فرآیند نوآوری همچون دو امدادی است نه دو صد متر!
سیاوش ملکیفر عضو هیات مدیره اندیشکده آصف (malekifar@yahoo. com) آمارهای اقتصاد دانشبنیان حاکی از آن است که وضعیت نوآوری فناورانه در کشور ما چنگی به دل نمیزند. به بیان دیگر، بخش بسیار اندکی از تولید ناخالص داخلی کشور ما مدیون توسعه نوآوری فناورانه است. این یک چالش بزرگ و ریشهای است که عوامل متعددی دارد و نمیتوان آن را به یک یا دو علت مشخص نسبت داد. اما چرا بنگاههای صنعتی ما نقش قابل توجهی در اقتصاد دانشبنیان ندارند و در عرضه و فروش محصولات/خدمات نوآورانه چندان موفق نیستند؟ مدیران شرکتهای بزرگ صنعتی کشورمان در حوزههای مختلف، از صنایع دریایی گرفته تا خودرو، هوافضا، نفت، گاز و پتروشیمی و.
سیاوش ملکیفر عضو هیات مدیره اندیشکده آصف (malekifar@yahoo.com) آمارهای اقتصاد دانشبنیان حاکی از آن است که وضعیت نوآوری فناورانه در کشور ما چنگی به دل نمیزند. به بیان دیگر، بخش بسیار اندکی از تولید ناخالص داخلی کشور ما مدیون توسعه نوآوری فناورانه است. این یک چالش بزرگ و ریشهای است که عوامل متعددی دارد و نمیتوان آن را به یک یا دو علت مشخص نسبت داد. اما چرا بنگاههای صنعتی ما نقش قابل توجهی در اقتصاد دانشبنیان ندارند و در عرضه و فروش محصولات/خدمات نوآورانه چندان موفق نیستند؟ مدیران شرکتهای بزرگ صنعتی کشورمان در حوزههای مختلف، از صنایع دریایی گرفته تا خودرو، هوافضا، نفت، گاز و پتروشیمی و... هر ازگاهی از عدم ارتباط اثربخش دانشگاهها با شرکتهای صنعتی گلایه میکنند.
از نگاه آنها، دانشگاهها هنوز بعد از سالها تلاش برای ارتباط با صنعت، کمتر توانستهاند پژوهشهای دانشگاهی و پایاننامههای کارشناسی ارشد و دکتری را به سمت نیازهای صنعت معطوف کنند. از نگاه مدیران شرکتهای بزرگ، فعالیت پژوهشگاهها و شرکتهای دانشبنیان نیز با واقعیتهای بازار ایران همخوانی ندارد و به همین دلیل همکاری با آنها دستاورد درخوری نخواهد داشت.
اهالی دانشگاه، از مدیران آنها گرفته تا استادان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی نیز، گاه و بیگاه در مصاحبههای خود از کملطفی شرکتهای صنعتی به پژوهشهای دانشگاهی گلهمندند و برخی از آنها را به خریدهای غیرضروری محصولات یا فرآیندهای تولید از خارج کشور متهم میکنند. از نگاه آنها، مدیران صنعت هنوز به ظرفیتهای پژوهشی دانشگاهها پی نبردهاند یا به آن باور ندارند. وضعیت پژوهشگاهها و شرکتهای دانشبنیان و فناور نوپا نیز چندان بهتر نیست. کمتر پژوهشگاه یا شرکت دانشبنیانی را میتوان یافت که از وضعیت ارتباط خود با شرکتهای بزرگ صنعتی به عنوان نماد صنعت داخلی رضایت کامل داشته باشد. آنها معتقدند که شرکتهای بزرگ صنعتی آنها را به بازی نمیگیرند.
