استراتژیهای مذاکره
شکستن موانع همکاری
بخش نخست
دیپلماسی هنر اجازه دادن به طرف مقابل برای اتخاذ «موضع خودی» است
مقدمه: کتاب «شکستن سد «نه»: گذار از تقابل به تعامل از راه مذاکره» ترجمه نادر پیروز، کتابی است در باب استراتژیهای مذاکره. مطالباین کتاب میتواند راهنمای خوبی برای مذاکرات و تصمیمات مشترک ما در زندگی روزمره باشد، اما به طور خاص، ابزار خوبی به دست مدیران میدهد تا بتوانند تعارضات احتمالی میان خود و دیگران را مدیریت کنند. مطالبی ازاین کتاب به صورت مستقل، در روزهای زوج، دراین ستون چاپ خواهد شد.
مترجم: نادر پیروز
بخش نخست
دیپلماسی هنر اجازه دادن به طرف مقابل برای اتخاذ «موضع خودی» است
مقدمه: کتاب «شکستن سد «نه»: گذار از تقابل به تعامل از راه مذاکره» ترجمه نادر پیروز، کتابی است در باب استراتژیهای مذاکره. مطالباین کتاب میتواند راهنمای خوبی برای مذاکرات و تصمیمات مشترک ما در زندگی روزمره باشد، اما به طور خاص، ابزار خوبی به دست مدیران میدهد تا بتوانند تعارضات احتمالی میان خود و دیگران را مدیریت کنند. مطالبی ازاین کتاب به صورت مستقل، در روزهای زوج، دراین ستون چاپ خواهد شد. همه ما هر روز مذاکره میکنیم. بیشتر وقت ما هم صرف جلب موافقت دیگران میشود. حتی متاسفانه زمانی که با حسن نیت تمام هم با طرف مقابل مذاکره کنیم اغلب وقتها به بن بست میرسیم. ما میخواهیم جواب بله بگیریم، در حالی که بیشتر اوقات پاسخ طرف مقابل یک «نه» بزرگ
است.
همه ما مذاکرات سختی با همسری پرتوقع، رییسی
یک دنده، فروشندهای بیانصاف، مشتری فرصتطلب و شاید فرزندی لجباز و موارد مشابهی را پیش رو داریم. تحت فشار عصبی، حتی آدمهای خوب و منطقی هم میتوانند به افرادی خشمگین و حریفانی سر سخت تبدیل شوند. مذاکرات میتوانند بینتیجه به پایان برسند یا حتی شکست بخورند، وقت مارا تلف بکنند، شبهای متمادی ما را بیخواب کنند و موجب دغدغه خاطر ما شوند.
به طور کلی تعریف مذاکره یک فرآیند ارتباط رفت و برگشتی است که با هدف رسیدن به توافق با کسانی که ممکن است منافع بعضی از آنها با منافع شما مشترک یا مخالف باشد انجام میگیرد. مذاکره تنها در شیوه مرسوم نشستن در دو سوی میز و گفتوگو در مورد مسالهای مناقشهآمیز خلاصه نمیشود، بلکه شامل کلیه فعالیتهای غیررسمی است که شما برای گرفتن چیزی از طرف دیگری انجام میدهید.
مذاکره طریقه غالب تصمیم گیری در زندگی حرفهای و شخصی است. مذاکره همچنین یکی از مهمترین ابزار تصمیمگیری در صحنه عمومی و دولتی است. حتی اگر ما شخصا پشت میز مذاکره نشسته باشیم، زندگی ما تحت تاثیر نتایج مذاکرات است. زمانی که گفتوگوهای بین اتحادیه معلمین و هیات مدیره مدرسه به ثمر نمیرسد و معلمان دست به اعتصاب میزنند، فرزندان ما خانه نشین شده و از ادامه تحصیل محروم میشوند. زمانی که مذاکرات بین شرکت ما و مشتریهای بالقوه شکست میخورد پیامد آن ورشکستگی شرکت و خطر از دست دادن کار ما است. زمانی که مذاکرات بین دولتها و دشمنان کشور ما به بن بست میرسد، عاقبت ممکن است جنگ در گیرد. در کل، مذاکرات شکل دهنده زندگی ما هستند.
