کاربرد قدرت برای مدیران
مترجم: مریم رضایی منبع: IESE Insight مدیرانی که قدرت دارند دارای امنیت شغلی بیشتری هستند و پاداش مالی بیشتری هم دریافت میکنند. تحقیقات نشان میدهد آنها کارشان را نیز به نحو موثرتری انجام میدهند. از طرف دیگر، مدیرانی که فاقد قدرت هستند، استقلال و کنترل کافی در کارشان ندارند. آنها رضایت شغلی کمتری را تجربه میکنند و بیشتر در معرض رفتارهای غیرمنصفانه قرار میگیرند. در قرن گذشته مطالعات تجربی زیادی در مورد روانشناسی قدرت انجام گرفته است. کامرون اندرسون و سباستین بریون با مرور صدها نمونه از این نوع مطالعات، در این مطلب به بررسی مساله قدرت بهعنوان یک فرآیند پرداختهاند؛ اینکه قدرت چگونه به دست میآید، چگونه حفظ میشود یا چگونه از دست میرود.
مترجم: مریم رضایی منبع: IESE Insight مدیرانی که قدرت دارند دارای امنیت شغلی بیشتری هستند و پاداش مالی بیشتری هم دریافت میکنند. تحقیقات نشان میدهد آنها کارشان را نیز به نحو موثرتری انجام میدهند. از طرف دیگر، مدیرانی که فاقد قدرت هستند، استقلال و کنترل کافی در کارشان ندارند. آنها رضایت شغلی کمتری را تجربه میکنند و بیشتر در معرض رفتارهای غیرمنصفانه قرار میگیرند. در قرن گذشته مطالعات تجربی زیادی در مورد روانشناسی قدرت انجام گرفته است. کامرون اندرسون و سباستین بریون با مرور صدها نمونه از این نوع مطالعات، در این مطلب به بررسی مساله قدرت بهعنوان یک فرآیند پرداختهاند؛ اینکه قدرت چگونه به دست میآید، چگونه حفظ میشود یا چگونه از دست میرود. در این مسیر آنها به نکات مثبت و منفی قدرت - از مزایای آن برای سلامتی گرفته تا تاثیر آن بر فساد - اشاره کرده و توصیههایی عملی به مدیرانی که میخواهند دارای قدرت باشند و آن را حفظ کنند، ارائه میدهند.
چگونه قدرت به دست آوریم
چه کسی به قدرت میرسد؟ تحقیقاتی که در گذشته انجام شده پیشبینیهای زیر را شناسایی کرده است:
۱) صلاحیت فردی: مدیران با کنترل منابع ارزشمند و انجام کاری که دیگران این موضوع را بفهمند، قدرت به دست میآورند. در بسیاری از سازمانها، دانش و تخصص به طور ویژه منابع مهمی محسوب میشوند. در این صورت، مدیرانی که تخصص مفید را توسعه میدهند و آن را به اطلاع دیگران میرسانند، قدرتمندتر میشوند.
۲) شبکه اجتماعی: تحقیقات نشان داده موقعیت شبکهای فرد بر توانایی او برای دستیابی به اطلاعات و کنترل آن و در نتیجه به دست آوردن قدرت موثر است. ایجاد شبکههای اجتماعی در سازمان استراتژی موثر دیگری برای مدیران است. فعالیتهایی مانند تشکیل تیمهای ورزشی کمک میکند مدیران دوستان و متحدانی داشته باشند.
۳) ویژگیهای جمعیتی و جسمانی: تحقیقات گذشته نشان میدهند ویژگیهای جمعیتی مثل سطح اجتماعی، نژاد و جنسیت ممکن است بر قدرت مدیران تاثیر بگذارد. نتایجی که اخیرا به دست آمده نشان میدهد ویژگیهایی مثل ساختار صورت که جلوهای ناخودآگاه دارند، بر اینکه در نظر دیگران چقدر شایسته، نافذ و قدرتمند به نظر برسید، تاثیر دارند. این حوزهای است که مدیران کمتر به صورت عملی میتوانند در آن دخالت کنند، اما دانستن آن میتواند مفید باشد.
