چرا تعهدات سال نو با گذشت زمان سست میشوند؟۱
تعلل کردن ۲
نویسنده: rolf dobelli مترجم: محمدرضا معادیخواه* بخش نهم یک دوست، یک نویسنده؛ کسی که واقعا خوب میداند چطور احساسات را اسیر جملات کند - بگذارید بگویم یک هنرمند تمامعیار- او برای نوشتن یک کتاب مختصر 100 صفحهای، هفت سال وقت صرف میکند.
خروجی او دو خط چاپی در هر روز است. وقتی از او در مورد این عملکرد ناامیدکنندهاش سوال کردم، پاسخ داد: «لذت جستوجو و تحقیق بیشتر از نوشتن است.» با این منطق او پشت میزش مینشیند و ساعتها وبگردی میکند یا آنکه غرق خواندن کتابهای غامض و پیچیده میشود. وقتی هم که به فکری بکر دست مییابد، خودش را مجاب میکند تا زمانیکه به یک شرایط ذهنی و روحی ایدهآل نرسیدهاست، دست به قلم نبرد. با کمال تاسف شرایط روحی و ذهنی ایدهآل چیزی است که بهندرت رخ میدهد.
تصمیم هر روزه دوست دیگری در همه ۱۰ سال گذشته این بودهاست که سیگار کشیدن را ترک کند و هر سیگاری که دست او ببینی خواهد گفت که آخرین سیگارش است. اظهارنامه مالیاتی خود من ۶ ماه است که روی میزم در انتظار کاملشدن است و من هنوز از این آرزو دست نکشیدهام که خودش خود به خود پر شود.
تعلل یا پشتهماندازی وسوسهای است که وادارمان میکند قسمتهای سخت کارهای مهم را به تعویق بیندازیم. [دوستی میگفت پشتهماندازی، گورستانی است که درآن فرصتها را دفن میکنیم] و حتی تصمیمهای اول سال نو هم کمکی نمیکند تا بر آن فائق بیاییم.
تعلل احمقانه است؛ چون قرار نیست هیچ پروژهای خودبهخود به نتیجه برسد. همه ما بر این موضوع واقفیم که کارهای مهممان منافعمان را تامین میکنند. با این وجود چه سری است که انجام آنها را پشت گوش میاندازیم؟ ماجرا از این قرار است که بین زمان «کاشت» و «برداشت» فاصله است و در این میان «داشت» نیاز به انرژی ذهنی فوقالعاده دارد. همانگونه که «روی بومیستر» (Roy Baumeister) در یک آزمایش هوشمندانه این موضوع را اثبات کرد.۳
او گروهی از دانشجویان را در مقابل یک اجاق کوچک که در آن کیکهای شکلاتی پخته میشد قرار داد. در عین حال عطر اشتهابرانگیز کیکها هم فضا را پر کردهبود. بعد از این او یک ظرف بزرگ تربچه سفید و قرمز را کنار اجاق قرار داد و به آنها گفت که هرچه میخواهند میتوانند از این تربچهها نوشجان کنند، اما محدودیتهای سفت و سختی بر خوردن کیک شکلاتی حاکم است. با بیان این دستورالعمل او دانشجویان را سی دقیقه تنها گذاشت. دسته دیگری از دانشجویان نیز در خوردن کیک شکلاتی آزاد گذاشتهشدند.
بعد از این از هر دو گروه خواستهشد که مسائل دشوار ریاضی را حل کنند. دانشجویانی که از خوردن منع شدهبودند، دو برابر سریعتر از دانشجویانیکه منعی در خوردن کیک شکلاتی نداشتند دست از حل مساله کشیدند. مدت زمانی که صرف کنترل خود کردهبودند باعث شدهبود تا انرژی ذهنی -یا نیروی ارادهشان- که در حل مساله ریاضی به آن محتاج بودند، تحلیل برود. نیروی اراده حداقل در کوتاهمدت مثل یک باتری است. چنانچه خالی شود، چالشهای پیش رو نیز با قدرت دنبال نخواهندشد.
این آزمایش یک بینش پایهای برای ما به ارمغان آوردهاست. خود کنترلی در تمام ساعات شبانهروز مقدور نیست. این کار نیاز به زمانهایی برای شارژ دوباره دارد. خبر خوب اینکه برای بهدست آوردن سوخت دوباره باید قند خونتان را تنظیم کنید و بعد خود را رها کنید و به تمدد اعصاب
بپردازید.
بهرغم اینکه خوراک و استراحت کافی مهم هستند، اما باید شگردهای خاصی هم برای متمرکز و در مسیر نگهداشتن خودتان داشتهباشید. در این مسیر باید عوامل برهمزننده تمرکزتان را حذف کنید. خود من هر وقت مشغول نوشتن یک رمان هستم، دسترسیام به اینترنت را قطع میکنم. چون برایم خیلی وسوسهانگیز است که وقتی به بخشهای پیچیده رمانم میرسم، به اینترنت وصل شوم.
با همه این حرفها مهمترین شگرد قرار دادن یک سری ضربالاجل برای اتمام کار است. دن آریلی (Dan Ariely) دریافتهاست ضربالاجلهایی که از سوی یک قدرت خارجی مثل یک استاد یا مراجع قانونی نظیر سازمان مالیاتی وضع میشوند، بهتر از هر ضربالاجل دیگری کار
میکنند.
ضربالاجلهای خودنهاده فقط وقتی درست کار میکنند که فعالیتها به گامهای کوچکتری تقسیم شدهباشند و به هرکدام یک تاریخ تحویل جداگانه اختصاص یافتهباشد. برای همین است که تصمیمهای بیپایه و کلی آغاز سال نو محکوم به شکست هستند.
بنابراین [در این روزهای آخر سال] بر خودتان مسلط شوید. «تعلل» هر چند غیرمعقول است، اما طبیعت انسان هم هست. برای غلبه بر آن از ترکیب رویکردهای مختلف استفادهکنید. همسایه من با همین شگرد توانست پایاننامه دکترای خود را طی سهماه جمعوجور کند.
او یک اتاق بدون تلفن و اینترنت کرایه کرد و سه تاریخ را برای رسیدن به گزارش سه بخش مختلف مقاله و پایاننامه خود مشخص کرد و با هرکسی که گوش شنوایی در خصوص این ضربالاجلها داشت، در موردشان صحبت کرد. حتی پشت کارت ویزیت خودش هم این تاریخها را چاپ کرده بود. با اینکار او ضربالاجلهای شخصیاش را تبدیل به یک تعهد عمومی کرد. دستآخر هم در زمان نهار و بعدازظهرها، باتریهایش را با خواندن مجلات مد و خواب طولانی شارژ میکرد.
پاورقی:
۱- خواهی که سست و سخت جهان بر تو بگذرد
بگذر ز عهد سست و سخنهای سخت خویش (حافظ)
۲- Procrastination
۳- شرح کامل آزمایش را در این پیوند دنبال کنید:
https://my.psychologytoday.com/files/attachments/۵۸۴/baumeisteretal۱۹۹۸.pdf
ارسال نظر