نکات ۱۴گانه دمینگ
ابزار رسیدن به کیفیت جامع
سید محمد اعظمینژاد* منبع: Mindtools مفهوم کیفیت، محور اصلی بسیاری از نظرات ارائه شده درخصوص مدیریت و رهبری اثربخش است. در حال حاضر اغلب سازمانها، به خوبی میدانند توجه به الزامات کیفی برای بقا در بازار کسبوکار امروزی یک ضرورت جدی است. از پاسخ دادن به تلفن تا مونتاژ محصولات و ارائه خدمات به مشتریان نهایی، کیفیت کلید موفقیت سازمان است. تا پیش از مطرح شدن مفاهیمی چون جهانی شدن و پیشرفتهای بسیار سریع فناوری، اغلب شرکتها به تمرکز بر تلاشهایی برای ارتقای کیفیت فرآیند تولید بسنده میکردند؛ اما در شرایط کسبوکار فعلی، کیفیت با مشتری شروع و به آن ختم میشود.
سید محمد اعظمینژاد* منبع: Mindtools مفهوم کیفیت، محور اصلی بسیاری از نظرات ارائه شده درخصوص مدیریت و رهبری اثربخش است.
در حال حاضر اغلب سازمانها، به خوبی میدانند توجه به الزامات کیفی برای بقا در بازار کسبوکار امروزی یک ضرورت جدی است. از پاسخ دادن به تلفن تا مونتاژ محصولات و ارائه خدمات به مشتریان نهایی، کیفیت کلید موفقیت سازمان است.
تا پیش از مطرح شدن مفاهیمی چون جهانی شدن و پیشرفتهای بسیار سریع فناوری، اغلب شرکتها به تمرکز بر تلاشهایی برای ارتقای کیفیت فرآیند تولید بسنده میکردند؛ اما در شرایط کسبوکار فعلی، کیفیت با مشتری شروع و به آن ختم میشود. ابزاری که در این نوشتار معرفی میشود توسط دکتر ادوارد دمینگ ارائه شده است. دمینگ این ابزار را در کتابی با عنوان «خروج از بحران» معرفی کرد.
معرفی ابزار
۱. برای بهبود، هدفگذاری مشخص انجام دهید: یک مدیر برای بقای سازمان باید برنامهریزی کند و به اهداف تعیین شده تعهد دائمی داشته باشد. اهدافی که تعیین میکنید باید همه ذینفعان شما را شامل شود.
• برای کیفیت برنامهریزی بلندمدت انجام دهید.
• دردسترسترین کارها را انجام ندهید، بلکه به دنبال بهترین راه برای انجام فعالیتها باشید.
• چالشهای آتی سازمان را پیشبینی و خود را برای مقابله با آن آماده کنید. بهطور مستمر هدف خود را بهبود دهید.
۲. فلسفههای جدید به کار بگیرید: مدیران و کارکنان سازمان باید فلسفه جدید را درک کنند. یکی از مهمترین مفاهیم این است که رضایت مشتری را به عنوان هدف اصلی مشتری در نظر بگیرید.
• کیفیت را در سراسر سازمان به آغوش بکشید!
• خواستههای مشتری را بهعنوان اولویت اول خود قرار دهید و محصولات و خدمات خود را بر مبنای این نیازها طراحی کنید.
• برای تغییری بزرگ در کسبوکار خود آماده شوید. رهبری را جایگزین مدیریت کنید.
• چشمانداز کیفیت خود را خلق و آن را پیادهسازی کنید.
۳. هدف بازرسی را درک کنید: بهعنوان مدیریت سازمان باید به این درک برسید که هدف از بازرسی بهبود فرآیند و کاهش هزینه است. در اغلب موارد بازرسی فعالیتی هزینهبر و غیرقابل اطمینان است. در بازرسی به دنبال ایرادات نباشید، بلکه ریشه ایرادات را جستوجو و از بین ببرید.
۴. به رویکرد «پایین ترین قیمت» پایان دهید: یکی از رویکردهای نامناسب در انتخاب تامینکنندگان، معیار «پایینترین قیمت» است. جایگزین کردن نگاه «بهترین کیفیت» میتواند نحوه انتخاب تامینکنندگان را تعیین کند.
• هدف اصلی را به جای کاهش هزینههای اولیه (مانند هزینه تامین مواد اولیه)، کاهش هزینههای کل در نظر بگیرید.
• مبنای همکاری با تامینکنندگان خود را همکاری بلندمدت و بر اساس وفاداری و اعتماد بگذارید.
