کسب و کار در کانادا - ۱۹ اردیبهشت ۹۰

کوشان غلامی

بخش چهارم

کانادا از نظر صنعت وفناوری، کشوری پیشرفته ‌است که سیستم اقتصادی آن به شدت به خصوص در بخش بازرگانی و دادوستد به ایالات متحده وابسته‌است، به نحوی که باعث شده این کشور رابطه اقتصادی پیچیده و بلند مدتی را با آمریکا داشته باشد. وابستگی این کشور به بخش منابع طبیعی گرانبهایش نیز بسیار زیاد است. کانادا یکی از کشورهای عضو گروه هشت است. این کشور دارای منابع معدنی غنی، صنایع پیشرفته (همچون خودروسازی، صنایع شیمیایی و نفت، صنایع غذایی، چوب و کاغذ، صنایع معدنی و فلزی و شیلات) و محصولات فراوان کشاورزی (از جمله گندم، دانه‌های روغنی، میوه، سبزیجات و توتون) است.

اگر نگوییم اکثر شهرها ولی تعداد زیادی از مردم شهرها در بخش شمالی که کشاورزی در آن مشکل است، به خاطر نزدیکی به منابع و معادن، از راه صنعت معدن و با استفاده از منابع چوب زندگی می‌گذرانند. کانادا همچنین دارای بخش صنایع نسبتا بزرگی است که در کبک وانتاریو جنوبی قرار دارد که صنعت اتومبیل‌سازی در آن اهمیت خاصی دارد.

سبک مدیریت کانادایی

از مدیران کانادایی انتظار نمی‌رود مدیریت مستبدانه و آمرانه داشته باشند؛ با وجود این، می‌بایست در مدیریت خود مصمم و قاطع باشند. شیوه مدیریتی مدیران در کانادا را می‌توان غیر رسمی‌و دوستانه توصیف کرد، چنان که مدیران بیشتر ترجیح می‌دهند به عنوان یکی از بچه‌ها معرفی شوند؛ و نه یک شخصیت منزوی که به خاطر جایگاهش از دیگران فاصله می‌گیرد.

هنگامی‌ که اتخاذ یک تصمیم در دستور کار قرار می‌گیرد، مدیران کانادایی به شکل گسترده‌ای از مشاوره و همفکری دیگران بهره می‌گیرند و از همه طرفین درگیر موضوع، توقع اظهار نظر دارند. با وجود این، تصمیم گیری نهایی به عهده شخص مدیر و تصمیم گیری سریع یک رکن مورد احترام برای همگان است. مشارکت ندادن کارکنان و عدم مشاوره در همه ابعاد با آنان، منجر به بروز حس ناخشنودی در اعضای تیم می‌گردد، به گونه‌ای که در این صورت آنان شیوه کاری مدیر را مستبدانه قلمداد می‌کنند. مدیر لزوما شایسته‌ترین فرد به لحاظ شاخص‌های فنی در میان سایر اعضای گروه نیست؛ بلکه بیشتر بر اساس میزان توانایی اش در مدیریت منابع مورد ارزیابی قرار می‌گیرد؛ یعنی مهارت‌های مدیریت انسانی و نیز مهارت‌های کنترل روابط بین اعضای تیم‌ها، حائز اهمیت حیاتی هستند.

جلسات در کانادا

جلسات در کانادا نسبت به جلساتی که در ایالات متحده برگزار می‌شوند، نسبتا رسمی‌تر هستند. بنا بر این توجه به زمان حضور، موضوعیت داشته و جلسات معمولا با قدری گفت‌و‌گو‌های کوتاه و رسمی‌آغاز می‌شوند. زبان بدن با احتیاط به کار گرفته شده، نشانه‌های احساس شادی یا خشم کمتر به چشم می‌خورد.

مسیر جلسات معمولا از رهیافت آنگلوساکسونی تبعیت می‌کند؛ یعنی در هر زمان مشخص فقط یک نفر صحبت کرده، مداخله در میانه صحبت هر شخص، با چهره در هم کشیدن سایرین مواجه شده، رفتاری بی‌ادبانه تلقی می‌شود. هر شخصی توقع دارد حق دموکراتیک او برای صحبت کردن در جلسه و محترم شمرده شدن نکات و نظرات وی، فارغ از جایگاه سازمانی‌اش، رعایت شود.

به ندرت ممکن است جلسات حالت منازعه و پرخاش به خود بگیرند؛ چرا که همواره تاکید بر ادب و متانت فردی است. اگر به نظر برسد که جلسه به سمت و سوی مناقشه پیش می‌رود، بیشتر کانادایی‌ها ترجیح می‌دهند اوضاع را سریعا آرام کنند.

از مدعوین انتظار می‌رود با آمادگی قبلی کامل در جلسه حضور یابند. چرا که تصمیمات بر اساس واقعیات و آمار تجربی و عملی اتخاذ می‌شوند، نه براساس گمانه‌زنی‌ها یا واکنش‌های لحظه‌ای. ناتوانی در فراهم آوری میزان مطلوب آمار و جزئیات لازم، رفتاری مشکوک و کاهلانه تلقی می‌شود.

کار گروهی در کانادا

افراد انتظار دارند مشارکت آن‌ها در مسائل تیمی، ارج نهاده شود و رهبر یا مدیر تیم می‌باید این پدیده را در رویکرد خود در هدایت تیم منعکس کند. تیم می‌بایست ادراک روشنی از اهداف کوتاه و بلند مدت خود داشته باشد و هر کدام از اعضا نیز می‌بایست فهم صریح و دقیقی از نقشی که باید ایفا کند، داشته باشد.

از این روی افراد ترجیح می‌دهند راهبرد‌های عمده و دستور‌العمل‌های عمومی‌هر ماموریت را دریافت کنند، نه اینکه موشکافانه و لحظه به لحظه توسط مدیر تحت نظر باشند. تکرار چنین بازرسی‌هایی از سوی مدیر، از جانب اعضا به دخالت یا حتی عدم اطمینان به قابلیت‌های آنان تعبیر می‌شود.