هفت دلیل تجاری برای گفتن «نه»
نوشته: Kevin Daum مترجم: مهدی سریرچی منبع: Inc همه دوست دارند جواب «بله» بشنوند، اما گاهی «نه» بهترین جواب است. دنیای تجارت مملو از فرصتها است و هنگامی که میتوانید به مشریان، کارمندان و فروشندگان «بله» بگویید لحظات خوشایندی را برای هر دو طرف ایجاد میکنید؛ اما موقعیتهایی وجود دارد که گفتن «بله» دردسر ساز یا فاجعهبار میشود. این هفت موقعیت را مورد توجه قرار دهید و اگر در شرایط مشابه قرار گرفتید، حتما « نه»! بگویید. ۱. وقتی افرادتان آماده نیستند، نه بگویید. بسیاری از مردم به در خواستهایی که از جانب رییس یا مشتری شان ارائه میشود، بدون اینکه همه قطعات پازل را کامل کرده باشند، پاسخ مثبت میدهند.
نوشته: Kevin Daum مترجم: مهدی سریرچی منبع: Inc همه دوست دارند جواب «بله» بشنوند، اما گاهی «نه» بهترین جواب است. دنیای تجارت مملو از فرصتها است و هنگامی که میتوانید به مشریان، کارمندان و فروشندگان «بله» بگویید لحظات خوشایندی را برای هر دو طرف ایجاد میکنید؛ اما موقعیتهایی وجود دارد که گفتن «بله» دردسر ساز یا فاجعهبار میشود. این هفت موقعیت را مورد توجه قرار دهید و اگر در شرایط مشابه قرار گرفتید، حتما « نه»! بگویید.
1. وقتی افرادتان آماده نیستند، نه بگویید.
بسیاری از مردم به در خواستهایی که از جانب رییس یا مشتری شان ارائه میشود، بدون اینکه همه قطعات پازل را کامل کرده باشند، پاسخ مثبت میدهند. کارهای بزرگ به آمادگی قبلی نیاز دارد. تیمهای بزرگ باید هماهنگ باشند، اگر بین اعضای تیم هماهنگی برقرار نشده باشد، پیش قدم شدن و وظیفهای را به عهده آنها واگذار کردن میتواند، نتایج فاجعه باری به دنبال داشته باشد. شرکتهای جوان معمولا تلاش میکنند تا با سرعت پیشرفت کنند و قبل از فراهم آوردن همه مقدمات ساختار سازمانی یا مدلهای تجاری خود را ارتقا بدهند. چنین شتابی معمولا موجب میشود، پول سرمایهگذاران به باد برود و رویاها و اعتبار این افراد نیز نابود شود. «نه» بگویید. به این ترتیب فرصت خواهید داشت هرچیز و هر کسی را که لازم دارید به خدمت بگیرید و تیم تان را آماده کنید. آنگاه میتوانید با اعتماد به نفس بگویید«بله».
۲. وقتی که چیزی برازنده شما نیست، نه بگویید.
معمولا فروشندگان و کارآفرینها هر چیزی و هر کسی را یک مشتری بالقوه میبینند. همین امر باعث میشود مقدار زیادی از وقتهای ارزشمند مدیران برای کسانی تلف شود که هر گز تبدیل به مشتری نمیشوند، هرگز سرمایهگذاری نمیکنند، یا هرگز نمیتوانند یک کارمند ایدهآل برای سازمان باشند. در نقطه مقابل توجه داشتن به پارامترهای مهم برای کارآ بودن افراد و کنار گذاشتن افرادی که آنها ممکن است با نیازهای سازمان تعارض داشته باشند، باعث صرفه جویی زیادی در وقت مدیران و سازمان میشود.
۳. وقتی موقعیت پیشنهاد شده بیشتر از ظرفیتهای شما است، نه بگویید.
