مترجم: نفیسه هاشم خانی

نویسنده: John Krubsk

من برای اولین بار در سن ۲۴سالگی کارآفرینی را شروع کردم و به تنهایی یک آژانس تبلیغاتی راه‌اندازی کردم. با سودی که هیچ‌گاه ممکن نبود از کار کردن برای فردی دیگر به دست آورم، ۱۰ سال بعد از آن کارهای بسیاری را تجربه کردم. از جمله سرمایه‌گذاری‌های مختلف، تلاش برای راه‌اندازی کسب‌وکار اینترنتی و برعهده گرفتن سمت‌های اجرایی در Fortune ۱۰۰ Companies (صد شرکتی که در راس اقتصاد آمریکا قرار دارند و روی هم رفته ۵میلیون نفر را تحت استخدام خود دارند.)

اما همان گونه که گفتم من قبل از اینکه تحت مدیریت کسی به کار بپردازم، این فرصت را داشتم که برای خودم کار کنم و سرانجام پس از تجربه پست‌های مختلف در شرکت‌های بزرگ و موفق، تصمیم گرفتم خودم رییس خودم باشم و کسب وکارهای کوچک خودم را مدیریت کنم. همچنین شانس مشورت دادن و مشورت کردن با کمپانی‌هایی با ابعاد مختلف از شرکت‌های چند ملیتی تا کسب وکارهایی با کمتر از ۲۰ کارمند را داشته‌ام. به عنوان عضوی از تیم به وجودآورنده انستیتو تحقیقات در زمینه عمر مفید کسب و کارهای کوچک(The Institute)؛ امکان مطالعه در زمینه ارزش‌ها، نگرش‌ها و آرمان‌های هزاران کسب و کار کوچک از جمله مالکیت انحصاری را داشته‌ام. بر اساس تجربه‌ای که در حدود ۱۵سال کارکردن در آمریکا برای خود کسب کرده‌ام، نکاتی کلی درباره مالکیت انحصاری را بیان

می‌کنم.

۱. نقشی که مالکان انحصاری۱ در گسترش اقتصاد آمریکا دارند مانند شرکت‌های ۱۰۰ Fortune بااهمیت است زیرا حدود ۲۱ میلیون مالک انحصاری در آمریکا هستند که هر یک حداقل توانسته‌اند برای خود شغلی را ایجاد کنند؛ مسلما شرکت‌های بزرگ آمریکا نمی‌توانند به این حد از کارآفرینی در سطح کشور برسند.

در واقع اگر هر یک از مالکان انحصاری به جای اینکه خود ابتکار عمل را به دست گیرند، از شرکت‌های بزرگ توقع داشته باشند که برای آنها شغلی فراهم کنند، بیکاری در ایالت متحده منجر به رکود اقتصادی بزرگی می‌شود.

۲. اگرچه مالکان انحصاری به طور رسمی در رده کارفرمایان به حساب نمی‌آیند، اما آنان کالا و خدماتی را می‌خرند و با این کار درآمد سایر شرکت‌های بزرگ و کوچکی را که خدمات ارائه می‌دهند، افزایش می‌دهند و باعث می‌شوند این شرکت‌ها افراد بیشتری را استخدام کنند. این روند منجر به افزایش قدرت خرید کلی در اقتصاد کشور می‌شود. طبق آمار، این روند باعث افزایش تقریبی ۷ درصدی در GDP ایالت متحده شده است. (حدود یک تریلیون دلار)

۳. اهمیت مالکیت انحصاری و تاثیر آن بر اقتصاد ملی در آینده افزایش چشمگیری می‌یابد. از یک سو شغلی که جمعیت جدید به آن نیاز دارند نمی‌تواند توسط دیگران ایجاد شود؛ چون تقاضا برای شغل از ظرفیت‌های موجود نیز فراتر رفته است. از طرف دیگر با گذشت زمان درصد بیشتری از جمعیت، مهارت‌های تکنیکی و آموزش‌های لازم برای اشتغال فردی به عنوان کارآفرین یا پیمانکار را کسب

می‌کنند.

۴. اگرچه مالک انحصاری تنها یک فرد است، اما به برنامه عملکرد کوتاه‌مدت و استراتژی بلندمدت نیاز دارد. این رویکرد بهترین روش برای این است که در مسیر مشخصی گام بردارند و معیار مشخصی برای حرکت به سمت آن داشته باشند. بر اساس نتایجی که از تحقیقات مختلف به دست آمده شرکت‌هایی که زمان مشخصی را صرف تدوین برنامه برای عملکردهای خود می‌کنند به میزان قابل ملاحظه‌ای موفق‌تر از افرادی هستند که این کار را انجام نمی‌دهند. بیش از ۶۰ درصد از کمپانی‌های موفق از طریق برنامه‌ای کاملا مدون به موفقیت رسیده‌اند.

۵. مالکان انحصاری باید عادت کنند که همواره بخشی از درآمد سالانه خودرا پس‌انداز کنند. آنها از این طریق می‌توانند در مقابل وقایع اجتناب‌ناپذیری که در مسیر کار آنان پیش می‌آید، ایستادگی کنند و از این طریق است که می‌توانند فرصت‌های خاصی را که برایشان پیش می‌آید، به دلیل مشکلات مالی از دست ندهند. بر اساس داده‌های Institute تقریبا ۵۰ درصد از کمپانی‌های موفق این روش را به کار می‌گیرند. بر اساس شواهد تاریخی هر پنج یا هفت سال یک بار دچار رکود اقتصادی می‌شویم. پس آمادگی لازم برای مواجهه با آن بسیار اهمیت دارد.

۶. مالکان انحصاری نباید اجازه دهند زندگی، آنها را از پادرآورد. اطلاعاتی که از طریق صحبت کردن با مالکان انحصاری یا صاحبان کسب و کارهای کوچک به دست آمده است، نشان می‌دهند آنها به اندازه‌ای که برای راه‌اندازی و ادامه کار خود سرمایه‌گذاری کرده‌اند، درآمد کسب می‌کنند. همچنین عده‌ای نیز معتقدند اگر صاحبان کسب و کارهای کوچک تعادل خوبی را بین کار و زندگی برقرار کنند در طولانی مدت احتمال موفقیت آنها بیشتر است.

۷. آنها باید بتوانند خوب با دیگران کنار بیایند. اینکه آنها مالکان انحصاری هستند به این معنی نیست که باید به تنهایی کارهای خودرا انجام دهند. داده‌ها نشان می‌دهد که بین میزان موفقیت کسب و کارها و همکاری آنان با دیگران ارتباط مستقیم وجود دارد. آنها باید از دیگران تقاضای کمک کنند و در برخی موارد حمایت متقابل سایر فروشندگان، مشتریان و حتی رقبای خود را بپذیرند.

۱- Sole Proprietor:کسب وکاری که تحت مالکیت و کنترل یک فرد است. اگرچه ممکن است افراد زیادی تحت مدیریت آن فرد کار کنند، اما تمام سود و زیان آن کسب وکار متوجه آن یک فرد است.