ترجمه فضل‌اله امینی

یافته‌: نوآوری‌های افرادی که آنها را به رایگان می‌بخشند به طور فزاینده‌ با نوآوری‌هایی رقابت می‌کنند که علاوه بر ثبت شدن معطوف به کسب سود هستند. این نوآوری‌ها را می‌توان در همه بخش‌های مختلف اقتصاد دید.

پژوهش: مطالعاتی تازه در میان نمونه‌های منتخب از بزرگسالان ایالات متحده، ژاپن و بریتانیای کبیر نشان می‌دهند بسیاری از فرآورده‌های مصرفی به وسیله خود مصرف‌کنندگان ابداع می‌شوند نه شرکت‌های فروشنده آنها. به طور مثال، در بریتانیای کبیر، ۱/۶ درصد بزرگسالان در سه سال گذشته فرآورده‌های مصرفی را ابداع کرده‌اند. به طور کلی، مصرف‌کنندگان بریتانیای کبیر ۳/۲ برابر بیش از کل رقمی که همه شرکت‌های بریتانیایی برای نوآوری در کالاهای مصرفی هزینه کرده‌اند در این راه هزینه کرده‌اند. فقط دو درصد این مصرف‌کنندگان نوآور ایده‌های خود را زیر چتر حمایت ثبت اختراع قرار داده‌اند و خیلی‌هایشان آنها را به رایگان پخش کرده‌اند.

چالش: اگر ایده‌ها زیر چتر حمایت نباشند و برای به دست آوردن آنها پولی هزینه نشود آیا نوآوری رشد و رونق خواهد داشت؟ پروفسور فون هیپل از پژوهش خود دفاع کنید.

فون هیپل: تردید نیست به دلایل اقتصادی، آنچه نوآوری مصرف‌کننده نامیده می‌شود (یعنی نوآوری توسط کسانی که قصد استفاده از آن را دارند و نه فروش) در حال افزایش است. بسیاری از هزینه‌های ناگزیر و همراه نوآوری به طور شتابناک و به دلیل پیشرفت‌های حاصل در فناوری حذف شده‌اند. مصرف‌کنندگان دریافته‌اند اگر درست همان فرآورده‌ای را تولید کنند که نیاز دارند، بسیار ارزان‌تر تمام می‌شود. ما می‌دانیم فقط بخش بسیار کوچکی از مصرف‌کنندگان نوآور، ایده‌های خود را در برابر خطر تقلیدکنندگان با ثبت اختراع یا ابزار دیگر محافظت می‌کنند. با این همه، میزان نوآوری‌های مصرف‌کنندگان رو به رشد و رونق دارد.

به نظر شما چرا افراد کاری نمی‌کنند که ایده‌های آنها از نسخه‌برداری و کپی‌برداری مصون بمانند؟

برخلاف مبدعان و سازندگان تجاری، مصرف‌کنندگان از نوآوری‌های خود بهره شخصی می‌برند. آنها معمولا توقع ندارند از فروش نوآوری‌ها سودی به دست آورند. اگر دیگران از آن نوآوری‌ها به رایگان استفاده کنند، اغلب این کار آسیبی به مصرف‌کنندگان نوآوری نمی‌رساند و راستش را بخواهید چه بسا احتمال دارد به آنها کمک کند. فرض کنید من نوعی دوچرخه کوهستانی می‌سازم و هر روز سوار آن می‌شوم. انگیزه من در ساختن این دوچرخه استفاده از آن است و از هزینه‌ای که کرده‌ام نفع لازم را می‌برم. حالا این دوچرخه جدید را سوار می‌شوم و مردم هم می‌بینند و گاهی آن را سوار می‌شوند تا ببینند چطور است، یا درباره عیب و حسن آن از من می‌پرسند. در این حین، کسی تصمیم‌ می‌گیرد تقلید کند و دوچرخه مشابهی بسازد. آیا کار او ضرری به من می‌رساند؟ نه، بلکه نام و آوازه مرا تقویت می‌کند؛ حتی این احتمال هست که اصلاحاتی در آن بکند که من از آن تقلید کنم. اگر یکی از شرکت‌های دوچرخه‌ساز از نوآوری ثبت نشده من دوچرخه‌ای بسازد و آن را وارد بازار دوچرخه کوهستان کند و پول کلانی به جیب بزند، کار او ممکن است سبب رنجش من شود؛ اما اثری بر انگیزه اصلی من در نوآوری نخواهد داشت. من پاداشی را که از سرمایه‌گذاری خود داشتم به دست آورده‌ام. همین داستان درباره شرکت‌های مصرف‌کننده‌ای صادق است که نوآوری می‌کنند. فرض کنید شرکتی دستگاهی درست کند و از آن در خط تولید خود استفاده کند. جریون دوجانگ، من و همکار تحقیقاتی من دریافته‌ایم این قبیل شرکت‌ها معمولا نوآوری خود را به رایگان در اختیار عرضه کنندگان قرار می‌دهند. چرا؟ زیرا شرکت‌های کاربر اغلب از اینکه عرضه‌کننده‌ای، نوآوری آنها را به طور تجاری تولید کند سود می‌برند: ناچار نیستند به کار تولید نسخه‌های مشابه در شرکت خود ادامه دهند.

