فرهنگ کسب و کار در فرانسه

کوشان غلامی

بخش چهارم

نحوه عملکرد تیم‌ها در همه جای دنیا یکسان نیست. در ایالات متحده‌، مدیران آنچه را که آموزش می‌دهند از تیم توقع دارند. سریع دستورالعملی اتخاذ کرده و همزمان با پیشرفت پروژه تعدیلاتی را انجام می‌دهند. این روش عملی است اما شیوه‌های دیگر هم موثر واقع می‌شوند. برای مثال در سوئد‌، تیم‌ها از طریق ایجاد توافق و رضایت عمومی ‌که جلسات متعددی به طول می‌انجامد، تصمیم‌گیری می‌کنند که نهایتا‌ منجر به تولید و اجرای سریع می‌شود. در فرانسه‌، سیستم‌های آموزشی الهام گرفته از تفکرات دکارت به آموزش این مطلب می‌پردازند که مناظره و رویارویی از عناصر لازم هرگونه فرآیند تصمیم‌گیری است‌.

شیوه مدیریت فرانسوی

اکثر مدیران عالی‌رتبه در بیشتر شرکت‌های فرانسوی در مدارس بزرگی که قبلا به آنها اشاره کردیم تحصیل کرده‌اند که از مدارس نخبه در فرانسه هستند. انضباط فکری که دانش‌آموزان در این کالج‌ها یاد می‌گیرند به ندرت در دیگر نقاط جهان نظیر آن دیده می‌شود. این روش جمعیت بسیار آموزش دیده‌ای عرضه می‌کند که با مقوله مدیریت بسیار علمی‌ برخورد می‌کند. اندیشه‌گرایی اینجا مقوله‌ای است که باید پرورده شود نه اینکه مورد استهزا قرار گیرد. به گونه‌ای که این توضیح در مورد مدیریت فرانسوی گفته شده که: این ایده همانقدر که در عمل درست به نظر می‌رسد آیا در تئوری هم کارآمد است ؟!

فراتر از آن، مدیریت یک عمل فکری‌ است که باید فراگرفته و در موردش به صورت دقیق و موشکافانه آموزش داده شود. یک فراگیری پیچیده حاصل از مجموعه تمام و کمال از تصمیم‌گیری‌های عقلانی. مقوله‌های بیشتر عملگرایانه مانند خرید، ایجاد انگیزه در کارکنان و... در تفکر مدیریت فرانسوی تا این اندازه برجسته نیستند.

تصمیمات، آنجا که در سطوح بالا اتخاذ شد، به صورت زنجیروار به سطوح پایین‌تر ارجاع داده می‌شوند تا به اجرا درآیند. این شیوه مبتنی بر دستور یا امر، خصوصا برای آن دسته که پیش‌زمینه‌ای اجماع‌گرا و غیرطبقاتی داشته‌اند بسیار تحکم‌آمیز و فاقد خصوصیات کار تیمی است.

جلسات فرانسوی

هنگامی‌ که شیوه مدیریتی گرایش به دستوری دارد نشست‌ها بیشتر جنبه انتشار اطلاعات به دست آمده از تصمیم‌گیری‌های گذشته را دارد تا گفت‌و‌گو در مورد مشکلات پیش رو. حاضرین معمولا توسط رییس جلسه اداره می‌شوند و پیگیر یکسری راهکارهای از پیش تعیین‌شده توسط رییس هستند. در چنین نشست‌های رسمی‌خیلی به ندرت شاهد تقابل آشکار با رییس هستیم گرچه این تقابل می‌تواند در هر جای دیگر پیش از جلسه در لابی‌های غیررسمی‌تر اتفاق افتد. اگر این نشست‌ها گاهی به صورت جلسه، جنبه رسمی‌دادن به برنامه‌های از قبل ریخته شده داشته و فرمالیته به نظر می‌آیند به این دلیل است که اصلا به همین منظور هستند؛ پس اگر قصد دارید هر گونه تغییری در روند تصمیم‌گیری داشته باشید، باید در لابی‌های غیررسمی ‌پیش از جلسه، شرکت فعال داشته باشید.

نشست‌هایی که مابین همتایان بدون حضور هیچ شخصیت مسن‌تری صورت می‌گیرد خیلی بیشتر باز و کمتر سختگیرانه خواهند بود. گفت‌وگوی باز معمولا در چنین نشست‌هایی انجام می‌شود که در اکثر موارد هم خیلی داغ خواهند بود، به خصوص آنجا که افراد سعی در دفاع از منطق شخصی خویش دارند. در این نشست‌ها تقابل‌های بزرگی ممکن است اتفاق بیفتد که این در واقع بازتابی است از همان روحیه رقابت‌جویانه که بین گروه‌های همتایان در سازمان‌های بزرگ وجود دارد.

تیم‌های فرانسوی

سیستم آموزشی از سنین پایین روحیه رقابت‌طلبی را پرورش می‌دهد، به گونه‌ای که همسالان برای موفقیت در آزمون ورودی با همدیگر رقابت می‌کنند. روحیه تیمی ‌در این روند مورد تشویق قرار نمی‌گیرد و متعاقبا در زندگی آینده به صورت طبیعی به ظهور نخواهد رسید. مردم ترجیح می‌دهند اهداف قابل بیان و شخصی داشته باشند تا اینکه در موقعیت‌های تیمی‌ کار کنند. به علاوه تیم‌ها معمولا به صورت تعدادی افراد متخصص که روی تک موضوعات، زیر نظر مدیران کارکشته کار می‌کنند تعریف می‌شوند.

تیم‌های چیده شده بین خطوط کاربردی به منظور انجام یک پروژه خاص (همان‌طور که در آمریکا یافت می‌شود) معمولا به سختی به انجام می‌رسند؛ با توجه به وفاداری تقسیم شده که بین تیم پروژه و اعضای اصلی تیم خانگی برقرار است.