امپراتورکارآفرینی (2)

نویسنده: پیتر جونز

مترجم: غلامرضا کیامهر

من در عمرم هرگز کتابی درباره رمز و رازهای کسب و کار و کارآفرینی نخوانده‌ام و به همین سبب، هرگز تصور نمی‌کردم روزی اقدام به نگارش کتابی درباره سرگذشت خود و موضوعات مربوط به کسب و کار کنم و در این مورد راه و روش به دیگران نشان دهم، چون پیدا کردن فرصت برای دست یازیدن به چنین کاری برایم نامیسر می‌نمود. واقعیت این است که مطالعه‌ ایمیل‌ها، مکاتبات اداری و پیشنهادهای کاری واصله برای سرمایه‌گذاری، بیشترین اوقات زندگی مرا به خود اختصاص داده است و اگر چه ممکن است نداشتن سابقه مطالعه کتاب‌های مربوط به کسب و کار نوعی نقص و کمبود برای من به حساب آید، اما در عوض وجود این نقص باعث شده که هیچگونه شباهتی میان محتوا و راهکارهای کتاب من با کتاب‌هایی که پیش از این درباره کارآفرینی و کسب و کار نوشته شده، وجود نداشته باشد که خود این موضوع موجب تروتازه بودن مطالب این کتاب شده است.

من از سن یازده سالگی علاقه عجیبی به کسب و کار داشتم؛ هر چند که دنیای تخیلات کارآفرین در من از سنین پایین‌تر شکل گرفته بود و من از اوان کودکی روزی را در نظر مجسم می‌کردم که برای خودم دم و دستگاه کسب و کار و شرکت‌داری راه انداخته بودم. در آن سال‌ها، گاهی اوقات روی صندلی پشت میز کار پدرم در دفتر شرکت او می‌نشستم و چنان وانمود می‌کردم که به جای پدرم من مدیرعامل آن شرکت هستم. چنان تصویری در سن پایین کودکی لقمه‌ای به مراتب بزرگ‌تر از دهان من بود، ولی من سرانجام توانستم رویاهای روزگار کودکی خود را به واقعیت تبدیل کنم. در شانزده سالگی پس از کسب موفقیت در اخذ مدرک سرمربیگری انجمن تنیس روی چمن؛ اقدام به تاسیس یک آکادمی تنیس کردم. از آن به بعد یعنی در هنگامی که خرید یک‌ اتومبیل سواری به یکی از انگیزه‌های اصلی زندگی من تبدیل شده بود تا به امروز در ده‌ها حوزه کسب و کار تولیدی و خدماتی اقدام به سرمایه‌گذاری کرده‌ام.

در طی سال‌های اشتغال به حرفه کارآفرین در کنار کسب موفقیت‌های بزرگ، شکست‌هایی را تحمل کرده‌ام و هر بار بعد از یک شکست دوباره پا به میدان گذاشته و موفق به جبران شکست شده‌ام. البته تحمل شکست‌ها و عبور موفقیت‌آمیز از آنها کار چندان آسانی نبوده است. ضمنا باید اذعان کنم که از میان ده‌ها سرمایه‌گذاری در حوزه‌های مختلف کسب و کار، تعدادی از آنها سود چندانی برایم به بار نیاورده است. به همین سبب تلاش کرد‌ه‌ام تا فرصت درس گرفتن از راه و روش‌ها، موفقیت‌ها و شکست‌هایی که گاه برایم بسیار گران تمام شده است، برای خوانندگان کتاب فراهم سازم.

راه به روی همه باز است

بر خلاف آنچه که بعضی‌ها می‌گویند رسیدن به قله‌های ثروت و قدرت در انحصار آدم‌های خاصی نیست. من در مجموعه برنامه‌های تلویزیونی Tycoon صریحا بر این موضوع تاکید کرده‌ام و گفته‌ام هر کس با داشتن فکر و ایده درست و حساب شده، ذهن خلاق و داشتن عزم جزم برای کسب موفقیت می‌تواند مثل من به یک (۱)tycoon تبدیل شود. من تصور نمی‌کنم کسانی از مادر کارفرما زاده شده باشند و قویا بر این باورم که با به کارگیری درست توانمندی‌ها و امکانات، هر فردی می‌تواند قابلیت‌های نهفته خود را برای کسب موفقیت در کسب و کار و تجارت بارور سازد. به خصوص اگر قابلیت‌ها بر حوزه خاصی از کسب و کار تمرکز پیدا کرده و قوانین طلایی مربوط به آن مورد توجه قرار گیرد، ضریب موفقیت فرد به مراتب افزایش چشمگیری پیدا خواهد کرد.