با این حال، در مرحله‌ای از کار باید برای حفظ ایده‌ها هزینه کرد. ندیده‌ام شرکت ژیلت نوآوری‌هایش در زمینه تولید تیغ را به رایگان در اختیار همه قرار دهد.

درست است، ژیلت در حفظ راز دستگاه‌های تیغ‌ساز خود بسیار سخت می‌گیرد. این دستگاه‌ها و فناوری‌های آنها برای ژیلت نوعی مزیت رقابتی بزرگ محسوب می‌شود. در کل آنچه ما می‌بینیم این است که اشتراک رایگان ایده‌ها با رقابت رابطه‌ای عکس دارد. اما کاربران همیشه رقیب هم نیستند و پژوهش‌ ما نشان می‌دهد اغلب نوآوری‌های خود را به رایگان رو می‌کنند.

این تفکر بازگشتی همه جانبه از نظریه کنونی است.

درست است. از زمان شومپتر در سال ۱۹۳۴، فرض بنیادی اقتصاددانان و سیاست‌گذاران این بوده که نوآوری کاری است مخصوص تولیدکنندگان و آنها برای فروختن ساخته‌های خود نوآوری می‌کنند. در نبود حفاظت از مالکیت فکری، بنا به خرد متعارف، تقلید و نسخه‌برداری رایگان خواهد بود، سود تولیدکنندگان نوآور کم و کمتر می‌شود یا به کل از بین می‌رود و نوآوری‌ها آن قدر نخواهد بود که نیازهای جامعه را تکافو کند. در عین حال، اقتصاددانان همواره می‌دانسته‌اند که حفظ حقوق مربوط به مالکیت فکری معامله‌ای است شیطانی. هرگاه جامعه حقوق انحصاری به افراد و شرکت‌ها اعطا کند از این بابت ناچار به پرداخت تاوانی کلان خواهد بود. می‌گویند انحصارهایی که به واسطه شبکه ثبت اختراعات ایجاد و حمایت می‌شوند، قیمت‌ها را افزایش می‌دهند و استمرار نوآوری را عقب می‌اندازند.

اما مالکیت فکری و عوایدی که تولید می‌کند سوخت موتور اقتصاد است. بدون سود رشدی هم در کار نخواهد بود.

شرکت‌ها علاوه بر اختراع، بر سر خیلی چیزها با هم رقابت می‌کنند و سود می‌برند: نام، تعالی در تولید، خدمات، پخش و چیزهای دیگر. حول همه آن چیزهای دیگر می‌توان اقتصادی سالم و پویا بنا کرد.

به سختی می‌توانم مشارکت کسب‌وکارها را در اقتصاد مبتنی بر نوآوری مصرف‌کنندگان مجسم کنم.

تعجب دارد، زیرا هم اینک کسب‌وکارها در اقتصادی مبتنی بر نوآوری مصرف‌کنندگان زندگی و رشد می‌کنند! پیش‌تر نوآوری مصرف‌کننده اندازه‌گیری نمی‌شد، زیرا وجود آن (براساس نظریه سنتی) متصور نبوده است. اما اکنون من و همکاران در چند کار پژوهشی آن را در سطح ملی اندازه گرفته‌ایم و به طور واضح معلوم شد که امروزه کاربران، بخش مهمی از ماده خام نوآوری‌های رایگان را تامین می‌کنند. ماده خامی که تولیدکنندگان فرآورده‌های مصرفی و صنعتی (هردو) برمی‌گزینند و اصلاح می‌کنند. من ندیده‌ام شرکت‌ها از این موضوع شکایت کنند.

منبع: گزیده مدیریت، شماره ۱۲۶