امپراتور کار آفرینی(52)

نویسنده: پیتر جونز

مترجم: غلامرضا کیامهر

بیشتر افرادی که برای طرح ایده‌های کارآفرینی خود در برنامه تلویزیونی لانه اژدها حضور یافته و موفق به جلب سرمایه‌گذار می‌شوند، طوری رفتار می‌کنند که گویی در یک رقابت نفس‌گیر به پیروزی رسیده‌اند. آنها بعد از شنیدن نظر موافق یک سرمایه‌گذار برای سرمایه‌گذاری در کسب‌و‌کارشان نفسی به آسودگی می‌کشند و به خود می‌گویند: به مراد دلم رسیدم و دیگر نیازی به تلاش و تقلای بیشتر ندارم. چون پول لازم را برای کسب‌و‌کار خود پیدا کردم و راهم به سوی موفقیت هموار شده است، اما این کارآفرینان خوش‌خیال هم باید بدانند که مشکلات آنها تازه شروع شده است. یعنی اگر کار آنها را به شرکت در یک مسابقه ورزشی تشبیه کنیم، آنها باید بدانند که تازه از نخستین مانع عبور کرده‌اند و در صورتی که بتوانند روی کار خود تمرکز کرده و ماموریت‌های شش‌گانه‌ای را که شرح مابقی آنها در پی خواهد آمد، به درستی انجام دهند، طعم شیرین موفقیت را خواهند چشید.

درست مثل ورزشکاران شرکت‌کننده در بازی‌های المپیک که از مدت‌ها قبل از شروع بازی‌ها، تمرین‌های سخت و طاقت‌فرسایی را با هدف درخشش در میدان مسابقات و کسب عنوان‌های قهرمانی انجام می‌دهند. آنها همه هوش و حواس خود را بر روی هدف کسب پیروزی در بازی‌های المپیک متمرکز و از برنامه غذایی بسیار دقیقی که به وسیله کارشناسان برجسته تغذیه تهیه می‌شود، پیروی می‌کنند. در رژیم غذایی پیش از بازی‌های ورزشکاران المپیک از هر ماده غذایی به اندازه ضروری وجود دارد و در هر روز چندین ساعت به تمرین و شبیه‌سازی دقیق صحنه زورآزمایی در بازی‌ها می‌پردازند؛ به طوری که جزئی‌ترین موضوعات مربوط به هر مسابقه ملکه ذهنشان می‌شود. به عبارت دیگر آنها علاوه‌بر کسب آمادگی کامل جسمی، تصویر کاملا روشنی را از ابتدا تا انتهای مسابقات در ذهن خود ترسیم می‌کنند، به طوری که هیچ نکته مبهمی در ارتباط با رقابت سختی که در پیش دارند، برای آنها باقی نمی‌ماند.

شما هم که در مقام یک کارآفرین برای راه‌اندازی کسب‌و‌کاری جدید آماده شده‌اید باید عقبه‌ای شبیه به ورزشکاران شرکت‌کننده در بازی‌های المپیک داشته باشید؛ یعنی باید علاوه‌بر پیش‌بینی و آماده‌سازی تمامی مقدمات لازم، تمام هوش و حواس خود را روی کسب‌و‌کارتان متمرکز و با عزم و جزم خلل‌ناپذیر به سوی هدف مورد نظر حرکت کنید و ترس و وحشتی هم از خطرهای احتمالی پیش رو نداشته باشید.

هفته‌ای ۷۰ ساعت کار

اما فراموش نکنید به همان اندازه که چگونگی تهیه مقدمات یک کسب‌و‌کار در تضمین موفقیت هر کارآفرین موثر است، شیوه عمل و اقدام او بعد از راه‌اندازی کسب‌و‌کار نیز در شکست یا موفقیت او موثر خواهد بود یعنی باید میان مقدمه‌چینی‌ها و مدیریت و پیشبرد یک کسب‌و‌کار تناسب و هماهنگی لازم وجود داشته باشد. به عنوان مثال اگر شما مقدمات لازم برای کسب‌و‌کار خود را از هر جهت فراهم نساخته باشید، حتی در صورت عرضه یک محصول ممتاز به بازار، شانس موفقیت شما در معرض خطر قرار خواهد گرفت.