گویی زبان مشترکی میان دانشگاهها، پژوهشگاهها، شرکتهای کوچک دانشبنیان از یکسو، و شرکتهای بزرگ صنعتی از سوی دیگر وجود ندارد. اگر کمی انصاف به خرج بدهیم، بهخصوص این روزها که تحریمها مزید بر علت شده است، همه بازیگران با تمام تلاش خود برای توسعه نوآوری فناورانه میکوشند، اما در غیاب یک زبان مشترک، همکاری سودمندی میان آنها شکل نمیگیرد. اما اشکال کار کجاست و چاره آن چیست؟
بخشی از این چالش در نگاه شرکتهای بزرگ صنعتی به نوآوری ریشه دارد. از نگاه برخی مدیران شرکتهای صنعتی و بهویژه مدیرانی که متولی توسعه محصولات جدید هستند، تنها کسی یا گروهی شایسته همکاری است که محصول آماده تولید یا حتی خط تولید را در اختیارشان قرار دهد. کسی که صاحب مقالات متعدد، گواهی ثبت اختراع یا حتی طراحی مفهومی یک محصول جدید است، عموما شایسته همکاری نیست، چون تلاش زیادی لازم است تا آورده او به خط تولید برسد و در حین تلاش برای تجاریسازی این محصولات، ممکن است دهها فرصت دیگر از دست برود.
این نگاهی است که نوآوری را همچون مسابقه «دو ۱۰۰ متر» میبیند: یک بازی به شدت رقابتی، که هر دونده، باید از ابتدا تا پایان آن را خود بهطور مستقل یکنفس بدود. طبیعی است که با این نگاه، دانشگاهها، پژوهشگاهها و شرکتهای دانشبنیان از قلمرو همکاران یا همیاران شرکتهای بزرگ صنعتی خارج میشوند. چون به راستی ماموریت دانشگاهها، پژوهشگاهها و حتی بسیاری از شرکتهای دانشبنیان، راهاندازی خط تولید محصولات در مقیاس انبوه نیست.
این نگاه، نتیجهای جز «تنهایی» و سرگردانی شرکتهای بزرگ صنعتی در وادی نوآوری ندارد. با این نگاه، آنها اولا باید این مسیر پرپیچ و خم را به تنهایی و صرفا با اتکا به توانمندیهای داخلی خود طی کنند، ثانیا همواره دیگران را به عدم ارتباط اثربخش با خودشان متهم میکنند.
پس جای تعجب نیست اگر فرآیند نوآوری در این شرکتها، به واسطه محدود شدن به ظرفیت محدود تحقیقاتی داخلیشان، قطرهچکانی شود. حتما به خاطر دارید که سالهای سال طول کشید تا جهت چرخش برفپاککن پیکان از مدل انگلیسی به شکل معمول آن در ایران تغییر یابد. ما این را «نوآوری قطرهچکانی» مینامیم.
اما واقعیت این است که نوآوری در مقیاس بزرگ و معنیدار، یک فرآیند جمعی/مشارکتی است و فرآیند نوآوری فناورانه، آنگونه که بتواند شرکتهای بزرگ صنعتی را با رقبای خارجیشان قابل مقایسه کند، مستلزم نقشآفرینی بازیگران متعددی است.
دانشگاهها بیشتر متولی پژوهش (از نوع بنیادی یا کاربردی)، و پژوهشگاهها و شرکتهای دانشبنیان بیشتر متولی پژوهش توسعهای هستند. شرکتهای بزرگ صنعتی، به عنوان آخرین حلقه از این زنجیره بزرگ، باید اولا جایگاه خود و دیگر بازیگران فرآیند نوآوری را به درستی بشناسند و ثانیا، تلاش کنند از دیگر بازیگران در جای خود به درستی بهره بگیرند. در این نگاه، نوآوری شبیه «دو امدادی» است که بار دویدن، تنها بر سر یک دونده خراب نمیشود. اینجا موفقیت مستلزم دویدن همه بازیگران است، نه صرفا آخرین بازیگر حلقه!
در نگاه «دو امدادی»، شرکتهای بزرگ صنعتی، تمام دانشگاهها، پژوهشگاهها و شرکتهای دانشبنیان حوزه خود را، شریک، یار و همکار بالقوه خود میبینند و دیگر لازم نیست صرفا به ظرفیت واحدهای تحقیق و توسعه خود چشم بدوزند. با این نگاه، شرکتهای بزرگ صنعتی در دستاورد دانشگاهها، پژوهشگاهها و شرکتهای دانشبنیان شریک میشوند و فرآیندهای قطرهچکانی نوآوری را به چشمههای خروشانی تبدیل میکنند که راه آنها را برای فتح بازارهای جهانی هموارتر میکند.
ارسال نظر