مزایای بهکارگیری دموکراسی در محیط کار
مفهوم دموکراسی تصویری از مردم را که در پای صندوق رای ایستادهاند تا رهبر آینده کشورشان را انتخاب کنند، به ذهن ما میآورد. اما تریسی فنتون، موسس و مدیر عامل تشکیلات WorldBlu (شبکه جهانی مسوول ایجاد آزادی و دموکراسی در محیط کار) معتقد است دموکراسی میتواند در محیط کسبوکار هم کاربرد داشته باشد. این شرکت برای اثبات این مطلب، هر سال لیستی از شرکتهایی را که به کارکنان خود اجازه می دهند در امور شرکت نظر بدهند، منتشر میکند. فنتون میگوید بیست و پنج شرکتی که در این لیست قرار میگیرند، نشان میدهند دموکراسی در محیط کار تصور بعیدی منظور WorldBlu از ایجاد دموکراسی در محیط کار این نیست که همه کارمندان در مورد هر تصمیمی رای بدهند، بلکه این ایده مدیریتی را در برمیگیرد که کمتر استبدادی است و قدرت بیشتری به افراد میدهد.
این لیست نشان میدهد که شرکتها، همانند کشورها میتوانند دموکراسی را به شیوههای گوناگون تمرین کنند. به طور مثال، برخی از آنها جلسات عمومی ماهانه برگزار میکنند و برخی نیز به کارکنان خود اجازه میدهند در مورد تخصیص بودجه برای برنامه پاداش خدمات نظر بدهند.
تام مالون، استاد موسسه تکنولوژی ماساچوست و نویسنده کتاب «آینده کار» اعتقاد دارد حرکت به سمت محیط کار بازتر هنوز در ابتدای راه است و تاثیر چندانی در تفکر کسبوکار نداشته است. وی در بخشی از کتاب خود عنوان میکند «تکنولوژی برای اولین بار، امکان استفاده از مزایای اقتصادی شرکتهای بزرگ و مزایای انسانی شرکتهای کوچک را فراهم میکند.»
به گفته مالون، دسترسی به اطلاعات این روزها آسانتر است و به همین دلیل مشارکت بیشتر افراد در تصمیمگیریهای یک شرکت اجتنابناپذیر است.
البته اینها به این دلیل نیست که مدیریت سازمانی بالا به پایین با شکست مواجه شده است. این روزها در بیشتر شرکتهای بزرگ، گروه کوچکی از مدیران اجرایی، خط سیر سازمان را تعیین میکنند. اما این ساختار کنترل و فرماندهی برای شرکتهایی که نیاز دارند به یک بازار فعال با نوآوری مداوم واکنش نشان دهند، کمتر معنا دارد.
یک مدیر عامل، سریعتر از یک گروه میتواند تصمیم بگیرد، اما اجرای فرمان اغلب کندتر انجام میشود، چون کارمندان اگر با قانون جدید موافق نباشند، در اجرای آن تعلل میکنند. در مقابل، شرکتهای دموکراتیک در تصمیمگیریهای خود کندترند، اما سریعتر آنها را اجرا میکنند، چون خود کارمندان در تصمیمگیری سهیم بودهاند.
کارشناسان محیط کار میگویند دخالت دادن کارمندان در تصمیمگیری امور، نتایج مثبتی خواهد داشت. به عقیده آنها، در رقابت برای جذب استعدادها، بهترین و باهوشترین کارمندان به سمت شرکتهایی روی میآورند که در آنها عقایدشان به طور جدی مورد توجه قرار میگیرد. کارمندان نسل جدیدتر به کار گروهی و برقراری ارتباط از طریق وبلاگها آشنایی دارند و پس از مشاهده تجربه شرکتهایی که مستبدانه عمل میکنند، در رفتار خود هوشیارتر هستند.
کنث کلوک، رییس مرکز حل اختلاف نیویورک، معتقد است اگر شرکتها تعداد بیشتری از کارمندان خود را در تصمیمگیریها درگیر کنند، میتوانند بهرهوری خود را افزایش دهند. وی به مثالی از تیم فروش در یک شرکت اشاره میکند که به آنها اجازه داده شده بود در مورد چگونگی دریافت پاداش خود تصمیم بگیرند و در نهایت عملکردشان بهتر از گروههایی شد که مدیران آنها در مورد پاداش تصمیمگیری میکردند. وی همچنین میگوید منشیها بهترین گزینه برای استخدام یک منشی دیگر هستند. آنها اغلب بهتر از مدیران خود میدانند در کسی که برای استخدام مراجعه کرده، دنبال چه چیزی بگردند.
اجرای تصمیمی که گرفته شده نیز امری کلیدی است. کلوک ارزیابی میکند که حدود ۸۰ درصد اوقات شرکتها تجربه کار گروهی را خراب میکنند، زیرا چگونگی اجرای آن را جدی نمیگیرند. یک مدیر ممکن است تصمیمگیریها را به سلسله مراتب اداری پایینتر واگذار کند، اما اگر کل جریان سازمان بر خلاف این تصمیمها باشد، زمان زیادی طول نمیکشد تا همه چیز به روال سابق خود برمیگردد.
حتی متعهدترین مدیران ممکن است در کار خود موفق نشوند. در این رابطه مالون شخصی را مثال میزند که تلاش کرد شرکتی را از طریق اینترنت راهاندازی کند و اجازه داد هر کسی در مورد محصولات و طرح تجاری شرکت نظر بدهد. اما در پایان هیچ کس حاضر نشد در شرکت کار کند، زیرا خواستار تاثیر رای خود بر نتیجه نهایی بود.
ارسال نظر