مسوولیت اجتماعی- تجربههای کونوسوکه ماتسو شیتا رهبر پیشگام صنعت ژاپن و دنیا
شرکت و جابهجایی جمعیت
چند سال قبل برای شرکت در یک گردهمایی که مدیران مالی و تجاری از نقاط مختلف غرب ژاپن در آن حضور داشتند، به استان کوچی در جنوب جزیره شیککو رفتم. در مدتی که در این استان بودم ساکنان کوچی بارها درباره مهاجرت اظهار نگرانی میکردند.
بخش اول
چند سال قبل برای شرکت در یک گردهمایی که مدیران مالی و تجاری از نقاط مختلف غرب ژاپن در آن حضور داشتند، به استان کوچی در جنوب جزیره شیککو رفتم. در مدتی که در این استان بودم ساکنان کوچی بارها درباره مهاجرت اظهار نگرانی میکردند. بعدها از افراد دیگری در سراسر استان شیککو و مناطقی در قسمت جنوب جزیره کیوشو نیز گلایههایی درباره این مساله شنیدم.
مردم یکی پس از دیگری نگرانی خود را از مهاجرت جمعیت به شهرها، تخلیه منطقه و در نتیجه تنزل اقتصاد محلی به گوش من میرساندند. مردم میخواستند از این جابهجایی و حرکت جلوگیری شود. من که در شهر بزرگی مانند اوساکا زندگی میکردم این مساله را به شکلی دیگر حس میکردم؛ احساسم این بود که شهر من متحمل جمعیت زیادی شده است. تا آن زمان هیچ وقت فکر نکرده بودم تماشای مردمی که یکی یکی محلی را ترک کنند و هیچ کس هم جایگزین آنها نشود، چه غمبار و دلتنگکننده است. تقاضای بسیاری از ساکنان کیوشو و شیککو مرا بسیار متاثر کرد. چه دیر متوجه شرایط سخت و موقعیت حساس آنها شده بودم.
در همان روزگار سفری نیز به جنوب جزیره هونشو و کرانه دریای ژاپن کردم. روزی که مستخدم مهمانسرای محل اقامتم گفت: «آرزو میکنم شرکت شما کارخانهای در این ناحیه تاسیس کند» غافلگیر شدم. شنیدن چنین جملهای از زبان استاندار یا رییس بانک منطقه یا شاید رییس سازمان بازرگانی و اقتصاد منطقه عادی بود و بارها با این نوع پیشنهادها مواجه شده بودم؛ اما شنیدن آن از زبان مستخدم یک مهمانسرای محلی برایم غیرمنتظره بود. فکر کردم این خانم باید برای صحبت کردن مستقیم با من و ذکر وضعیت بد منطقه جسارت و شجاعت زیادی به خرج داده باشد. حدسم این بود که مهاجرت آنقدر زیاد است که تناسب جمعیت را در این منطقه به هم ریخته و در وضعیتی آزاردهنده قرار دارد.
این رویداد مرا متوجه وخامت اوضاع منطقه کرد. به محض اینکه تحقیق مختصری در این باره کردم متوجه شدم بیشتر از نصف استانهای ژاپن با مهاجرت شدید جمعیت روبهرو هستند. مردم به توکیو، اوساکا و دیگر مراکز بزرگ و شهرهای صنعتی مجاور استانها مهاجرت میکنند و این مساله شهرهای بزرگ را دچار افزایش بیرویه جمعیت کرده و تراکم جمعیت اثرات نامناسبی روی مناطق مختلف گذاشته است: مشکلات آلودگی زیست محیطی، تصادفات رانندگی، بالارفتن نرخ جرائم اجتماعی؛ اینها شماری از مشکلات است که میتوان نام برد. همانطور که کمبود جمعیت نقاطی را خالی از سکنه و ماتمزده میکند، جمعیت زیاد هم مشکلآفرین است. این گونه عدم تعادل جمعیتی امروزه برای ژاپن مشکلات جدی ایجاد کرده است، در نتیجه باید برای این نابسامانی و تراکم جمعیت در مناطق گوناگون چارهای اندیشید.
