کارگاهی برای مسوولیتپذیری
جواد رنجبر درخشی لر
Ranjbarmail۲@gmail. com
در جامعهای که همگان انگشت اتهام را به سوی دیگری میگیرند، رشد و توسعه به سختی به دست میآید. قرار نیست همه مردم یک شهر یا کارگران و کارمندان یک مجموعه تولیدی یا خدماتی از خود گذشته باشند و خود را فدای دیگری کنند، اما دستکم باید مسوولیت انتخابها و رفتارهای خود را بپذیرند. جامعه مسوولیتپذیر حد وسط یک جامعه پیش رونده است. حال باید پرسید مسوولیتپذیری یک خصیصه ذاتی یا نژادی است یا یک مهارت قابل یادگیری؟ بدیهی است که مسوولیتپذیری یادگرفتنی است.
جواد رنجبر درخشی لر
Ranjbarmail2@gmail.com
در جامعهای که همگان انگشت اتهام را به سوی دیگری میگیرند، رشد و توسعه به سختی به دست میآید. قرار نیست همه مردم یک شهر یا کارگران و کارمندان یک مجموعه تولیدی یا خدماتی از خود گذشته باشند و خود را فدای دیگری کنند، اما دستکم باید مسوولیت انتخابها و رفتارهای خود را بپذیرند. جامعه مسوولیتپذیر حد وسط یک جامعه پیش رونده است. حال باید پرسید مسوولیتپذیری یک خصیصه ذاتی یا نژادی است یا یک مهارت قابل یادگیری؟ بدیهی است که مسوولیتپذیری یادگرفتنی است. اما چون مردم یک کشور به مسوولیتپذیری معروف میشوند، گاه تصور میشود رابطهای بین مسوولیتپذیری با نژاد یا حتی آب و هوا وجود دارد. معتقدان به این گزاره اگر رابطه بین انتخابها و رفتارها و پندارهای خود را با وضعیت خود و جامعه به دقت بسنجند، بلافاصله به این نتیجه خواهند رسید که مسوولیتپذیری مقولهای آموزشی، انتخابی و فرهنگی است. بنابراین پرسش اصلی این است: برای تحقق مسوولیتپذیری در جامعه، بهویژه در کارخانهها و شرکتهای خدماتی دولتی و خصوصی، چه باید کرد؟
پاسخ روشن و بدیهی است: آموزش. شاید این پاسخ چنان روشن است که چون آفتاب چشم ما را میزند و به درستی آن را نمیبینیم. آموزش تنها راه ارتقای مسوولیتپذیری در یک واحد اقتصادی است. البته باید به اثربخشی و تداوم آموزش توجه جدی کرد. آموزش در این بحث تنها خطابه و سخنرانیهای شیوا و گفتن جملات قصار نیست. آموزش مسوولیتپذیری باید به تغییر رفتار منجر شود. مهمتر از آن، تغییر رفتار باید همگانی بوده و به ساختار اصلی مجموعه تبدیل شود. بهعنوان مثال اگر کارگران خط تولید یک کارخانه با شرکت در کارگاههای ارتقای مسوولیت شغلی آن را در مییابند و رفتارشان تغییر میکند نباید از کارمندان اداری کارخانه غفلت شود. طبیعی است در صورت عدم توازن رفتاری و پنداری بین دو گروه تضادهایی ایجاد میشود و در نهایت ضربه بزرگی به بحث مسوولیت شغلی و بهطور اساسی هر نوع آموزش تغییر رفتار میخورد. چون بدبینی بیسابقهای ایجاد میشود.بدترین نوع تضاد در این موارد تنشی است که بین کارفرما و کارگر ایجاد میشود. اگر کارفرما کارگرانش را به کلاس بفرستد و آنها رفتارهایشان را متناسب با آموختههای جدید تغییر دهند اما در محیط کار با رفتار سابق کارفرما (که حالا در اثر آموزشها در چشم کارگران بسیار کهنه و ناکارآمد مینماید) روبهرو شوند، تغییر رفتار به ستیز تبدیل خواهد شد. بنابراین تحقق مسوولیت شغلی زمانی ارزشمند و مفید است که همگانی باشد.
