دولت به تنهایی نمیتواند مشکلات بزرگ اجتماعی را حل کند
نویسندگان:William D. Eggers - Paul Macmillan مترجم: مهدی احمدی ندوشن، مسعود احمدی ندوشن منبع: HBR افزایش چاقی، قاچاق انسان، بازآموزی نیروی کار، کمبود آموزش باکیفیت و آب سالم برای اقشار کم درآمد و موارد دیگر؛ بهراستی حل این معضلات وظیفه کیست؟ برای دهههای متمادی این سوالات پاسخی ساده داشت: دولت. تا سالهای اخیر، دولتها خدمات عمومی فراهم میکردند؛ درحالیکه بخش خصوصی تنها به این ادعای فریدمن اتکا کرده که مسوولیت اجتماعی کسبوکار فقط افزایش سود است. فکر کردن به مسائلی جز کسب سود یا نادیده گرفته میشد یا بدتر از آن، برای ذینفعان شرکت مضر تلقی میشد.
نویسندگان:William D. Eggers - Paul Macmillan مترجم: مهدی احمدی ندوشن، مسعود احمدی ندوشن منبع: HBR افزایش چاقی، قاچاق انسان، بازآموزی نیروی کار، کمبود آموزش باکیفیت و آب سالم برای اقشار کم درآمد و موارد دیگر؛ بهراستی حل این معضلات وظیفه کیست؟
برای دهههای متمادی این سوالات پاسخی ساده داشت: دولت. تا سالهای اخیر، دولتها خدمات عمومی فراهم میکردند؛ درحالیکه بخش خصوصی تنها به این ادعای فریدمن اتکا کرده که مسوولیت اجتماعی کسبوکار فقط افزایش سود است. فکر کردن به مسائلی جز کسب سود یا نادیده گرفته میشد یا بدتر از آن، برای ذینفعان شرکت مضر تلقی میشد.
امروزه این چشمانداز بهطور چشمگیری تغییر کرده و اقتصادی جدید پدیدار شده که در مرزهایی با بخشهای سنتی تداخل دارد. تجارت در این اقتصاد بر پایه پیامدهای اجتماعی صورت میگیرد؛ جریانهای پولی آن شامل دادههای مردمی، شهرت وتاثیرات اجتماعی است. بازارهایی که از گذشته بکر بودهاند، منافع مالی را کنترل میکنند.
مدلهای کسبوکار غیرعادی هستند. انگیزه فعالیت در دامنهای از الزامات اخلاقی تا مفاهیم جدیدی از مسوولیت پذیری عمومی یا حتی ارزش ذینفعان تغییر میکند. این «اقتصاد راهحل» تنها یک فرصت اقتصادی ارائه نمیکند، بلکه شیوهای جدید برای حل مشکلات اجتماعی تثبیت شده هم هست.
نوآوران و سرمایهگذاران جدید، «اقتصاد راهحل» را قدرت میبخشند. این به اصطلاح «جریان سازان» شکلهای مختلفی را فرض میکنند، از جمله بنگاههای اجتماعی مشتاقی که روحیه کاری بنگاههای تازه تاسیس منطقه سیلیکون، موسسات بزرگ و همچنین ۵۰۰ شرکت برتر جهان در لیست مجله فورچون را دارند و اکنون خدمات اجتماعی را در مسیر سودآوری هدایت میکنند. این بنگاهها، از شرکت هندی آشوکا (Ashoka) (که ۳۰۰۰ شهروند عامل تغییر در ۷۰ کشور دارد) تا غولهای بزرگ داروسازی که سالانه میلیاردها دلار دارو به شهروندان کم درآمد هدیه میکنند، متغیرند.
تنها به تعدادی از ارقام در این زمینه توجه کنید. در سال ۲۰۰۹ فعالیتهای بشردوستانه بخش خصوصی در آمریکا حدود ۹ میلیارد دلار بیشتر از کمکهای رسمی دولت بود. در پژوهشی که در مورد ۱۸۴ شرکت در سطح جهان انجام شد، بهطور میانگین هر شرکت حدود ۲۲ میلیون دلار برای مقاصد بشردوستانه هزینه کرده است. حتی سرمایهگذاران سازمانی هم بهطور مستقیم در سازمانهایی که منفعت اجتماعی ایجاد میکنند، سرمایهگذاری کردند. سرمایهگذاری در زمینه مسوولیتهای اجتماعی هم به صنعتی یک تریلیون دلاری تبدیل شده است.
