فرهنگ کسب و کار
چین
بخش دوم
پیشینه کسب و کار در چین
در ابتدای قرن بیست و یکم، جمهوری خلق چین در کوران گذار (یا حتی به گفته برخی، دگرگونی) در زمینههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قرار دارد.
کوشان غلامی
بخش دوم
پیشینه کسب و کار در چین
در ابتدای قرن بیست و یکم، جمهوری خلق چین در کوران گذار (یا حتی به گفته برخی، دگرگونی) در زمینههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قرار دارد. سیاستهای سخت و تمردناپذیر و استیلای مطلق حزب کمونیست در زمان حکمرانی مائو، جای خود را به سیاستهای باز تر -ولی مبهم- جانشین اصلاح طلب مائو، دنگ ژیائوپینگ دادند و در حکومت فعلی نیز همین خط مشی در دستور کار قرار دارد.
دیگر منفعتطلبی، تفکری ضد انقلابی نیست و صاحبان کسبوکارها، دشمنان خلق قلمداد نمیشوند. با این حال حزب کمونیست هنوز در موضع قدرت است و عطش شدیدی نیز برای آن گونه اصلاحات سیاسی که غربیها بر سر آن غوغا به راه میاندازند، ندارد. شخص آقای دنگ، به بهترین نحو این وضعیت به ظاهر متناقض گون ( شیوع کاپیتالیسم در قلب کمونیسم ) را در قالب دو اصل مشهور، توصیف میکند:
- «تا زمانی که یک گربه، موش میگیرد، تفاوتی ندارد که سیاه باشد، یا سفید.»
- «ثروتمند شدن، ارزشمند و افتخارآفرین است.»
چه قوانین کسبوکاری در صورتبندی نوین جمهوری خلق چین حاکمند؟ چگونه میتوان در کشوری که به مدت بیش از سی سال، تجارت غیرقانونی بوده است، فرهنگ کسبوکار را بازسازی کرد؟ یک کشور چگونه میتواند قوانین بازی در چین را بشناسد؟ جواب البته این است: با بازخوانی محرکهای فرهنگی سنتی در چین که در واقع همان بازگشت به ارزشهای کنفوسیوسی است. این بدان معنا نیست که سیستمها و رهیافتهای نوین تجاری به کناری نهاده میشوند؛ بلکه بدین معنا است که یک تبصره کنفوسیوسی برای هر پدیده مدرن قائل میشوند که آن را به بهترین شکل با سازوکار و جریانِ جهانبینی چینی، سازگار میکند.
ساختارهای فضای کسبوکار در چین
در زمان حکومت مطلق کمونیستی، مهمترین سازهای که فرد میبایست خود را با آن همسو و همساز میکرد، گروه کاری او (در زبان چینی: دان وی) بود. در گذشته، همین مفهوم التزام به گروه کاری، متضمن امنیت فرد،«از گهواره تا گور» بود؛ و تعالیم دان وی هنوز در ابعاد وسیع در جای جای فرهنگ امروزی چین نیز پا بر جا و جلوهگرهستند.
ترک امنیت دان وی برای یک کارگر، امری بسیار خطرناک و به منزله محرومیت خود به خودی از حقوق و امتیازاتی است که عضویت در گروه برای فرد به همراه دارد؛ و این حتی شامل ابتداییترین نیازهای فرد از قبیل خوراک، لوازم زندگی و مراقبتهای پزشکی نیز میشود. به منظور حفظ سپر محافظتی دان وی و همزمان استفاده از فرصتهای حاصله از صورت بندی نوین سیاسی، بسیاری از افراد، به صورت دو شغله زندگی میکنند.
در چین همان گونه که از یک جامعه کنفوسیوسی انتظار میرود، ساختارهای عملیاتی، زنجیره فرمان، شیوههای مدیریتی و امثالهم، همه سلسله مراتبی هستند و هرگونه تلاش جهت ایجاد ساختارهای ماتریس گونه، ناگزیر در تقابل با انتظارات جامعه بومی قرار خواهد گرفت.
اقتصاد چین
بانک جهانی، وضعیت اقتصادی چین را مطلوب و محیط اقتصاد کلان این کشور را با ثبات توصیف کرده است. بانک جهانی رشد اقتصادی چین را در سال ۲۰۱۰ از نه درصد به ۵/۹ درصد افزایش داد و در عین حال بر لزوم کاهش نرخ تورم و افزایش قیمت ملک در این کشور
تاکید کرد.
حجم اقتصاد چین از ایتالیا، بریتانیا و فرانسه بیشتر بوده و پس از آمریکا درمقام دوم جهان قرار میگیرد. چنانچه رشد کنونی اقتصادی چین همچنان ادامه یابد، چین در سالهای آتی ممکن است عنوان اولین اقتصاد بزرگ جهان را کسب کند و در این صورت، باید خود را برای مقابله با پیامدهای سیاسی و اقتصادی این موضوع آماده کند.
چین از نظر اقتصادی، ژاپن یعنی بزرگترین اقتصاد آسیا در سالهای قبل را پشت سر گذاشته است. این امر موجب نگرانیهای عمده سیاسی شده، زیرا این کشور به صورت نیروی به مراتب قوی تری در منطقه درخواهد آمد. بانک جهانی آمار جدید را یک پیشرفت عمده توصیف کرده است.
با وجود افزایش میزان تولید ناخالص داخلی، نرخ سرانه تولید اقتصادی هنوز بسیار پایین است و برای اینکه چین به سطح کشورهای توسعه یافته برسد، هنوز راه زیادی را باید طی کند.
ارسال نظر