مترجم: بیتا نظام دوست منبع: kellog داشتن ذهنیتی قدرتمند می‌تواند به متقاضیان کمک کند تا مصاحبه‌های کاری موفقی داشته باشند. تقاضا برای یک شغل جدید پرچالش و انرژی‌بر است. در گام اول شما باید مدیر منابع انسانی سازمان مورد نظر را روی کاغذ متقاعد کنید که شایسته رفتن به مرحله مصاحبه هستید. اگر این مرحله را با موفقیت پشت سر بگذارید، در جلسه مصاحبه رئیس آینده خود را رودررو ملاقات می‌کنید، آنگاه تنها چند دقیقه کوتاه فرصت دارید تا چنان تاثیر مثبتی بر او بگذارید که از بین تمام کاندیداهای موجود شما را برای آن شغل انتخاب کند.

دِرِک روکر، استاد بازاریابی مدرسه مدیریت کلاگ می‌گوید: «هنگامی که شما در یک جلسه مصاحبه کاری حاضر می‌شوید، در ضعیف ترین حالت خود قرار دارید.» و این می‌تواند به ضرر شما باشد. با این وجود او و همکارانش در مطالعه‌ اخیر خود دریافته‌اند که در چنین شرایط سختی، فکر کردن به زمانی در گذشته که در اوج قدرت خود بوده‌اید، می‌تواند بسیار به شما کمک کند. در این مطالعه متقاضیانی که پیش از تهیه کردن تقاضانامه یا شرکت کردن در مصاحبه خود چند لحظه‌ای به زمان قدرت خود فکر کردند، نسبت به کسانی که دوران ضعف خود را تجسم کردند یا اصلا مرور خاصی از گذشته نکردند، نرخ استخدام بالاتری به‌دست آوردند.

قدرت در گذشته

روکر با همکاری استادانی دیگر به مطالعه اثر قدرت بر افراد پرداخت. این محققان در مطالعات خود توانستند یک استراتژی ساده طراحی کنند که با به کار گرفتن آن فرد به سرعت احساس قدرت، یا عدم قدرت کند. آنها دریافتند که بودن در شرایط قدرت یا ضعف می‌تواند کاملا بر نحوه رفتار افراد تاثیر بگذارد و به آنها احساس اعتماد به نفس، قدرت و کنترل دهد. به علاوه این افراد با ذهنیتی خوش‌بین‌تر و رقابتی‌تر در صحنه حاضر می‌شوند و تسلط در رفتارشان نمود پیدا می‌کند. می‌دانیم که این موارد ویژگی‌های کلیدی موردنیاز در یک جلسه مصاحبه است، به‌خصوص با توجه به اینکه اغلب افراد در این شرایط به علت فشار و اضطراب عمدتا بسیار آسیب‌پذیرتر می‌شوند و سطح اعتماد به نفس و مهارتی پایین‌تر از حالت معمول را به نمایش می‌گذارند.اما آیا این روش برای همه افراد نتیجه مثبتی می‌دهد. در ادامه به بررسی این پرسش پرداخته‌ایم. قدرت باعث می‌شود احتمال استخدام شما روی کاغذ بالا برود.

آزمایش اول روکر و همکارانش روی هشت دانشجوی هلندی بود که از آنها خواسته شد، یک متن کوتاه در ارتباط با موضوع «قدرت» در مورد خود بنویسند: نیمی از آنها متنی در مورد زمان قدرت (به‌عنوان مثال ارتقا در شغل پاره وقت خود) و نیمی دیگر در مورد زمان عدم قدرت خود (به‌عنوان مثال هنگامی که مجبور بوده‌‌اند به استاد یا صاحب کار خود گزارش کار دهند) نوشتند. پس از این متن از آنها خواسته شد تا یک تقاضانامه کاری (برای شغل مدیریت فروش که مطابق با تحصیلات آنها بود و از نیازمندی‌های یک روزنامه گرفته شده بود) نیز بنویسند.

