مترجم: فریبا ولی‌زاده از آنجایی که رهبری و مدیریت از جمله مفاهیمی هستند که همواره در کنار یکدیگر به‌کار می‌روند، اغلب وجود تفاوت معنی‌دار بین آنها به فراموشی سپرده می‌شود.
در واقع دارا بودن مهارت‌های مدیریتی و رهبری در کنار هم یک ضرورت به حساب می‌آید، از این رو آگاهی از تمایز‌های موجود بین این دو از اهمیت برخوردار است. احتمالا اولین نکته‌ای که به ذهن خطور می‌کند این است که مدیران اغلب مدیریت کرده و رهبران هدایت می‌کنند. در حالی که ممکن است این نکته کمی ساده‌انگارانه به نظر آید، اما حقیقتی بیش نیست. یک مدیر، سیستم یا فرآیندی توسعه یافته را مدیریت می‌کند و وظیفه وی کسب اطمینان از پیشرفت صحیح این فرآیند‌ها است. رهبر شخصی است که ایده‌ها و فرآیند‌ها را برای اولین بار ایجاد می‌کند، در واقع رهبر فردی مبتکر است. تفاوت عمده دیگر این است که مدیر در سازمان منصوب می‌شود و موظف به انجام وظایف شغلی خود است.
اما به یاد داشته باشید که مدیران هیچ گاه لزوما یک رهبر نیستند و دارا بودن این ویژگی بیشتر به خصوصیات فردی آنان بستگی دارد. همه ما تجربه حضور در سازمان‌هایی را داریم که در آن بسیاری از افراد با سطوح شغلی یکسان در حال فعالیت هستند، اما در این میان افرادی وجود دارند که دارای ویژگی‌های برجسته‌ای هستند و البته مورد احترام و پذیرش سایرین قرار می‌گیرند. مدیران همیشه کارکنانی در اختیار دارند، اما رهبران از طریق سبک فعالیت خود پیروانی را به دست می‌آورند.
تشویق اطرافیان، یکی از روش‌هایی است که رهبران از آن برای جذب افراد پیرامون خود استفاده می‌کنند. به بیان کلی، رهبر سازمانی خوب همواره به فکر توسعه امور است و یک مربی است، اما در مقابل مدیر انتقاد می‌کند و همیشه نکاتی را به اطرافیان خود متذکر می‌شود تا به این ترتیب کارکنان با سیستم مطابقت پیدا کنند.
باید گفت که سازمان‌ها به هر دو سبک نیاز دارند، اما در این میان، فقط رهبران سازمانی هستند که مورد قدردانی قرار می‌گیرند. دلیل قدردانی از آنان وجود مهارت برقراری ارتباط در آنان است. مهم ترین عامل این است که رهبران سازمانی همواره شنوندگان خوبی برای پیروان خود هستند. تفاوت اصلی در این است که یک مدیر برای اطمینان از اینکه امور سازمان به راحتی قابل تغییر نیست، از شخص دیگری کمک می‌گیرد تا شنونده نظرات کارکنان باشد. تمایل به تغییر خصیصه اصلی افرادی است که مهارت رهبری دارند. رهبران سازمانی به جای احساس محدودیت، فعالانه به دنبال فرصت‌هایی هستند تا تغییرات مثبتی ایجاد کنند. در مقابل مدیران به مراتب از وضع موجود خشنود هستند و به دنبال راه‌هایی هستند تا سیستم موجود کارآمدتر شود. به این ترتیب، می‌توان چنین استدلال کرد که یک مدیر مقلد است در حالی که یک رهبر سازمانی بیشتر فردی مبتکر است. این نکته نه تنها برای یک سیستم صادق است، بلکه در سبک‌های مدیریتی و رهبری نیز به‌کار گرفته می‌شود. البته به یاد داشته باشید که تقلید از عملکرد یک رهبر شما را در مقام رهبری قرار
نمی‌دهد.
یک مدیر در رویارویی با هر موقعیتی بیشتر به دنبال این است که بداند هر یک از فعالیت‌ها چگونه و در چه زمانی باید تکمیل شوند. اما یک رهبر سازمانی تمایل دارد از چرایی انجام همان فعالیت اطلاع داشته باشد. گرایش به تفکر خلاق دلیل اصلی تفاوت بین مهارت‌های مدیریتی و رهبری است. اگرچه در هر موقعیتی نمی توان مهارت‌های رهبری را به‌کار بست، اما داشتن تفکری خلاق جهت توسعه، امری حیاتی به نظر می‌آید. بدیهی است هر چه تفکر بسته و محدود باشد، تمایل به تغییر کمتر است. حتی بهترین رهبران سازمانی نیز با افتادن در این دام، به راحتی به مدیری ساده تبدیل خواهند شد.
آخرین تمایز بین مدیر و یک رهبر این است که مدیران سعی می‌کنند کارها را به طور صحیحی انجام دهند، ولی رهبران کارهای صحیحی انجام می‌دهند. انجام وظایف رسمی موجب ایجاد محدودیت در انعطاف پذیری و توسعه می‌شود و رهبرانی که به اندازه کافی شجاع هستند سعی در تشویق خلاقیت و نوآوری دارند.