سرمایه‌گذاری اثربخش و کسب و کار مسوولانه

مترجم: رضوانه امامی

در سرمایه‌گذاری اثربخش برای کنترل دقیق قدرت بازار، باید منافع سهامداران را با سود و تاثیر اجتماعی همسو کنیم. با وجود تمامی جنجال‌ها در مورد سرمایه‌گذاری اثربخش (اختصاص سرمایه در تجارتی که هم تاثیر مثبت اجتماعی داشته باشد و هم سود مالی) به نظر می‌رسد این نوع سرمایه‌گذاری از کارآیی لازم برخوردار نیست و تنها در صورتی می‌تواند موثر واقع شود که چنین مولفه‌هایی را دارا باشد: ۱- محرک‌های مستقیم برای ایجاد اثرگذاری

۲- محرک‌های‌های مستقیم برای رسیدن به اثرگذاری سود آور

۳- برقراری تعادل مناسب میان سودهای اجتماعی و اقتصادی

عوامل مذکور، شرایط لازم برای توسعه منابع سود آور در بازار محسوب می‌شوند، که معمولا در سرمایه گذاری اثربخش یکی از این عوامل وجود ندارد و همین امر باعث کاهش اثر بخشی سرمایه گذاری می‌شود.

در سال ۲۰۱۱، موسسه تکنولوژی ماساچوست راه حلی نظری برای این مساله ارائه کرد. آمارتیا سن برنده جایزه نوبل بر این باور است که «ارزش خالص مسوولیت اجتماعی» (Socially Responsible Equity) مفهومی است که از قدرت ابتکار و خلاقیت قابل ملاحظه‌ای برخوردار است. ارزش خالص مسوولیت اجتماعی، نوعی از مالکیت شرکتی را شکل می‌دهد که درآن سهامداران می‌توانند تنها بخشی از جریان نقدینگی جاری و آتیه را وصول کنند. سطح تاثیر اجتماعی که توسط شرکت ارزیابی می‌شود، مقدار این بخش قابل وصول را تعیین می‌کند. به عبارت دیگر، این تاثیر اجتماعی است که درصد سودهای موجود سهامداران را کنترل می‌کند. این نظریه که برای اولین بار در کنفرانس سالانه شبکه اخلاقیات تجاری اروپا در دوبلین ارائه شد، بر این باور است که ارزش خالص مسوولیت اجتماعی در شرکت‌هایی قابل اجراست که قادر باشند هم سودهای مالی برای سرمایه‌گذاری جذب کنند و هم تاثیر مثبت و کلانی را در اجتماع ایجاد کنند.

اگر برای افزایش تاثیر اجتماعی، محرک‌های مستقیمی وجود نداشته باشد این تاثیر در بلند مدت محدود خواهد شد. درحال حاضر، شرکت‌های منعطف یا سودآور به منظور افزایش سودآوری به روسا و مدیران خود در بخش تقاضا، آزادی حقوقی می‌دهند. در ایالت‌هایی چون کالیفرنیا، هاوایی، مری لند، نیو جرسی، نیویورک، ویرجینیا و ورمونت، مدیران اجرایی در شرکت‌های سودآور از گزینه‌های افزایش سود اجتناب کرده و در جهت منافع اجتماعی تصمیم‌گیری می‌کنند. وظیفه این مدیران این است که سازمان آنها در عملکرد خود باعث ایجاد تاثیر اجتماعی شوند. این دسته از شرکت‌ها و قوانین سوددهی مربوط به آنها، مدیران و روسای خود را به سمت تفکر آرمانی ایجاد شرکتی پر منفعت با حداکثر تاثیراجتماعی سوق نمی دهند؛ چرا که انگیزه مالی باعث افزایش تاثیر اجتماعی نمی‌شود. علاوه براین، محرک‌های سازمانی مربوط به تاثیر اجتماعی، بسته به اعضای هیات مدیره و علایق و انگیزه‌های آنها در زمان‌های مختلف متغیراست. برای صاحبان یک شرکت، ارزش شرکت رابطه مستقیمی با میزان اثرپذیری و سود حاصله از آن دارد. ارزش خالص مسوولیت اجتماعی تنها زمانی به این هدف می‌رسد که بتواند سود میان سهامداران را به شرط اثرپذیری توزیع کند.

بنابراین، در اینجا با مساله سودآوری روبه‌رو هستیم. سرمایه داران با اجرای قراردادهای تاثیر اجتماعی، تشویق می‌شوند که صاحب امتیازاتی را انتخاب کنند که بتوانند با کمترین هزینه بیشترین تاثیر را در اجتماع ایجاد کنند. البته اجرای این قراردادها در اهداف بلند مدت اجتماعی نیز موثر خواهد بود. قدرت بازار به گونه ای است که با ایجاد فرصت سودآوری، شرکت‌ها را وادار به افزایش بازدهی می‌کند؛ هزینه‌های غیرضروری را کاهش می‌دهد؛ باعث افزایش بهره‌وری، برانگیختن سرمایه و کاهش ضایعات می‌شود. ارزش خالص مسوولیت اجتماعی مانند مالکین شرکت‌های قراردادی و سنتی، در درازمدت به شرکت‌ها فرصت اجرای کارهای سودآور و پربازده را می‌دهد. بنابراین، این تساوی تضمین می‌کند تا زمانی که تاثیراجتماعی باعث ایجاد انگیزه شود، ارزش مالکیت رابطه مستقیمی با سودآوری خواهد داشت. سن چنین توضیح می‌دهد که ارزش خالص مسوولیت اجتماعی باعث «به دست گرفتن بازار برای رسیدن به اهداف بزرگ‌تر(بزرگ‌تر از سودآوری متمرکز) می‌شود و به این ترتیب بدون از دست دادن پویایی موجود درمکانیزم بازار، می‌توان اهداف اجتماعی را دنبال کرد.»

شرکت‌های اجتماعی اغلب دو نوع سرمایه‌گذار را وارد بازار می‌کنند: سرمایه‌گذارانی که اصولا به دنبال تاثیر اجتماعی هستند و سرمایه‌گذارانی که به دنبال سود مالی هستند. بسیاری، مدافع نظریه «ارزش ترکیبی» هستند یا خواهان این هستند که شرکت‌ها، درآمد خالص دو یا سه برابری را تصویب کنند. ممکن است سهامداران ضرایب نسبی متفاوتی را در تاثیراجتماعی و سودهای مالی قرار دهند که این امر باعث بی‌ثباتی، ابهام و ناهماهنگی اطلاعات در «ترکیب درست» سهامداران و باعث ایجاد موانعی در برابر سودآوری شرکت‌ها شود. ارزش خالص مسوولیت اجتماعی با کمک تثبیت مستقیم و همچنین تصریح در تعادل بین سودها و تاثیر اجتماعی، تمامی این مسائل را از بین می‌برد.

ارزش خالص مسوولیت اجتماعی شیوه‌ای را فراهم می‌کند که سرمایه‌گذاری اثربخش، باعث افزایش توانایی بازار درحرکت سودآور اجتماعی شود و به طور حتم اجرای آن نشانه‌ای از پیشرفت خواهد بود.