پس از پایان کار، تقاضا نامه‌ها از دانشجویان گرفته شد و بین یک گروه دیگر که در مطالعه شرکت داشتند، توزیع شد. این گروه دوم هیچ اطلاعی در مورد متن اولیه دانشجویان در مورد قدرت یا عدم قدرت‌شان نداشتند. بلکه تنها از آنها درخواست شده بود تا نامه‌ها را مطالعه کنند و نظر دهند که چه کسی یا کسانی از بین آنها برای استخدام مناسب هستند. با بررسی نتایج محققان این مطالعه دریافتند که این گروه به طور عمده به سمت متقاضیانی گرایش داشتند که پیش از تقاضا نامه، در مورد زمان قدرتمندی خود فکر کرده بودند. این یعنی آن متن کوتاه غیرمرتبط در مورد احساس قدرتمندی‌شان باعث شده بود تا تقاضانامه گیراتری ارائه دهند.

قدرت قانع کردن

محققان پس از این آزمایش به بررسی تاثیر این امر در جریان مصاحبه کاری افراد پرداختند. در این آزمون، پنجاه‌وپنج دانشجوی فرانسوی در مصاحبه‌هایی ساختگی شرکت کردند. هر جلسه مصاحبه شامل پانزده دقیقه پرسش و پاسخ با دو مصاحبه‌گر حرفه‌ای (اغلب استادان دانشگاه) بود. در این پانزده دقیقه دانشجویان باید تلاش می‌کردند تا مصاحبه‌گر را قانع کنند که مهارت، تجربه و انگیزه کافی برای ورود به مدرسه کسب وکار را دارند. مشابه آزمایش قبلی، در اینجا نیز از دانشجویان خواسته شد تا نامه‌ای غیرمرتبط در رابطه با موضوع قدرت بنویسند و مجددا عده‌ای از آنها در مورد زمان قدرتمندی و عده دیگر در مورد زمان ضعف خود نوشتند؛ گروه سومی نیز به عنوان گروه پایه در نظر گرفته شدند که اساسا هیچ متنی را نگارش نکردند.

پس از پایان مصاحبه، از مصاحبه‌گران که هیچ اطلاعی نیز از نامه‌های اولیه نداشتند، در مورد صلاحیت کاندیداها سوال شد و پرسیده شد چه کسانی در میان آنها متقاعدکننده‌تر به نظر رسیدند. طبق نتایج، یک بار دیگر کاندیداهایی که در مورد قدرت خود نوشته بودند در صدر قرار گرفتند. مصاحبه‌گران موفقیت متقاضیان «قدرتمند» در برابر «گروه پایه» را ۸۱ درصد محتمل‌تر و موفقیت آنها را در برابر گروه «کم‌قدرت» ۱۶۲ درصد محتمل‌تر دانستند.

عملکرد بهتر این گروه به توانایی بیشتر آنها در متقاعد‌ کردن مصاحبه‌گران نسبت داده شد. مصاحبه‌گران به وضوح بیان کردند که رفتار این افراد کاملا قانع‌کننده‌تر از گروه دیگر بود. با این حال هنوز به روشنی مشخص نیست که این متقاعدکننده‌ بودن دقیقا در کدام بخش از رفتار گروه قدرتمند به چشم می‌خورد، پرسشی است که موضوع مطالعات آینده خواهد بود. روکر و همکارانش همچنین قصد دارند در آینده بررسی کنند که چه تفاوتی بین تاثیر این روش در زمانی که افراد آگاه هستند که حس قدرت به آنها القا می‌شود و زمانی که هیچ اطلاعی از این استراتژی ندارند وجود دارد. روکر در این زمینه می‌گوید: «حس من این است که برای برخی افراد، آگاهی داشتن از روش کمک‌کننده است و برای عده‌ای دیگر نتیجه عکس این است.» او توضیح داد، «زمانی که فرد از این روند آگاه است، اگر به یاد آوردن تجربه قدرت برای او آسان باشد، می‌تواند به سرعت اعتماد به نفس او را افزایش دهد و به نتایج خوبی ختم شود، از سوی دیگر اگر مجبور شود تقلای زیادی برای پیدا کردن یک تجربه موفق کند احتمالا بیشتر باعث افت اعتماد به نفس و عملکرد او می‌شود.» اگر می‌پرسید که آیا می‌توانید این روش را پیش از مصاحبه خود امتحان کنید، به شما می‌گوییم فقط کمی احتیاط کنید. به گفته روکر نتایج هنوز در دست تحقیق است تا مطمئن شویم این روش درست برای شخص شما هم مناسب است یا نه. با این وجود، اگر یک مصاحبه کاری در راه دارید و به راحتی می‌توانید تجربه‌های خوشایندی از موفقیت‌ها و قدرت خود در گذشته به یاد آورید، باید بگوییم ارزش امتحان کردن را دارد.