آنچه یک مدیر سازمانی باید بداند
۲۹ نکتهای که شما را به یک رئیس ترسناک تبدیل میکند
نویسنده: Vu Le
مترجم: مجتبی جشنی آرانی
دانشجوی دکترای رشته مدیریت رفتار سازمانی
هنگامی که آقای وو لی، وبلاگنویس و مدیرعامل موسسه تحقیقاتی «رینیر ولی» در تحقیقی از افراد خواست مواردی که یک رئیس را ترسناک میکند توصیف کنند، با سیلی از پاسخها مواجه شد که در ادامه خصوصیاتی که افراد بیشتر بر آنها تاکید کرده بودند را میخوانیم. توجه داشته باشید، شما هم ممکن است خود را در این بین ببینید.
۱.
نویسنده: Vu Le
مترجم: مجتبی جشنی آرانی
دانشجوی دکترای رشته مدیریت رفتار سازمانی
هنگامی که آقای وو لی، وبلاگنویس و مدیرعامل موسسه تحقیقاتی «رینیر ولی» در تحقیقی از افراد خواست مواردی که یک رئیس را ترسناک میکند توصیف کنند، با سیلی از پاسخها مواجه شد که در ادامه خصوصیاتی که افراد بیشتر بر آنها تاکید کرده بودند را میخوانیم. توجه داشته باشید، شما هم ممکن است خود را در این بین ببینید.
1. خودتان را در هر تصمیمی دخیل کنید: اجازه ندهید هیچ گونه تصمیمی، بدون توجه به اینکه تا چه حد کوچک است، گرفته شود. اصرار بورزید که تصمیمگیرنده نهایی هر جنبه از هر پروژه، شما باشید، اما به بُعد زمانی تصمیمات توجهی نکنید. تا لحظه آخر صبر کنید و سپس همه را مجبور کنید تلاش کنند کار را نهایی کنند.
2. همه را مجبور کنید طبق برنامه شما عمل کنند: در هر جلسهای ۲۰ دقیقه دیر حاضر شوید و زودتر از موعد مقرر جلسه را ترک کنید و سپس در مورد کوچکترین تصمیمی که بدون اطلاع شما گرفته میشود، عصبانی شوید.
3. اشتباهات کوچک را تصحیح کنید. برای اینکه نشان دهید فردی باهوش هستید، کلمات را مرور و تصویب کنید. سپس نظر خود را در مورد انتخاب کلمهای پوچ، وقتی که متن پرینت گرفته شده و آماده است، تغییر دهید. بهطور تصادفی گرامر یا کلمات را در نامههایی که برای امضا به شما داده شده است، تصحیح کنید و اطمینان حاصل کنید که تصحیح صورت پذیرفته است و کارکنانتان مجبور شوند دوباره نامه را بازنویسی کنند.
4. از دادن هر گونه بازخورد پرهیز کنید: هیچ بازخوردی اعم از منفی یا مثبت ارائه ندهید. اما هنگامی که افراد در درک آنچه خواسته شما است موفق نبودند، عکسالعمل بیش از حد نشان دهید. به یاد داشته باشید دادن بازخورد مناسب به کارکنان باعث شادی و بهرهوری بیشتر آنان میشود.
5. برای موارد کماهمیت زمان صرف کنید تا بتوانید موارد مهم را نادیده بگیرید: بر انجام وظایفی تاکید کنید که فرد دیگری میتواند آنها را انجام دهد، درحالیکه تصمیمات اتخاذ نشده روی میز شما انباشته شدهاند؛ با این هدف که اجازه ندهید همه کارها در موعد مقرر انجام شوند.
6. به افراد اختیار انجام کارشان را ندهید و سپس در مورد عدم انجام کارها بازخواستشان کنید: بهعنوان مثال فردی را به عنوان مسوول خط مشیگذاری انتخاب کنید، ولی اجازه ندهید خط مشی را تصویب و به واحدهای مربوطه مستقیما ابلاغ کند. سپس در ارزیابی عملکرد نمره آنهارا بهدلیل عدم ایجاد چنین ارتباطی با واحدهای مربوطه پایین بدهید.
