پیتر دراکر (۲۰۰۵- ۱۹۰۹)
زمانی که دراکر پروفسور مدیریت در دانشگاه نیویورک شد، به گفته خودش نخستین فرد در تمام دنیا بود که دارای چنین عنوانی شد و مدیریت را تدریس میکرد. از مدیریت مبتنی بر اهداف گرفته تا خصوصیسازی، از خلق مشتری به مثابه مهمترین هدف کسب و کار تا نقش مدیران عامل در استراتژیهای سازمانی، از تبعیت ساختار از استراتژی تا جزماندیشی تجربی در کسب وکار، از تمرکززدایی تا مفاهیم مربوط به عصر اطلاعات، مباحثی هستند که دراکر درباره آنها نظریهپردازی و شیوههای تفکر نوینی را در قرن بیستم از خود به یادگار گذاشته است. تام پیترز که نظریات پیتر دراکر را در آثار خود ترویج و توسعه داده است عقیده دارد که در واقع قبل از دراکر اصول مدیریت به درستی تدوین نشده بود و اندیشهها و مشاورههای دراکر را اصلیترین محرک 80 درصد از شرکتهای پردرآمد آمریکایی (Fortune 500) برای برداشتن گامهای رادیکال به سوی تمرکززدایی میداند. آثار دراکر عمدتا و تقریبا بهطور مساوی شامل دو دسته کتاب و مقاله است. یک گروه در زمینه مدیریت و تکنیکهای مدیریتی و دسته دوم درباره اقتصاد، سیاست و جامعه است. اگرچه در هر دو گروه از آثار او پرداختن به آینده و تحلیل آن مشهود است اما در دسته دوم او تصویر وسیعتری از افق آینده برای مخاطبان ترسیم میکند. فیلیپ سدلر (Philip Sadler) آیندهپژوه و عضو سابق هیاتمدیره کالج مدیریتی Ashridge میگوید که تفکراتش با خواندن کتابی از پیتر دراکر به نام The Age of Discontinuity که درابتدای دهه 70 منتشر شده بود بهطور کامل دستخوش تغییر شد. این کتاب که در آن پیتر دراکر به بروز سراشیبی در صنایع تولیدی بریتانیا اشاره کرده بود از نظر درک مدیریت شرایط ناپایدار و تغییرات نامطلوب دارای ارزش مطالعه است. در همین کتاب دراکر به مفهوم خصوصیسازی یا به تعبیر خودش به خصوصیسازی مجدد (Reprivatization) میپردازد و یکسال پس از انتشار این کتاب و در ادامه تئوریزه کردن مفهوم خصوصیسازی، چاپ مجموعهای از او به نام A New Style of Government بسیار مورد توجه قرار میگیرد.
پیتر دراکر در انگلیس و سپس در آمریکا با صنایع و کسب و کارهای مختلف به صورت استخدامی یا مشاورهای همکاری کرد. از جمله شرکتهای بزرگی که او در آن به عنوان مشاور کار کرد، شرکت جنرال موتورز بود. حاصل تجربه کاری و مشاورههای او کتابی به نام Concept of the Corporation بود که هماکنون نیز یکی از بهترین و مفهومیترین کتابها در زمینه تجزیه و تحلیل عوامل موفقیت شرکتهای بزرگ است. دراکر در این کتاب علل موفقیت شرکتهای جنرال موتورز، IBM، جنرال الکتریک و Sears Roebuck را بررسی کرده است و علت موفقیت آنها را یکی ویژگیهای مدیریتی چون از خود مایه گذاشتن مدیران و هدفگذاری (مدیریت بر مبنای هدف) و دیگری ویژگیهای ساختاری خاصی همچون تمرکززدایی میداند. دراکر میگوید که کلید اصلی موفقیت همه این شرکتهای بزرگ آن است که دقیقا میدانند در چه کسب و کاری هستند، چه شایستگیهایی دارند و چگونه میتوانند تلاشهایشان را روی رسیدن به اهداف متمرکز کنند. این نتیجهگیری دراکر 30 سال بعد توسط تام پیترز و واتر من در کتاب معروفشان موسوم به In Search of Excellence مورد تایید قرار گرفت و توسعه داده شد.