راه حلهایی که جریانسازان امروزی طراحی میکنند، دیگر به عمومی یا خصوصی بودن، اجتماعی یا تجاری بودن، اقتصادی یا سیاسی بودن ماهیت موضوعات بستگی چندانی دارند. برعکس، این طراحیها توانایی رسیدن به مواردی که قبلا غیرقابل دسترس بودند، افزایش تامین مالی از منابع دست نخورده و قدرت بخشیدن به شبکههای اجتماعی را در نظر میگیرند؛ اینها شرایط لازم برای تغذیه بازارهای جدید جهت حل مشکلات اجتماعی هستند.
این بازارهای چند میلیارد دلاری حول و حوش برخی از پیچیدهترین مشکلات شکل گرفتهاند (از جنگ با مالاریا تا تامین خانههای کم هزینه و آموزش فقیرترین افراد). در این بازارهای راه حل، کسبوکارها، کارآفرینان اجتماعی، سازمانهای غیرانتفاعی و شرکتهای چندملیتی بهمنظور حل مشکلات خیلی بزرگ با هم رقابت، هماهنگی و همکاری میکنند. آنها به جای تلاش برای اصلاح شکست بازار، بازاری برای ارائه راه حل خلق میکنند. بنیادها، سرمایهگذاران اقدامات بشردوستانه، دولتها و اغلب خود کسبوکارهای خصوصی، به عنوان تامینکنندگان مالی، سرمایهگذاران و سازندگان بازار عمل میکنند.
برخلاف بسیاری از برنامههای دولت-محور که بلندپروازی خود را در مرزهای سیاسی دنبال میکنند، این راهحلهای نوظهور در سرتاسر جهان گسترش یافتهاند. در کمتر از یک دهه، پروژه وامهای خرد شرکت یونیلور برای زنان روستایی هندی، از ۱۷ زن فروشنده به ۴۳۰۰۰ نفر افزایش یافت که این خدمات به ۳ میلیون خانه دار هندی ارائه شد. این برنامه هم اکنون به سریلانکا و بنگلادش هم گسترش یافته است.
تمام این موارد ممکن است منجر به شک گرایی شود. شما هم ممکن است اینطور فکر کنید: بازارکفش، خانه و ماشین وجود دارد؛ اما آیا بازار پیامدهای اجتماعی هم موجود است؟ این غیرمنطقی بهنظر میرسد.
آیا این مشکلات بزرگ و بد، همان حوزههایی نیستند که ما شکست بازار را در وهله اول تجربه کردیم - جایی که دولت در آن به دخالت مجبور شد؟ چیزی مانند قاچاق انسان را در نظر بگیرید. این آسان به نظر میرسد که ببینیم چطور یک بازار میتواند با این تجربه وحشتناک درگیر شود؛ ولی آیا بازاری میتواند برای کمک به حل آن مشکلات ساخته شود؟
ما فرض میکنیم که پاسخ بله باشد، شما میتوانید بازارهایی برای برخی مسائل خلق کنید (یا حداقل مکانیزمهای بازار). مسائلی مانند پاکسازی محیط زیست، تغییر وضعیت از رفاه به سمت کار و حتی جلوگیری از قاچاق انسان. در حقیقت، بازارها و اکوسیستمهای اقتصادی حول و حوش معضلات اجتماعی تشکیل میشوند. خریداران در این بازارها اثرات یا پیامدها را میخرند: جوامع سالمتر، کودکان باسواد و کاهش ارتکاب جرم. فروشندگان هم پیامدها را عرضه میکنند: طراحی لامپهای خورشیدی ارزان، نوشتن کدهایی با استفاده از اطلاعات دولتی برای پیگیری مسمومیتهای غذایی و ساختن شبکههای بین بخشی بهمنظور مبارزه با معضلاتی مانند قاچاق انسان.
در مورد دولت چطور؟ نقش دولت اکنون تغییر یافته است: برخی اوقات در نقش یک سرمایهگذار است. گاهی تمام بازیگران را هماهنگ میکند. گاهی بازارساز است. گاهی هم فقط یکی از مشارکتکنندگان متعدد در راهحل است و حتی گاهی تمام کاری که میتواند انجام دهد، فراهم کردن فضایی برای کار بازارهای راهحل است.
ارسال نظر