7. مهارتهای جدید یاد نگیرید: شما سرپرست هستید، چرا باید کارها و مطالب را یاد بگیرید، درحالیکه افرادی دارید که کارها را برای شما انجام میدهند. در یادگیری مطالب مربوط به فناوری حتی در حد پیوست کردن مطالب در ایمیل نیز موفق نباشید و از کارکنان جوانتان بخواهید این نوع کارها را برای شما انجام دهند.
8. با افراد به گونهای برخورد کنید که انگار نادان هستند: کارکنان با سابقه بیش از ۱۰ سال سازمان را به شیوهای موشکافانه مشابه تازهواردها مدیریت کنید و سپس به آنها بگویید تازهواردها نسبت به بازخورد رویکرد بازتری دارند.
9. فقط در مواردی که اطلاعات جزئی و کماهمیت هستند اطلاعرسانی کنید: تمرکز ارتباطات خود را روی امور کوچک و کماهمیت قرار دهید. در مورد چالشهایی از قبیل تاخیر در پرداخت، تغییر در بودجه، حذف یک دپارتمان یا یک مشاور عالی که به تازگی استخدام کردهاید، به هیچکس هیچ چیز نگویید.
10. ناسازگار و غیرقابل پیشبینی باشید: با متناقض رفتار کردن در ارتباطات، انتظارات، بازخورد و چشمانداز بلندمدت سازمان، افراد را سردرگم کنید (هم سبک و هم محتوا). انتظارات را در هر جلسهای که با کارکنان دارید تغییر بدهید. آنها را در مورد برآورده نکردن انتظاراتی که به تازگی تعیین کردهاید و همچنین در مورد تلف کردن وقت در مورد انتظاراتی که ماه پیش برایشان مقرر کرده بودید، سرزنش کنید. سپس از آنها بخواهید بهطور مداوم اعتبار شما را تایید کنند.
11. یک احساس مهم بودن برای خودتان ایجاد کنید: مدام با گفتن این نکته به اطرافیان که چقدر کار شما زیاد است، برمدیریت خود تاکید کنید. من یک سرپرست داشتم که همیشه در مورد اینکه چقدر در روز و آخر هفتهها کار میکند با من صحبت میکرد؛ به عنوان نشانهای بر آنکه خیلی پرمشغلهتر و سختتر از بقیه کار میکند. توجه داشته باشید که صحبت کردن در مورد مشغله زیاد به خوبی داشتن مشغله زیاد واقعی تاثیرگذار است.
12. کارکنانتان را بر اساس اهداف آرمانی ارزیابی کنید: ارزیابی عملکرد کارکنان براساس اهدافی باشد که تا دوره مرور عملکرد در انتهای دوره هرگز آنها را نشنیدهاند و پاداش را منوط به رسیدن به اهدافی کنید که در عمل رسیدن به آنها غیرممکن است.
13. تیم خود را در موارد مهم و غیر مهم تحقیر کنید: وقتی مهلت زمانی یک کار کوچک به پایان میرسد، در جلسهای که کارکنان حضور دارند با بالا بردن دستانتان و فریاد زدن اینکه عدم شایستگی و نالایق بودن آنها باعث اتمام کار سازمان خواهد شد، این مورد را مطرح کنید. همواره و بهطور مستمر در جلسات عمومی کارکنان به این نکته اشاره کنید که سازمان و موفقیتهای آن نتیجه آن چیزی است که شما ۱۵ سال قبل در ذهن خود داشتید و اجرا کردهاید. بهطور واضح مطرح کنید شما تنها کسی هستید که ایدهپردازی میکنید و روشن است که کس دیگری نمیتواند فکر کند.
14. اولویت و اهداف شفاف ایجاد نکنید: همیشه به یاد داشته باشید که آخرین ایدهها بیشترین اولویت را دارند، اما بازههای زمانی موجود را مورد تجدید نظر قرار ندهید. اولویت خود را بر مبنای آخرین کسی که با شما صحبت کرده یا هر آنچه در برنامه روزمرهتان قرار دارد، تنظیم کنید.
15. با خشونت منفعلانه قدرت خود را به رخ افرادتان بکشید: در مورد اخراج افراد جوک بسازید و به آن بخندید و نشان دهید چه احساس شوخ طبعی دارید.
16. با خشونت فعالانه قدرت خود را به افرادتان گوشزد کنید: در اولین جلسه با کارکنان به عنوان مدیر جدید بگویید: با اینکه شما بهترینها در کارتان هستید، اما من از اخراج کسی که کارش را انجام ندهد ابایی ندارم.
