از رویا تا واقعیت
امپراتور کار آفرینی(۵۱)
مترجم: غلامرضا کیامهر
استارت کار را بزنید
عنوانی که برای این فصل از کتاب انتخاب شده، استعارهای از زمانی است که شما بعد از خرید اتومبیل نو دلخواهتان، پشت فرمان آن مینشینید، استارت را میزنید و به راه میافتید.
نویسنده: پیتر جونز
مترجم: غلامرضا کیامهر
استارت کار را بزنید
عنوانی که برای این فصل از کتاب انتخاب شده، استعارهای از زمانی است که شما بعد از خرید اتومبیل نو دلخواهتان، پشت فرمان آن مینشینید، استارت را میزنید و به راه میافتید. همچنان که شما بعد از مدتها صرف وقت، انرژی و پول و انجام انواع و اقسام بررسیها و مطالعات، مقدمات کسبوکاری را که قرار است شما را به یک tycoon تبدیل کند، مهیا ساخته و آماده راهاندازی آن کسبوکار شدهاید. شروع یک کسبوکار جدید شباهت زیادی به شروع رانندگی با یک اتومبیل جدید برای نخستینبار دارد. شما قبل از سوار شدن به آن اتومبیل، نگاهی به سراپای آن میاندازید بعد پشت فرمان مینشینید، همه جای آن برق میزند. دستی به داشبورد آن میکشید، لوازم اضافی را که کمپانی به سفارش شما روی اتومبیل نصب کرده، با اشتیاق برانداز میکنید و از استشمام بوی «نو» اتومبیل لذت میبرید و سرانجام لحظهای فرا میرسد که سوئیچ را میچرخانید و موتور اتومبیل برای اولین بار روشن میشود. کاملا آرام، بیصدا و بدون لرزش، درست آن طور که شما دوست دارید.
آینه بالای سر را تنظیم میکنید. صندلی را کمی عقب و جلو میبرید. اتومبیل را در دنده میگذارید، پدال گاز را فشار میدهید و حرکت میکنید. شما و اتومبیلتان کمکم از دید صاحب فروشگاه اتومبیل پنهان میشوید و با رسیدن به یک جاده هموار و خلوت تصمیم میگیرید با وارد کردن فشار بیشتر بر پدال گاز قدرت و سرعت اتومبیلی را که خریدهاید، امتحان کنید. این لحظه هیجانانگیزی است که هر بار هنگام شروع رانندگی با یک اتومبیل جدید برای ما تکرار میشود.
دلیل شباهتی که من میان لحظه راهاندازی یک کسبوکار تازه و اولین رانندگی با یک اتومبیل نو مشاهده میکنم، این است که هر دو لحظه، شروعی بر یک پایان است. چون هم شما و هم اتومبیل برای رسیدن به چنین لحظهای مراحل سخت و نفسگیری را پشت سر گذاشتهاید. به نظر من شروع یک کسبوکار جدید شباهت زیادی به نشستن پشت فرمان یک اتومبیل نو و به حرکت درآوردن آن دارد. در هر دو مورد، این شما هستید که دارید نقش سکاندار را ایفا میکنید.
طبیعتا در آغاز این سکانداری لذتها و کامیابیهای بزرگ بالقوهای انتظارتان را میکشد، همچنان که ممکن است خطرات و بدبیاریهای بزرگ بالقوهای در کمین شما نشسته باشد. بهخصوص اگر بیش از اندازه در پشت فرمان کسبوکار جدید احساس غرور و اعتماد به نفس کنید. درست مثل رانندهای که وقتی برای اولین بار پشت فرمان اتومبیل جدیدی مینشیند، تحتتاثیر غرور و اعتماد به نفس بیش از حد، عنان اختیار خود را به دست پدال گاز اتومبیل میسپارد و به جای آن که او حاکم بر اتومبیل باشد به اتومبیل اجازه میدهد بر او حاکمیت پیدا کند.
این نقطه پایانی بر شروع سفر شما در مسیر یک کسبوکار جدید است و سرنوشت همه چیز بستگی به این دارد که شما مقدمات کسبوکار را چگونه آماده ساختهاید. چون در این سفر دو مقصد متفاوت در انتظار شما است.
حالت اول این است که شما به قدر کافی پول برای کسبوکار خود فراهم نکردهاید، اما تصمیم گرفتهاید که بدون توجه به این موضوع، کسبوکار خود را شروع کنید. چون بر این باور هستید که موفقیت در انتظار شما است و شما خواهید توانست به تدریج کسبوکار خود را توسعه دهید. البته این پیششروع یک کسبوکار بسیار دشوار است، اما چنانچه از توصیههای من پیروی کنید، احتمال عبور از مشکلات و دستیابی به موفقیت برای شما وجود خواهد داشت مشروط بر آنکه برنامهریزیهای لازم و مطالعات بازار را به قدر کافی انجام داده باشید.
من در بخشهای آتی این فصل از کتاب به شما خواهم گفت که چگونه میتوانید رویاهای خود را در کسبوکار به واقعیت تبدیل کنید.حالت دوم شروع یک کسبوکار این است که شما با دست پر یعنی با در اختیار داشتن پول کافی کسبوکار خود را شروع کردهاید.
در این صورت، ظاهرا اطمینان صد درصد دارید که به مقصد موردنظر خواهید رسید.
پس اگر تا این حد نسبت به آینده کسبوکار خود اطمینان دارید، اجازه دهید که من صمیمانه به شما تبریک بگویم، اما در هر دو حالت شروع، لازم است نفس عمیقی بکشید، چون این یکی از شیرینترین و سرگرمکنندهترین لحظات کار شما است، اما از این لحظه به بعد باید کاملا حواستان جمع باشد که به قول معروف از خط خارج نشوید و بیگدار به آب نزنید، چون انواع و اقسام پیچها و دستاندازهای خطرناک بر سر راه شما وجود دارد که شما باید به سلامت از آنها عبور کنید. برای این منظور باید یک «چک لیست» کامل از تمام احتمالات و اتفاقاتی که ممکن است در مسیر حرکت با آنها مواجه شوید، در اختیار داشته باشید. من این چک لیست را تحتنام «ماموریت ششگانه» تقسیمبندی کردهام که این شش ماموریت را یکییکی با شما در میان میگذارم:
ماموریت اول: آمادگی، تمرکز واحساس تعهد
ممکن است بعد از آن تلاشهای خستهکنندهای که برای آمادهسازی مقدمات یک کسبوکار انجام داده و زحماتی که برای جلب سرمایهگذاری متحمل شدهاید، نیاز به کمی آرامش و رفع خستگی را احساس کنید، اما این اشتباهی است که یک کارآفرین موفق هرگز مرتکب نمیشود. چون شروع یک کسبوکار مثل شرکت در یک مسابقه دو ماراتن است و شما نباید دچار این توهم شوید که گویا دیگر همه مشکلات را پشت سر گذاشتهاید.
چون سختیهای اصلی کار تازه شروع شده و اکنون زمان آن فرا رسیده تا نشان دهید میتوانید همه آمال و آرزوها، اهداف و چشماندازهایی را که تا پیش از این برای کسبوکار خود ترسیم کرده بودید به واقعیت تبدیل کنید.
ارسال نظر