عکس این موضوع هم می‌تواند صحت داشته باشد؛ یعنی چنانچه مقدمات کسب‌و‌کاری از هر جهت و بی‌هیچ عیب و نقصی آماده شده باشد، اما کارآفرین نتواند در مرحله اجرا کسب‌و‌کار را به خوبی مدیریت کند، نتایج حاصله ممکن است چندان قرین موفقیت نباشد؛ بنابراین کارآفرین برای کسب موفقیت و نتیجه‌گیری از زحماتی که برای تهیه مقدمات کسب‌و‌کار خود کشیده است، باید تمام توش و توان فکری و جسمی خود را به کار اندازد و به خود القا کند و بقبولاند که کسب موفقیت برای او یک سرنوشت محتوم است.

خود من از نخستین روزی که در سنین نوجوانی پا به عرصه کارآفرینی گذاشتم و اقدام به چاپ و توزیع برگه‌های تبلیغاتی مربوط به آکادمی تنیس خود کردم تا به امروز که مالک یک امپراتوری کارآفرین هستم، همواره پیرو مکتب دل سپردگی حداکثری به کار و تمرکز و مسوولیت‌پذیری بوده‌ام. من هر روز از لحظه‌ای که خانه را ترک می‌کنم و تا لحظه‌ای که بعد از یک روز کار و تلاش، به خانه بازمی‌گردم خود را به کار و مسوولیتی که بر عهده گرفته‌ام، متعهد و دل سپرده می‌دانم.

من در هر هفته به طور میانگین ۷۰ ساعت کار می‌کنم و چون دل سپرده کارم هستم، از این همه کار کردن به شدت لذت می‌برم. این راه و رسم زندگی همه کارآفرینان بزرگ و موفق و راز بزرگ موفقیت‌های آنها است.

آنها سه عنصر تلاش مستمر، تعهد و دل‌سپردگی به کار و درست عمل کردن را سرلوحه کار خود قرار داده‌اند. البته من همیشه به جز در مواقعی که موضوع و مساله‌ای اضطراری و ضرب‌الاجلی در میان بوده، از تعطیلات آخر هفته‌ام استفاده کرده‌ام. من روزهای تعطیل آخر هفته را اغلب در منزل و در جمع خانواده می‌گذرانم و ناهار را با آنها صرف می‌کنم و شب‌ها با دوستان و آشنایان نزدیک برای صرف شام بیرون می‌روم. یعنی نوعی موازنه میان کار و خانواده و تفریح و استراحت برقرار کرده و اجازه نداده‌ام که هر کدام به حریم دیگری تجاوز کند. اگر چنین موازنه‌ای را میان کار و زندگی خانوادگی خود برقرار نمی‌کردم، از انرژی لازم و روحیه قوی برای تداوم بخشیدن به موفقیت‌های خود برخوردار نمی‌شدم.

امروز که چند دهه از ورود من به عرصه کسب‌و‌کار می‌گذرد، به دلیل برنامه‌هایی که در چند شبکه تلویزیونی دارم، گرفتارتر از سال‌های شروع کارآفرینی هستم، اما همچنان با نشاط و سرزندگی به فعالیت‌هایم ادامه می‌دهم. دلیل آن هم، همان طور که پیشتر گفتم یکی احساس تعهد و دل‌سپردگی شدید به کار و دیگری برقراری موازنه میان کار و زندگی شخصی و خانوادگی است. من در روزهای کاری هفته ساعت ۶ صبح از خواب برمی‌خیزم و ساعت ۷ خانه را به سوی استودیوی تلویزیونی برای اجرای برنامه ترک می‌کنم و راس ساعت ۹ صبح به دنیای کسب و کار خود بازمی‌گردم.