البته این مشکل با تدابیر و سیاستهای دولت قابل حل است، اما به نظرم رسید شرکتهای ما هم میتوانند برای بازسازی ساختار جمعیت مناطق مختلف، در حد توان خود کمک کنند. فکر کردم زمان آن فرارسیده است که کسانی چون ما که در کار تولید و تجارت هستیم برداشتن قدمهای لازم را آغاز کنیم. متوجه شدم قطعا چنین اقداماتی قسمتی از مسوولیت اجتماعی شرکتها است.
ماموریت اصلی هر شرکت پاسخگویی به تقاضای اجتماعی با تولید کالاهای مرغوب و قیمت مناسب است. برای کم کردن هزینه، مدیریت شرکت باید تا جایی که ممکن است به دنبال راههای صرفهجویی باشد و تولید را بدون قربانی کردن کیفیت افزایش دهد. برای احداث یک کارخانه باید مکانی را انتخاب کرد که مزایا و امکانات مثبتی مانند سهولت حملونقل و دسترسی آسان به مواد اولیه داشته باشد.
چنین مکانهایی غالبا در شهرها و حومه شهرها یافت میشوند. البته، اشکال کار در این است که وقتی شرکتها، به خاطر صرفهجویی کارخانهها خود را فقط در حومه شهرهای بزرگ بنا میکنند، سبب میشود جویندگان شغل در آن ناحیه جمع شوند و بحران تعادل جمعیتی شدت یابد.
هر چند بدیهی به نظر میرسد که شرکتها باید به منافع اقتصادی خود بیندیشند، اما باید متعهد باشند که تاسیسات خود را در نقاطی ایجاد کنند که با کاهش جمعیت روبهرو است تا مشاغلی را برای آن ناحیه فراهم کنند و به پدیده مهاجرت افراد به نواحی دیگر پایان بخشند. حتی اگر با این کار خود منافع مطلوب اقتصادی ناشی از فعالیت در شهرها یا حومه آنها را از دست بدهند. مردم به دلایل زیادی به شهرهای بزرگ هجوم میبرند. بعضیها به دنبال راحتی زندگی شهری هستند. برای بعضی تفریحات متنوع و امکانات فرهنگی شهرها اهمیت دارد. اما برای اکثر مردم، اشتغال عامل اصلی مهاجرت است؛ البته علاوه بر آنهایی که به دنبال زندگی مطلوب و راحت در شهر هستند.
من فکر میکنم که بخش زیادی از مهاجران شهری کسانی هستند که اگر در منطقه خود شغل مناسب با حقوق کافی داشتند ترجیح میدادند در شهر خود بمانند. فقدان فرصتهای شغلی مناسب و معقول در مناطق دورافتاده و اشتغال در کارخانههای شهرهای بزرگ، راهی جز ترک ناحیه، جلوی پای مردم نمیگذارد. من تشخیص دادم که این وضعیت اصلیترین عامل مهاجرت جمعیت به شهرهای بزرگ و مهمترین عامل تخلیه مناطق روستایی از سکنه است. ممکن است یک شرکت با انتقال تاسیسات خود به نقاط روستایی و دور از شهر تا حدودی با افزایش هزینه روبهرو شود، اما ضرورت ایجاد شغل برای ساکنین روستاها روز به روز بیشتر میشود. ضمن اینکه به این مشکل میاندیشیدم، فرصت پیدا کردم که خواسته خود را به افرادی که دستاندرکار فعالیتهای اقتصادی و مالی بودند و همچنین در جمع عموم مردم بیان کنم. علاوه بر این درخواست، در جلساتی با مدیران شرکت خود، به تصمیمات و تدابیر گستردهای رسیدیم که بیدرنگ شروع به اجرای آنها کردیم. هر زمان که نیازی به بنا کردن تاسیسات جدید پیدا میشد، اولویت را به جاهایی میدادیم که با مساله مهاجرت مواجه و خالی از سکنه بود.
منبع: مسوولیت اجتماعی بنگاههای اقتصادی، ترجمه محمدرضا سرکار آرانی و مریم داداشزاده انتشارات رسا
ارسال نظر