به اعتقاد من انگلیسی‌ها مردمی خلاق و ذاتا دارای استعداد کارآفرینی هستند، اما در جامعه انگلیس به امر بارور کردن استعدادهای بالقوه و تبدیل رویاهای کارآفرینی به واقعیت توجه کافی نشان داده نمی‌شود. در این کتاب هدف اصلی من کمک به تحقق رویاهای کارآفرینی افراد است.

صفر و صد وجود ندارد

واقعیت این است که هر یک از افراد دارای استعداد کارآفرینی می‌توانند از نقطه متفاوتی کار خود را شروع کنند، اما همه آنها باید فرآیند تفکر درست برای ورود به عرصه کارآفرینی و در پیش گرفتن رفتاری شبیه به یک کلان ثروتمند (tycoon) را فرا بگیرند. مسلما شرایط خانوادگی و محیطی که ما در آن بزرگ شده‌ایم نقش مهمی در شکل‌گیری استعدادها و شخصیت‌ ما ایفا می‌کند، ولی این به معنای آن نیست که از بابت توفیق در رسیدن به هدف کارآفرینی تفاوت فاحشی میان فرزند یک خانواده فقیر و یک خانواده کارآفرین وجود دارد. من در این کتاب تلاش خواهم کرد دلایل خود را برای اثبات این نظریه به تفصیل بیان کنم. آیا شما به نظریه وجود وجه تمایز مطلق میان افراد از نقطه‌نظر داشتن یا نداشتن استعداد اعتقاد دارید؟ اگر پاسخ شما مثبت باشد باید بگویم که سخت در اشتباه هستید. برای رد عقیده شما اسامی شخصیت‌های معروف بسیاری را که در دایره این تئوری قرار نمی‌گیرند، می‌‌توانم نام ببرم. افرادی چون دیوید بکهام، بیل گیتس، شوماخر و وینستون چرچیل نمونه‌هایی از فهرست بالابلند چنین افرادی هستند که الزاما از نظر استعداد تافته جدا بافته‌ای نبوده‌اند. البته نمی‌توان منکر شد که بعضی افراد از هوش و استعداد خارق‌العاده‌ای برخوردارند. مثلا همه فوتبالیست‌ها ممکن است از نقطه‌نظر ضربه زدن به توپ به پای دیوید بکهام نرسند، ولی واقعیت این است که هر کدام از ما استعداد شوت کردن توپ فوتبال را داریم و با مقداری تمرین و ممارست، جد و جهد و تمرکز ممکن است در این زمینه بتوانیم از جایگاهی برخوردار شویم. بنابراین نباید کسانی را دارای استعداد مطلق و کسان دیگری را کلا فاقد استعداد بدانیم. به عبارت دیگر به جز در مورد افرادی دارای نواقص ذهنی مادرزادی، در ارتباط با موضوع استعداد نمی‌توانیم قائل به نظر صفر و صد باشیم. منتهی ممکن است استعدادهای ما در زمینه‌های مختلف متفاوت باشد ضمن آن که اکثریت مردم یا اصولا فرصتی برای کشف استعدادهای نهفته خود پیدا نمی‌کنند یا به آن توجهی نشان نمی‌دهند، اما من اطمینان دارم دیدگاه شما نسبت به مقوله استعدادها از خواندن این کتاب دگرگون خواهد شد و درک تازه‌ای نسبت به استعداد و توانمندی خود برای ورود به حوزه کارآفرینی پیدا خواهید کرد.

این پاورقی در روزهای زوج چاپ می‌شود.