فرهنگ کسب و کار
مکزیک - ۱ مرداد ۹۰
بخش دوم
پیشینه کسبوکار در مکزیک
فرهنگ مکزیک بازتابی از تاریخ این کشور و حاصل ترکیبی از فرهنگ تمدنهای پیش از ورود اسپانیاییها و فرهنگ اسپانیا است.
کوشان غلامی
بخش دوم
پیشینه کسبوکار در مکزیک
فرهنگ مکزیک بازتابی از تاریخ این کشور و حاصل ترکیبی از فرهنگ تمدنهای پیش از ورود اسپانیاییها و فرهنگ اسپانیا است. زمانی که مکزیک به یک کشور مستقل تبدیل شد به دنبال یک هویت ملی بود و تنها عنصر مشترک بین ساکنان تازه آن مذهب کاتولیک آنها بود. پیشرفت اقتصادی و صلح در این کشور در آخرین ربع قرن نوزدهم و دهه اول قرن بیستم محقق شد.
عبارت معروفِ «نزدیکی جغرافیایی ارتباطی به نزدیکی فرهنگی ندارد» احتمالا برای هیچ دو کشوری در دنیا به اندازه مقایسه مکزیک و همسایه پهناورش، ایالات متحده، مصداق ندارد. آن چه دو کشور را از هم جدا میکند، چیزی فراتر از یک مرز است و هر چند در باب اهمیت اقتصادی ایالات متحده برای مکزیک زیاد شنیدهایم (۷۷ درصد از متخصصان و خبرگان مکزیکی راهی ایالات متحده میشوند)، مکزیک کشوری منحصر به فرد است با رویکرد و چشم انداز اقتصادی متمایز.
همان گونه که مشابه فرض کردن کاناداییها و آمریکاییها قیاسی معالفارق است، مشابه دانستن مکزیکیها و آمریکای شمالی نیز به همان اندازه بیربط است. (مکزیکیها، آمریکایی نیز هستند، کما این که همواره این گزاره ورد زبانشان است).
از این روی، هر چند آمریکا تاثیر بسزایی بر رشد و توسعه مکزیک (چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ سیاسی) دارد، پیش از آغاز هرگونه مبادله تجاری در این کشور، پژوهش در باب مولفههایی که مکزیک را تا این حد از دو کشور دیگر آمریکای شمالی متمایز میکند، بسیار سودمند خواهد بود. احتمالا بیشترین تاثیر ایالات متحده بر فرهنگ کسب و کار در مکزیک، به علت حضور تعداد کثیر شرکتهای چند ملیتیِ آمریکا است که در این کشور (مکزیک) مشغول به کار هستند و این تاثیر به علت جریانسازی این شرکتها در فرآیندهای تجاری مکزیک است. هنگام فعالیت تجاری در مکزیک، میبایست نوع شرکتی که با آن کار میکنید را بشناسید؛ این که آیا آن شرکت، تابع یک شرکت خارجیِ چند ملیتی است یا شرکتی تحت مالکیت، کنترل و نظارت بومی. پاسخ این سوال بر مسائلی از قبیل ساختار سازمانی و فرآیندهای تصمیم گیری تاثیر عمده ای دارد؛ اما در مسائلی چون کار گروهی و سبکهای ارتباطی، تفاوت چندانی وجود ندارد.
این گزاره نیز احتمالا صحیح است که بگوییم عمدهترین وجه تمایز رویکرد مکزیک و ایالات متحده به کسب و کار، اهمیت و نقش به مراتب پررنگتر ارزش روابط فردی در چرخه تجارت در مکزیک است. ساختارهای تجاری این کشور به گونه ای است که پیش از آغاز هر پروژه عظیم کاری، روابط میبایست مستحکم شده باشند.
ساختارهای فضای کسبوکار در مکزیک
همان گونه که پیشتر نیز اشاره شد، شرکتهای اقماری چند ملیتی بسیاری در مکزیک دایر هستند و قاعدتا ساختارهای تجاری این شرکتها، شدیدا متاثر از فرهنگ سازمانی شرکت مادر خواهد بود. پس احتمال روبهرو شدن با شرکتهایی با ساختارهای مسطح ماتریسی وجود دارد.
با این وجود، فرهنگ بومی مکزیک، چه از منظر تعاملات فردی و چه از منظر تدوین ساختارهای سازمانی، به سمت و سوی نظام سلسله مراتبی سوق دارد. بنابراین بهتر است که در هنگام انجام مبادلات تجاری با هر شرکت مکزیکی، فرض را بر این بگذارید که با شرکتی با رویکرد تصمیمسازی شدیدا متمرکز طرف هستید؛ به گونه ای که همه تصمیمات مهم، توسط شمار اندکی از افراد عالیرتبه سازمان اتخاذ میشوند.
به منظور حصول اطمینان از ذیصلاح بودن افرادی که با آنان در حال مذاکره هستید، حتما زمانی را صرف شناختن ساختار تجاری شرکت طرف قرارداد کنید. مذاکره با افرادی که حوزه اختیار محدود دارند یا اشخاصی که اساسا هیچ نقشی در تصمیمات ندارند، صرفا
تلف کردن وقت است.
در مراودات تجاری، مراقب باشید که با اعزام کارکنان دون پایه به نزد مدیران ارشد مکزیکی، به آنان اهانت نکنید. بهترین رویه آن است که در هر گونه تعامل، شخصی همسطح و همطراز با نماینده طرف مقابل، نمایندگی شرکت شما را عهده دار شود. (اگر طرف مکزیکی، کارکنان دون پایه خود را برای مذاکره گسیل دارد، احتمالا این اقدام نشانه ای دال بر عدم علاقه جدی ایشان به موضوع مذاکره است.)
ارسال نظر