به نظر میرسد بهترین روش آموزش مسوولیت شغلی روش کارگاهی باشد. در این روش پرسش و پاسخ، گفتوگوهای دو نفره و گروهی، تماشای نمایش و فیلم و گفتوگو درباره آن، بازدید گروهی از کارخانهها و مراکز خاص تجمع انسانهای مشکلدار مانند آسایشگاهها و بیمارستانها و گفتوگو درباره آنها محور اصلی کار است. کارگاه با پرسشهای سادهای مانند «چرا کار میکنیم؟» شروع میشود. در برخی قسمتها یک داستان یا خاطره یا شعر خوانده میشود و از اعضای کارگاه درخواست میشود نظر خود را درباره آن بگویند. این اظهارنظرها به تدریج به شکل گرفتن بحث و رسیدن به یک اجماع درباره یک مفهوم (مرتبط با مسوولیت شغلی) منتهی میشود. این کارگاهها را میتوان در محل کارخانهها یا شرکتها یا در مکانهای آموزشی برگزار کرد. کارگاهها از نظر ترکیب شرکتکنندگان دو نوع است. در نوع اول همه اعضای کارگاه، کارگران، کارمندان و مدیران یک کارخانه یا شرکت هستند. در این نوع میتوان برخی مسائل خصوصیتر مجموعه را مطرح کرد و روابط کارفرما و کارگر را هم کاوید. خروجی نظر کارگران در این نوع کارگاه میتواند به آگاهی کارفرما برسد و او را از مهمترین خواسته یا مشکل کارگران آگاه کند. همچنین میتوان تاثیر مستقیم این کارگاهها را در شاخصهای اقتصادی و مالی کارخانه سنجید. بهعنوان مثال میتوان بررسی کرد پیش و پس از این کارگاه، میزان تولید یا ضایعات یا مصرف نوشتافزار یا اینترنت چه مقدار کاهش یا افزایش یافته است؟
در نوع دوم اعضای کارگاه از بین کارمندان و کارگران مجموعههای مختلف انتخاب میشوند. این نوع کارگاه درحالیکه مزایای کارگاه نوع اول را ندارد اما بهدلیل وجود تجربههای متفاوت از محیط کار و رفتار کارفرماها میتواند از نظر محتوایی غنیتر از کارگاه نوع اول باشد. اما در هر دو کارگاه شرکتکنندگان باید شاغل بوده و دستکم مدرک دیپلم داشته باشند. در هر کارگاه بهتر است بیشتر از ۳۰ نفر حضور نداشته باشند تا ماهیت کارگاهی آموزشها (مشارکت همه) حفظ شود. بهترین زمان برای کارگاهها حدود ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقهای است و بهتر است فاصله کارگاهها هفتگی باشد تا شرکتکنندگان امکان تفکر و مطالعه درباره موضوعهای طرح شده را داشته باشند. در نهایت سه هدف عمده برای برگزاری این کارگاهها بهطور کلی قابل ارائه است:
۱- رسیدن به اجماع و دانستن اینکه مسوولیتهای شغلی چیست. بسیاری از افراد شغل خود را یک وظیفه کسلکننده برای رسیدن به پول میدانند تا زندگی خود را اداره کنند اما اگر خود شغل بهعنوان بخش مهمی از زندگی تلقی شود، بسیاری از بیمسوولیتیها و کارشکنیها و مشکلات در محیط کار از بین خواهد رفت. بسیاری از افراد نمیدانند چه مسوولیتی در برابر محیط کار و همکاران خود دارند. برخی از کارگران شرایط نامساعد محیط کار را بهانه عدم تحقق مسوولیت شغلی میدانند. در کارگاههای مسوولیت شغلی مشخص میشود مسوولیت شغلی مسالهای فراتر از کارفرما و شغل است.
۲- دانستن اینکه تحقق مسوولیت شغلی چه تاثیری در جامعه دارد. بسیاری از افراد از تاثیرات درازمدت و اجتماعی تحقق مسوولیت شغلی آگاهی ندارند. تشریح اینکه انجام مسوولیت شغلی چه تاثیر مهمی در نظم بخشی و پیشرفت جامعه دارد نظر آنها را درباره مسوولیت شغلی تغییر میدهد. آنها میتوانند با دانستن این مساله تفاوت کشورهای پیشرفته و عقبمانده را بهخوبی دریابند و خود به انسانهایی موثر برای پیشرفت کشور تبدیل شوند.
۳- دانستن اینکه تحقق مسوولیت شغلی چه تاثیری در زندگی فرد دارد. برخی از افراد نمیدانند که تحقق مسوولیت شغلی چه تاثیر مهم و سازندهای در زندگی خود آنها دارد. برخی از افراد تصور میکنند در رفتن از کار و منفی بافی و به فکر منافع کوتاهمدت خود بودن برای زندگی آنها تاثیر بهتری دارد. اما در این کارگاه رابطه مستقیم زندگی شخصی انسانها و مسوولیت شغلی آنها مشخص میشود. بنابراین شرکتکنندگان پس از این دوره، تحقق مسوولیت شغلی را مهمترین عامل پیشرفت زندگی شخصی خود خواهند پنداشت.رسمی شدن این آموزشها و گرفتن امتحان و صدور گواهینامه برای شرکتکنندگان و تاثیر این گواهینامه در رزومه شغلی باعث توجه بیشتر به این مقوله خواهد شد.
ارسال نظر