حل مشترک مشکل
همه ما به نوعی مذاکرهکننده هستیم، ولی همه ما ممکن است به مذاکره علاقهمند نباشیم. ما به مذاکره به مثابه یک تقابل همراه با فشار عصبی مینگریم. ازاین رو خود را در برابر یک گزینه نامطلوب مییابیم. اگر ما با «نرمی» جهت حفظ روابط برخورد نماییم، مواضع خود را از دست میدهیم و اگر با «سختی» برخورد کنیم تا با جدیت تمام از مواضع خود دفاع کنیم، روابط خود را به خطر انداختهایم و حتی باز هم ممکن است موضع خود را از دست بدهیم.
گزینه دیگری نیز وجود دارد: حل مشترک مشکل
این گزینه نه همراه با «نرمی» صرف است و نه «سختی» صرف، بلکه ترکیبی است از هر دو. در برابر یکدیگر نرم است و در برابر مشکلات سخت. به جای حمله به یکدیگر، دو طرف باهم به مشکل حمله میکنند. به جای اخم کردن به یکدیگر از پشت میز باهم و با نشستن در کنار هم با مشکلات مشترک پیش روی خود روبهرو میشود.
به طور خلاصه شما تقابل رودررو را به حل مشکلات در دوشادوش یکدیگر تبدیل میکنید. این همان نوع از مذاکره است که من و راجر فیشر حدود ده سال پیش در کتاب مشترکمان تحت عنوان «بله گرفتن» (getting to yes) شرح دادیم. حل مشترک مشکلات حول محور منافع میشود تا دور مواضع. شما با شناسایی دغدغهها، نیازها، ترسها و علائق طرف مقابل شروع میکنید. سپس به جستوجوی گزینههای مختلف برای رسیدن به آن منافع میپردازید. هدف شما دستیابی به توافقی با رضایت طرفین با شیوهای کار آمد و دلپذیر است. به عنوان مثال، اگر خواسته شما افزایش حقوق و ارتقای سمت است و در مقابل، رییس شما فقدان بودجه لازم را مانع اصلی میداند، این مشکل موجب توقف مذاکره نمیشود، بلکه تمرین خوبی است برای حل مشترک مشکل پیشرو. رییستان علت اصلی درخواست شما را جویا میشود. شما هم مثلا عدم امکان پرداخت شهریه فرزندان خود و پیشرفت در شغل خود را عنوان میکنید. سپس به اتفاق هم به بررسی گزینههای مختلف برای رسیدن به اهداف مذکور در چارچوب بودجه شرکت میپردازید.
در نهایت شما ممکن است با تقبل مسوولیتهای جدید و اخذ وام شهریه از شرکت و گرفتن قول ارتقای سمت در سال آینده و فراهم شدن شرایط باز پرداخت وام به یک راهحل مشترک برسید. به این ترتیب هم منافع اصلی شما و همین طور کار فرمایتان تامین شده است. حل مشترک مشکلات میتواند نتایج بهتری را برای هر دو طرف به ثمر آورد.
این روش با پرهیز از ظاهرسازیهای بی ثمر، از هدر رفتن زمان و انرژی زیادی جلوگیری مینماید. همین طور به روابط کاری بهتر و توسعه منافع مشترک در آینده ختم میشود. ابتدا ممکن است که طرف مقابل حاضر به حل مشترک مشکلات فیمابین بشود، ولی در نهایت امکان دارد شما خود را در یک تقابل رودررو بیابید. خیلی راحت ممکن است هر یک از طرفین به جنگی احساسی، اتخاذ مواضع سرسختانه یا سوء استفاده از حسن نیت اولیه روی آورند.
در بخش بعدی، با ۵ مانع همکاری آشنا خواهیم شد که سد راهایجاد توافق در مذاکرات میشود.
شکستن سد «نه»: گذار از تقابل به تعامل از راه مذاکره نوشته ویلیام یوری
ارسال نظر