میگیرد.
جذب و حفظ نسل جدید
خیلیها معتقدند که نیروهای جوان در اولین فرصت شرکت را برای یک جای بهتر ترک میکنند. این ویژگی برخلاف نسل قبل است. این جمله درست است، اما فقط برای حالتی که آنها از کارشان راضی نباشند. این اصلا به این معنی نیست که آنها کارشان را جدی نمیگیرند یا اینکه تعهد کاری ندارند.
امروزه اگر میخواهید مدیر خوبی داشته باشید، باید شرایطی را که میخواهد برایش فراهم کنید. یکی از شرکتهای آمریکا برای رفع این مشکل از یک ایده استفاده کرد. آن شرکت با حذف سلسله مراتب، تمام گروه را در قالب یک تیم قرار داد و باعث افزایش احساس مشارکت در کارکنان شد. یک شرکت حسابداری مرخصی کارکنان جدید را دو برابر کرد و یک کمپانی تولید نرمافزار ساعت کاری را اختیاری کرد! اگر فکر میکنید که احمقانه است، باید بدانید که تمام این راهها نتیجه دادند!
سبک مدیریتی
تا اینجا تفاوتهای نسل قبل را بررسی کردیم. آنها بهکار تیمی و ارتباطات اهمیت زیادی میدهند. آنها همکاری را دوست دارند. نسل جدید، همتای خود را ارزیابی میکند و به دیدگاه دیگران اهمیت میدهد.
مدیران جوان علاقه زیادی به ساختن ارتباطات جدید دارند. خانواده برای آنها ارزشمند بوده و کارکنانشان هم زمان بیشتری را میتوانند برای زندگی شخصی خود داشته باشند. در نتیجه، قوانین سخت از کارها رخت بر میبندد. سبک آنها انعطاف بیشتر و متعاقبا لذت بیشتری را برای کارمندانشان به همراه دارد.اگر شما در شرکتی هستید که مدیریت آن جوان شده است، بهزودی اختیارات بیشتری را شاهد خواهید بود. استقلال کاریتان بیشتر میشود و دیگر مثل گذشته هالهای از ریاست بالای سر شما نیست که کار شما را همیشه چک کند!
نسل جدید، از نیروهایش کارآیی میخواهد نه حضور! وقتی کارآیی شما بیشتر میشود که زمان تفریحتان هم بیشتر شود؛ البته سختکوشی برای این نسل هم قابل احترام است؛ ولی نسبت به نسل قبل بهتر میداند که چه زمانی باید کار را برای استراحت تعطیل کند. یکی از راههای افزایش بهرهوری برای این نسل، استفاده از تکنولوژی است. آموزش نسل قبل برای آشنا شدن با تکنولوژی چیزی است که باید به مدیران جدید یادآوری شود. برای هماهنگ شدن نیروهای نسل قبل، باید آنها مورد حمایت مدیران جوان قرار گیرند.
نسل جدید به کسی میتواند اعتماد کند که ارزش او برایش اثبات شده باشد. تا زمانی که ارزش کارمند برای مدیرش ثابت نشود، آن کارمند مورد حمایت مدیرش نخواهد بود. ولی به محض اثبات آن، تماما مورد حمایت و اعتماد مدیر جوان قرار خواهد گرفت.
ارسال نظر