نویسنده: Dr. Denise Federe

مترجم: شهلا زمانی 

براساس تحقیقات موسسه کسب‌و‌کار خانواده، میزان موفقیت در کسب‌و‌کارهای خانوادگی به‌طرز حیرت‌آوری کم است و تنها ۳۰درصد این کسب‌و‌کارها تا نسل دوم، ۱۲ درصد تا نسل سوم و تنها ۳ درصد آن به نسل چهارم به بعد منتقل می‌شوند. علت اینکه تنها تعداد اندکی از کسب‌و‌کارهای خانوادگی در درازمدت به موفقیت دست می‌یابند، چیست!؟ پاسخ آن را می‌توان در «عدم توسعه رهبری سازمانی» یافت. تبدیل شدن به یک رهبرسازمانی چیزی نیست که به‌راحتی اتفاق بیفتد و به‌ندرت پیش می‌آید که کسی رهبر متولد ‌شود. با این حال، به‌نظر می‌رسد بسیاری از صاحبان کسب‌و‌کار خانوادگی عقیده دارند که تنها آشنا کردن کودکان خود با فرآیند امر تصدیگری و کارفرمایی، تمام آموزش مورد نیازی است که این رهبران نسل بعدی به آن احتیاج دارند.

بدیهی است با توجه به آمار مذکور، این یک استراتژی موفق نیست، اما همچنان به صورت گسترده به‌کار گرفته می‌شود. از نظر مشاوران کسب‌و‌کار خانوادگی، بهترین راه‌حل برای رهبران نسل بعدی این است که حرفه‌ خود را در شرکت‌های دیگر شروع کنند. به این ترتیب آنها این شانس را دارند که شایستگی‌های فنی خود را پرورش دهند که در صورت پیوستن آنها به کسب‌و‌کار خانوادگی، به‌خوبی می‌توانند از این مهارت‌های ارتباطی بهره‌ لازم را ببرند. در راس همه این مهارت‌ها، آموزش و تعلیم مهارت رهبری در کسب‌و‌کار برای اطمینان از موفقیت نسل بعدی فوق‌العاده ارزشمند و گرانبها است. در این میان دو حوزه وجود دارد که فقدان آن به شدت احساس می‌شود؛ ۱) تشویق این رهبران جدید در شناسایی سبک رهبری خود، ۲) ایجاد حضور رهبری خود.

1) شناسایی یک سبک رهبری سازمانی

یکی از مهم‌ترین کارهایی که هر رهبر سازمانی باید آن را انجام بدهد شناسایی سبک رهبری مخصوص به خود است که برای او مناسب‌تر و بهتر است. براساس تحقیقاتی که توسط کرت لوین روانشناس انجام گرفته، سه نوع سبک رهبری وجود دارد:

• مقتدرانه: انتظارات این رهبران سازمانی روشن و واضح است؛ اما شکاف گسترده‌ای بین آنها و کارکنان سازمان وجود دارد. آنها به ندرت برای تصمیم‌گیری، از تیم خود مشاوره یا نظرخواهی می‌کنند؛ بنابراین این سبک رهبری به‌عنوان یک سبک موثر مورد توجه قرار نمی‌گیرد.

• تفویض و سبک واگذاری اختیار: رهبرانی که این سبک را دنبال می‌کنند، کارمندان خود را کمتر راهنمایی می‌کنند، چیزی که به‌طور معمول از ناامیدی منتج می‌شود. این سبک رهبری کمتر سازنده است زیرا به نیازهای مردم در پیش‌بینی، استحکام و مسوولیت توجه زیادی ندارد.

• مشارکتی یا دموکراتیک: این رهبران به کارمندان خود راهنمایی‌های زیادی ارائه می‌دهند و مشارکت‌کنندگان را در روند فرآیند تصمیم‌گیری تشویق می‌کنند. با وجود اینکه آنها همیشه حرف آخر را می‌زنند؛ اما اعضای تیم آنها به‌طور معمول متعهدتر و باانگیزه‌تر از کسانی هستند که رهبران آنها همفکری و همکاری کمتری با کارمندان خود دارند.رهبران نسل بعدی در یک کسب‌و‌کار خانوادگی مستلزم داشتن میزان قابل‌توجهی از تامل، درون‌گرایی و خودارزیابی خواهند بود تا قادر به تشخیص بهترین سبک رهبری باشند که برای آنها بیشترین کارآیی را داشته باشد؛ بنابراین آنها باید استراتژی‌های رفتاری را بیاموزند تا سبک رهبری انتخابی آنها را اجرایی کند. همچنین عنصر مهم دیگری وجود دارد که باید پیش از واگذاری رهبری مورد‌توجه قرار بگیرد، عنصر «حضور رهبری سازمانی» است.