کتابی که نام پیتر دراکر را در سال 1954 به عنوان آموزگار بزرگ مدیریت تثبیت کرد، The Practice of Management نام داشت. او در این کتاب «مدیریت بر مبنای هدف» را به عنوان نخستین وظیفه از وظایف هفتگانه مدیریت مطرح کرد که به خودی خود به یک نهضت در مدیریت تبدیل شد و جان هامبل بریتانیایی تئوری و عمل آن را توسعه داد. «مدیریت بر مبنای هدف» برآیند همکاری دراکر با شرکت جنرال الکتریک بود. در این شرکت هر مدیر مسوولیت یک مرکز سود (Profit Center) را به عهده داشت و موظف بود که به هدف 7درصد رشد در حاشیه سود عملیاتی (ROS) و 20درصد رشد در بازگشت سرمایه (ROI) دست یابد و در صورت ناکامی در تحقق این اهداف شغل خود را از دست میداد. به نظر دراکر، از آنجا که در نهایت بقا یا نابودی شرکت در گرو سود خالص آن است هدفگذاری مالی و حسابداری مدیریت از وظایف اصلی مدیریت است. همچنین ضروری است که اهداف کلان شرکت به هدفهای کوچکتری شکسته شوند و مسوولیت نیل به آنها بهطور مشخص به یک واحد سازمانی یا به یک فرد معین سپرده شود. ریچارد پاسکال در کتاب معروفش به نام «Managing on the Edge » میگوید: «با مدیریت برمبنای هدف میتوان اطمینان یافت که هر حلقه در زنجیره فرمان سهم خود را ادا میکند.»
کتاب دیگر دراکر یعنی Managing for Results به گفته خودش نخستین تلاش برای ارائه سازمانیافتهای از وظایف اقتصادی مدیران اجرایی و نخستین گام به سوی استانداردسازی عملکرد اقتصادی در کسب و کارهای شرکتی بزرگ است. این کتاب حاوی راهنماییهای روشن برای درک واقعیت کسب و کار، آنالیز یک شرکت بر حسب درآمدها، منابع، مراکز هزینه، نیازهای مشتری، تکیه بر نقاط قوت، کشف پتانسیلها، اتخاذ تصمیمهای کلیدی و برقراری استراتژیهایی برای آینده است. دراکر معتقد بود که هر شرکت باید حدود هر سه سال یکبار زیر میکروسکوپ قرار داده شود و همه محصولات، فرآیندها، فناوریها، خدمات و بازار آن مورد بررسی سختگیرانه و مطالبهگرانه قرار گیرد. در سال 1985 کتابی از دراکر به نام Innovation and Entrepreneurship منتشر شد که حاصل مطالعات وسیع او درباره رشد بخشهای اقتصادی در آمریکای اوایل دهه 80 بود و به کسب و کارهای غیرانتفاعی و شراکت عمومی/ خصوصی که طی آن واحدهای دولتی خدمات خود را به بخش خصوصی رقابتی برونسپاری میکنند میپرداخت. همچنین در سال 1989 کتاب «The New Realities» درباره پدیده فراملیتی شدن اقتصاد، دموکراتیزه شدن جمهوریهای شوروی، تغییر ایالات متحده، ویژگیهای جامعه پساصنعتی و پساتجاری به چاپ رسید و شهرت جهانی یافت. وسعت چشمانداز، تنوع و گوناگونی دامنه آثار دراکر برخاسته از اعتقاد او به این امر است که مدیریت نه تنها برای کسب و کار بلکه برای کل زندگی اهمیت اساسی دارد. اندیشمند معاصر خانم «روزابت موس کانتر» در سال 1985 درباره دراکر و ایدههایش چنین نوشت: «مدیریت خوب حتی برای صلح جهانی هم مفید است. از دیدگاه دراکر جهان مرتبا توسط یکسری روابط تجاری تودرتو و ضربدری که در آن بقای شرکتهای چندملیتی از علایق سیاسی سیاستمداران پراهمیتتر است به هم پیوسته میشود. کیفیت زندگی، پیشرفت فناوری و صلح جهانی همگی نتایج مدیریت خوب هستند و به لحاظ بنیادی دراکر نیز مانند مکس وبر یک آرمانگرا (Utopian) در مدیریت است.»