۴) شخصیت: افزایش قدرت مدیران با ویژگیهایی مانند نیاز یا تمایل به قدرت داشتن، نظارت بر کار خود، برونگرایی و سلطهطلبی همراه است. سبک ارتباط برقرار کردن نیز تاثیر دارد. احساس قدرت باعث میشود مدیران کمتر لبخند بزنند، بیشتر با دقت نگاه کنند، بیشتر با دیگران ارتباط برقرار کنند، ژستهای بیشتری داشته باشند و بیشتر حرف دیگران را قطع کنند. همچنین ارتباط برقرار کردن به شیوهای آرام، با اعتماد به نفس و راحت از دیگر نشانههای قدرتمند بودن است.
چگونه قدرت را حفظ کنیم
بعد از اینکه قدرت به دست آمد، نیروهایی بیرونی وجود دارند که میتوانند به حفظ این موقعیت کمک کنند:
۱) توجیه سیستم: مطالعات روانشناسی نشان میدهد افراد تمایل دارند از وضعیت موجود دفاع و آن را توجیه کنند. این انگیزه اولیه در تمایل به مشروع دانستن سیستم سلسله مراتبی، حتی از سوی زیردستان، نمود پیدا میکند.
۲) انتساب: به محض اینکه افراد در یک گروه قدرت به دست آورند، دیگران فراتر از توجیه رفتاری یا ویژگی شخصیتی، آنها را مثبت میپندارند. این اثر هالهای میتواند به تثبیت موقعیت مدیران کمک کند.
۳) روانشناسی: صاحبان قدرت تحمل بیشتری در برابر مشکلات دارند و در مقابل وظایف استرسزا ضربان قلبشان چندان بالا نمیرود. قدرت میتواند مزایایی برای سلامت اعصاب، قلب و سیستم ایمنی فرد داشته باشد.
۴) آگاهی و شناخت: قدرت عملکرد شناختی را در تعیین و پیگیری هدف، تفکر انتزاعی و کارکرد اجرایی ارتقا میدهد. در برنامهریزی بلندمدت، قدرت به افراد در رقابت برای موقعیتهایی که دارند، مزیت میدهد.
چگونه قدرت از دست میرود
در این مورد، عوامل خارجی موثرند که عبارتند از:
۱) رقابت: رقبا مبارزه را شروع میکنند و ممکن است در هر عدم موفقیتی آنها را سرزنش کنند. وقتی مدیران با کمبود منابع مواجه میشوند، رقابت سختتر میشود.
۲) دینامیکهای گروهی: مدیران گروههای بیثبات در موقعیت متزلزلی قرار دارند که در آن هر گونه تغییرات کوچک در نظرات افراد میتواند سلسله مراتب قدرت و ائتلافهای موجود را از بین ببرد.
۳) ویژگیهای فردی: ویژگیهای جمعیتی و فردی مثل نژاد و جنسیت همانطور که میتوانند در به دست آوردن قدرت نقش داشته باشند، در از دست رفتن آن هم موثرند. تحقیقات نشان داده زنان و گروههای قومی اقلیت به طور خاص بیشتر در معرض از دست دادن قدرت هستند. جهتگیری دیگران در این موضوع موثر است.
۴) اخلاقیات: تحقیقات نشان میدهد افراد به محض اینکه در موضع قدرت قرار میگیرند، بیشتر به روشهای غیراخلاقی رفتار میکنند که این موضوع وجهه آنها را خراب میکند. در برخی افراد قدرت حس همدردی و دلسوزی را کم میکند و باعث میشود با دیگران رفتار ناشایست داشته باشند.
۵) تصمیمگیریهای جهتدار: برخی صاحبان قدرت با دست بالا گرفتن جایگاه خود، مدت زمانی را که یک پروژه احتیاج دارد کم در نظر میگیرند. مدیران قدرتمند وقتی بیش از حد اعتماد به نفس دارند، در ریسک کردن بیگدار به آب میزنند و توصیههای مفید دیگران را نادیده میگیرند.
۶) سوءتفاهم در روابط افراد: ممکن است اطراف صاحبان قدرت را افراد چاپلوس بگیرند و آنها نتوانند تشخیص دهند که چه کسانی واقعا متحد آنها هستند. در پایان باید گفت مدیرانی که میخواهند از مزایای قدرت بهرهمند شوند، باید مراقب تلههای احتمالی این راه مانند تخلفات اخلاقی یا رفتارهای سرد باشند. قدرت اگر درست استفاده شود، میتواند به تحقق اهداف گروهی به نفع همه کمک کند.
ارسال نظر