2) ایجاد یک حضور رهبری سازمانی

اعتماد و احترام پایه و اساس حضور رهبری سازمانی را تشکیل می‌دهند و توانایی کسب احترام برای رهبر نسل بعدی کسب‌و‌کار خانوادگی اغلب یک موضوع مهم محسوب می‌شود. کارکنانی که به مدت طولانی در سمت خود مشغول به‌کار هستند، ممکن است به‌سختی قدردان ارزشی باشند که یک رهبر نوپا برای کسب‌و‌کار به ارمغان می‌آورد حتی اگر آن شخص دارای اعتبار مناسب باشد و آنها فاقد آن اعتبار باشند. صاحب کسب‌و‌کاری که اختیار کسب‌وکارش را به‌راحتی در اختیار فرزند خود قرار می‌دهد بدون اینکه متوجه باشد آیا او آماده رهبری سازمانی است یا خیر، برای خود مشکل‌تراشی و ایجاد دردسر می‌کند.در زیر شماری از راه‌های صحیح و تجربه‌شده در کسب‌و‌کار برای رهبران کسب‌و‌کار خانوادگی که به تازگی پا به این عرصه گذاشته‌اند، می‌آید:

- اخلاق حرفه‌ای خود را بر پایه پشتکار قرار دهید.

- به جای اینکه حالت تدافعی داشته باشید، دانش خود را به اثبات برسانید.

- به آنچه دیگران برای کسب‌و‌کار شما به ارمغان می‌آورند ارزش بگذارید.

- اصیل و باوقار باشید.

- به فرهنگ شرکت احترام بگذارید و جایگاه خود را بسنجید.

- از طریق اعمال و شیوه ارتباطی خود، اعتبار و جاذبه ایجاد کنید.

- در بهره‌گیری از امتیازات خود صرفه‌جویی کنید تا هنگامی که ارزش خود را به اثبات برسانید.

تا زمانی که کسب‌و‌کارهای خانوادگی به‌طور معمول برنامه‌های آموزشی داخلی برای آماده سازی افراد برای پذیرفتن نقش رهبری سازمانی نداشته باشند، از منابع خارجی در دسترس برای فراهم کردن این تخصص بهره خواهند برد. اغلب مدارس کسب‌و‌کار، دوره‌های توسعه رهبری را به همراه برنامه‌های MBA جامع ارائه می‌دهند.مدارس کسب‌و‌کار و مربیان خصوصی هر دو جزو مواردی هستند که همه مهارت‌های مهم و غیرفنی موردنیاز رهبران برای کسب موفقیت را توسعه می‌دهند که اغلب از این مهارت‌ها به‌عنوان مهارت‌های نرم (ویژگی‌هایی فردی که سبب تقویت تعاملات فردی و موفقیت شخصی، تحصیلی و شغلی می‌شوند) یاد می‌شود که هیچ نکته تیره و مبهمی راجع به آن وجود ندارد؛ مگر تفاوتی که بین موفقیت در رهبری و شکست در آن باشد که نهایتا یا منجر به طول عمر یا شکست یک کسب‌و‌کار خانوادگی می‌شود. در نتیجه، صاحبان کسب‌و‌کار خانوادگی نیاز به بررسی این امر دارند که آیا ابزار لازم برای حصول موفقیت نسل بعدی را فراهم کنند یا خیر. این کافی نیست که به سادگی به کسی بیاموزید چطور یک پروژه را با موفقیت به انجام برساند؛ بلکه یک رهبرسازمانی قدرتمند باید بداند که چطور در تکمیل موفقیت‌آمیز پروژه با دیگران تعامل و آنها را هدایت کند.