برخی افراد از نه گفتن میترسند. حتی هنگامی که پیشنهاد ارائه شده خیلی بیشتر از ظرفیتهای آنها باشد. آنها فکر میکنند باید به همه پیشنهادها پاسخ مثبت بدهند، تا کسی را ناامید نکنند. در حالی که پاسخ مثبت به پیشنهادهایی که فراتر از توان و ظرفیت سازمان باشد ناامیدی بزرگتری را بهوجود میآورد، بنابراین در چنین شرایطی فقط بگویید نه. همیشه نسبت به ظرفیتها و توان افراد سازمان واقع بین باشید.
۴. وقتی پیشنهاد ارایه شده منطقی نیست، نه بگویید.
اصلا قابلتصور نیست که همه پیشنهادهای دریافتی را با دقت در جزییات مورد توجه قرار دهید. بسیار زیاد پیش میآید که افراد درخواستهایی را مطرح میکنند بدون اینکه توجه داشته باشند که برآورده کردن آن درخواست مستلزم چه کارهایی میشود. هرگز فقط به تئوری «همیشه حق با مشتری است» اعتقادی نداشتم. اگر آنها همیشه حق دارند، چرا به من به عنوان مشاور پول میدهند؟ حرفهای باشید، وقتی که یک نفر چیزی را میخواهد، اگر نمیدانید چگونه باید آن کار را انجام دهید فقط به انجام تکلیف خود بسنده کنید، و فقط زمانی پاسخ مثبت بدهید که دقیقا بدانید آن کار چگونه انجام میشود.
۵. وقتی که مجبور به عقبگرد هستید، نه بگویید.
به آهستگی به سمت هدف رفتن به اندزه کافی سخت هست، اما یکی از دشوارترین و ناخوشایند ترین اتفاقات ممکن خواهد بود اگر مجبور به بازگشت شوید و راه رفته را مجددا طی کنید. وقتی در موقعیتی قرار میگیرید که قطعا موجب پیشرفت شما نمیشود، از خودتان بپرسید« اصلا چرا باید این کار را انجام دهم؟» احتمالا شگفتزده میشوید که بدانید گفتن «نه» تا چه اندازه به شما کمک میکند. هنگامی که در چنین موقعیتی قرار میگیرید با صدای بلند اعلام کنید نه! و به سمت فرصتهایی که شما را به سمت اهدافتان سوق میدهند، بروید.
۶. هنگامی که پیشنهاد ارایه شده سودی نداشته باشد، نه بگویید.
ممکن است شغل تان را به دلایل زیادی انتخاب کرده باشید، اما تقریبا همه - چه کارمند چه کارفرما- برای بهدست آوردن سود کار میکنند. سود الزاما تنها به معنی پول نیست، اگرچه کارآفرینهای جوان باید توجه داشته باشند که سودهای پولی به پایداری سازمان و اعتبارشان کمک زیادی میکند. گاهی اوقات سودی که در تعامل، ارتباطات، شناخته شدن و یادگیری است بیش از پول برای یک سازمان سودآوری دارد، اما هنگامی که یک معامله نتیجهای در بر ندارد، آنگاه کلمه نه! میتواند کارآیی خود را نشان دهد. این پارامتر مهمترین عامل برای اطمینان پیدا کردن از قابلتوجیه بودن یک معامله است.
۷. وقتی که نمیتوانید انتظارات را برآورده کنید، نه بگویید
اغلب افراد نسبت به سرعت و دقتشان در انجام کارها خوشبین هستند. ترکیب این خوشبینی با تمایل به خشنود کردن مشتری باعث میشود که در عمل به تعهدتان ناکام و مشهور به بد قول بودن بشوید. در مقابل پیشنهادهایی که میدانید توان انجامش را ندارید خویشتن دار باشید و بگویید نه! قابلاعتماد باشید و انتظارات را مدیریت کنید. اگر فکر میکنید انتظارات، کیفیت، زمان تحویل و قیمتها با توان شما مطابقت ندارد، پاسخ مثبت ندهید. اگر یکبار چنین اتفاقی بیفتد اعتبار شما به کلی از بین میرود و به سختی میتوانید کسی را پیدا کنید که با چنین سابقهای حاضر به همکاری با شما باشد.
ارسال نظر