نویسنده: کارل استایب

مترجم: سیدحسین علوی لنگرودی

alavitarjomeh@gmail.com

قسمت چهل و دوم 

برای رسیدن به احساس شادی واقعی در کار، باید به هر شکل ممکن رهبری افکار و عواطف خود را در دست بگیرید تا بتوانید به نتایج مطلوبتان دست یابید. وقتی شما رهبر خودتان شوید، می‌توانید به شادی‌تان نیز جامه عمل بپوشانید و این یعنی اینکه به کسی اجازه ندهید در مورد چگونه فکر و احساس کردنتان به شما امر و نهی کند. برای این کار پیش از هر تصمیمی، خودتان را کنترل کنید. مطمئن باشید هر چه بیشتر این کار را تمرین کنید خواهید توانست تصمیم‌های درست‌تری اتخاذ کنید. همیشه اطمینان حاصل کنید که وقت کافی برای درک چرایی و چگونگی رهبری خودتان را در مسیری درست دارید.

اگر کسی از شما خواست پروژه‌ای را انجام دهید، چنانچه احساس اولیه شما کسالت‌بار و بی‌میل بود، باید جست‌وجو کنید چرا چنین است. در این مسیر می‌توانید از روش مشهور شرکت تویوتا، موسوم به «چراهای پنج‌گانه» (۵whys) پیروی کنید. باید بفهمید که ریشه مشکل کجاست تا بتوانید آن مساله را حل کنید. اگر نمی‌خواهید روی یک پروژه کار کنید، فقط به خاطر اینکه به دلایلی حس می‌کنید کار اشتباهی است، پس باید دریابید چرا چنین است و چه می‌توانید برای انجام درست آن پروژه انجام دهید. پنج بار از خودتان بپرسید، «چرا؟» تا احساساتتان را درک کنید. به‌عنوان مثال:

۱. چرا؟ چون من از کار کردن با او متنفرم

۲. چرا؟ چون او هیچ وقت به حرف‌های من گوش نمی‌کند.

۳. چرا؟ چون او به هیچ چیز دقت نمی‌کند.

۴. چرا؟ چون او به حرف‌های دیگران گوش می‌کند، نه من.

۵. چرا؟ چون ایده‌های من به نتیجه نمی‌رسد.

رهبری فردی، به ما در بهبود برخوردمان با دیگران، به‌ویژه با افراد غیرقابل تحمل و سرسخت کمک شایانی می‌کند. سعی کنید پنج راه برای آموختن از کسانی که دل خوشی از کار کردن با آنها ندارید پیدا کنید. وقتی بتوانید بفهمید که چرا در برخورد با دیگران احساسات متفاوتی پیدا می‌کنید، آنگاه قادر خواهید بود به بزرگ‌ترین پتانسیل‌های خود دست یابید. شاد بودن در کار به معنای رشد و تعالی شخصی افراد است. جالب آنکه بسیاری از ما، پیشرفت شخصی خود را همتراز با پیشرفت کارمان نمی‌دانیم و آنها را دو چیز متفاوت می‌انگاریم، درحالی‌که حقیقت چنین نیست. دلیل اینکه چرا پیشرفت شخصی و شادی در کار، دو چیز همیشه به هم پیوسته‌اند، بسیار ساده است. هر چه ما پربازده‌تر بوده و بتوانیم از روابطمان نتایج بهتری بگیریم، از شغلمان نیز بیشتر لذت خواهیم برد. اگر خودتان را برای انجام کاری که نمی‌خواهید و دوست ندارید انجامش دهید تحت‌فشار قرار ندهید و اجازه دهید به سمت چیزهایی که دوست دارید ‌کشیده شوید، آنگاه دردها (استرس و نگرانی) تا حد زیادی محو خواهند شد و موفقیت‌ها شکل می‌گیرند. هنگامی که وقت کافی برای توسعه هوش عاطفی و مهارت‌های شخصی‌تان پیدا می‌کنید، پاداش این اقدام درست را در کارتان مشاهده خواهید کرد. هرچه درک بهتری از نیازهایتان داشته باشید، خواهید توانست به نحو مطلوب‌تری آنها را برآورده سازید. بنابراین دفعه دیگری که در موقعیت‌هایی چون گرفتار شدن در کاغذبازی‌های اداری، عدم ارتقای مقام یا تحسین نشدن قرار گرفتید، سعی کنید به آن موقعیت به‌عنوان فرصتی برای افزایش صبر و تحملتان نگاه کنید. حواستان باشد که آن موقعیت چگونه در حال تاثیرگذاری بر شماست و علاوه‌بر آن بکوشید چرخه افکار منفی و مخرب را پایان دهید. بدانید که با آگاهی کافی از روش‌های تقویت هوش عاطفی‌تان خواهید توانست بیش از پیش از کارتان لذت ببرید.

منبع: کتاب Work Happy Now