• به تامینکنندگان خود به عنوان شرکای سازمانی نگاه کنید.
۵. بهبود مستمر داشته باشید: به طور مداوم در جستوجوی نقاط بهبود فرآیندهای خود برای برنامهریزی، تولید و ارائه خدمات بهتر باشید؛ هر بهبودی که بتواند موجب افزایش کیفیت و بالابردن بهرهوری و در نتیجه کاهش هزینه شود. بر یادگیری مستمر همه افراد سازمان برای انجام بهتر وظایف تاکید کنید.
۶. آموزش را در سازمان خود نهادینه کنید: تمام مهارتهای مورد نیاز کارکنان، از جمله مهارتهای مدیریتی در سازمان را به کارکنان آموزش دهید. کارکنان سازمان شما باید مهارتهای جدید ناشی از تغییر مواد، تجهیزات، محصول و خدمات را بیاموزند. سعی کنید به اشتراکگذاری دانش در سازمان را به یک فرهنگ تبدیل کنید. کاری کنید که هر یک از کارکنان نقش خود را در شکلگیری چشمانداز بدانند. کارکنان را به یادگیری از یکدیگر تشویق کنید و شرایط فرهنگ کار تیمی ایجاد کنید.
۷. رهبری کنید: برای کمک به انجام بهتر کارها، کارکنان را رهبری کنید، بر اهمیت مفاهیمی چون مدیریت مشارکتی و رهبری تغییر تاکید کنید و راههایی برای استفاده از حداکثر ظرفیت سازمان پیدا کنید.
۸. اعتماد و نوآوری را جایگزین فضای ترس کنید: با تشویق کارکنان به انجام کارگروهی و ایجاد ارتباط آزادانه، به تدریج فضای اعتماد و نوآوری را جایگزین فضای ترس کنید و آنها را به انجام کار با بهرهوری بالاتر نزدیک کنید. به افراد تضمین دهید که اجازه طرح عقاید و ایدههایشان را دارند. به کارکنان احساس ارزش را منتقل کنید و آنها را برای انجام بهتر کارها تشویق کنید و با ایجاد ارتباطات باز و صادقانه، ترس در سازمان را حذف کنید.
۹. فعالیتهای ستادی را بهینهسازی کنید: مفهوم «مشتری داخلی» را در داخل سازمان ایجاد کنید. هر واحد سازمانی باید درک کند مشتری، خروجی واحد است و از طرفی تامینکننده ورودی هر مشتری، افراد داخل سازمان هستند.
۱۰. اهداف و شعارهای توخالی را حذف کنید: شعارها و اهدافی که بدون اشاره به روشی مشخص، کارکنان را برای رسیدن به کیفیت تحریک میکند-مثل ما بدون ایراد تولید میکنیم!- تنها موجب ایجاد واکنش منفی در کارکنان میشود. هر هدف و شعار باید به رویکرد و راه حلی مشخص اشاره کند.
۱۱. مدیریت فرآیند را جایگزین مدیریت هدف کنید: به جای تاکید بر رسیدن به اهداف کمی، تمرکز خود را بر مدیریت فرآیند برای رسیدن به کیفیت و بهرهوری بالاتر بگذارید. دمینگ میگوید هدفگذاری برای تولید، سازمان را به خروجی بیشتر با کیفیت پایینتر تشویق میکند.
۱۲. به کارکنان اجازه دهید به مهارتشان افتخار کنند: مسوولیت همه سطوح سرپرستی در این مورد مهم است، شما باید فضایی ایجاد کنید که افراد مهارت را یک ارزش در سازمان بدانند و به داشتن آن افتخار کنند.
۱۳. یادگیری را به یک فرهنگ سازمانی تبدیل کنید: افراد شایسته برای یک سازمان به تنهایی کافی نیستند، بلکه آنها باید بتوانند با یادگیری مستمر شایستگی خود را بهروز نگه دارند. برای این کار باید یادگیری به بخشی از فرهنگ سازمانی تبدیل شود.
۱۴. به اهداف تعیین شده تعهد عملی داشته باشید: بهعنوان مدیر ارشد سازمان، باید دائما به بهبود کیفیت و بهرهوری تعهد عملی داشته باشید. باید کاری کنید که کارکنان هر روز تعهد شما را نسبت به هر یک از ۱۳ نکته قبلی احساس کنند.
*عضو هیات رییسه کمیته تخصصی توسعه- انجمن مدیریت منابع انسانی ایران (hrjournalist.blogfa.com)
ارسال نظر