17. حریم شخصی افراد را زیر پا بگذارید: برای مثال با یکی از کارکنان به تفریح و خوشگذرانی بروید و بسیار دوستانه و صمیمی با او برخورد کنید. سپس هفته بعد که سر کار حاضر شد باید به گونهای برخورد کنید که انگار هیچ وقت با هم بیرون نرفتهاید یا صمیمی نشدهاید.
18. به حریم فیزیکی همکارانتان تجاوز کنید: هر روز کارکنانتان را احضار کنید، از فاصله نزدیک با آنها صحبت کنید.
19. تفویض اختیار کنید، ولی در واقع این کار را انجام ندهید: برای مثال بگویید: «از شما میخواهم که تصمیمگیری کنید، چون نمیخواهم خودم را درگیر این مساله کنم. شما با تجربه هستید و این پروژه را مدیریت میکنید.» اما بعد از مدتی میگویید: «شما تصمیم اشتباهی گرفتید، چیزی که من از شما میخواستم به این شکل است، حالا بروید و همه چیز را تغییر دهید.»
20. به کارکنان مورد علاقه خود (به اصطلاح نورچشمیها) ابراز علاقه کنید و بهطور واضح این کار را انجام دهید: به عنوان مثال، فقط به کارکنان مورد علاقه خود هدیه سال جدید بدهید، هدیهها را به صورت کادو شده و با نام در دفتر خود نگه دارید، به شکلی که همه بتوانند آنها را ببینند.
21. از افراد در مقابل همکارانشان انتقاد کنید: وقتی میخواهید به یک همکار بازخورد بدهید او را از جمع دور نکنید. با این توجیه که تحقیر در برابر تمامی همکاران باعث میشود همه از این موضوع درس بگیرند.
22. بهطور نامحسوس به کارکنانتان پیام دهید که این شغل مناسب آنها نیست: بهعنوان مثال: آگهیهای شغل را با این یادداشت روی میز همکاران قرار دهید: «شما باید به این آگهیها نگاهی بیندازید».
23. در مورد سبکهای رهبری و کاری کارکنانتان هیچ مطلبی یاد نگیرید: چرا باید فرض کنید که افراد از نظر دیدگاه و شیوههای کاری تنوع دارند؟ شما رئیس هستید، مطمئن شوید افراد خود را برای کار با شما هماهنگ میکنند، نه برعکس.
24. در مورد کوچکترین بازخورد سازنده جبههگیری و به شدت برخورد کنید: در جلسات درخواست بازخورد کنید و بعد با قلدری هرکس را که اظهار نظر میکند تحقیر کنید. سپس وقتی که افراد در جلسات مشارکت نمیکنند، با عصبانیت منفعلانهای چنین جملهای بگویید: «من حدس میزنم کسی مطلبی برای اضافه کردن ندارد و مجبوریم با برنامه من ادامه دهیم.» در مورد برنامه مذکور در قالب ایمیل و جلسات از افراد بازخورد بخواهید تا جایی که یک نفر با عجله بازخورد بدهد و سپس یک تذکر کتبی به خاطر عدم تبعیت از دستورات به آنها بدهید.
25. وقتی با دیگران در تعامل هستید همزمان چند کار را انجام دهید: به عنوان مثال در جلسات هفتگی کار دیگری انجام دهید و هیچ توجهی به افراد طی جلسات نکنید و در گوشی هوشمند خود به وبگردی بپردازید، در حین ارائه همکاران یا بحثها به تایپ بپردازید و به تماسهای تلفنی شخصی پاسخ دهید.
26. به واسطه کار و ایدههای کارکنانتان اعتبار کسب کنید: در مورد هر پروژه از دیگران ایده بخواهید، سپس آن ایده را به نام خود ثبت کنید. همه را مجبور کنید امور مربوط به ایده را انجام دهند و شما همه اعتبار آن را تصاحب کنید.
27. درمورد تفاوتها در پرداختی به کارکنان کاملا بیتفاوت باشید: افزایش حقوق و پاداشهای دریافتی خود را به کارکنان اطلاع دهید، درحالیکه آنها میزان بسیار کمتری دریافت میکنند یا اصلا دریافت نمیکنند.
28. شخصیت پارانوئید داشته باشید چون فکر میکنید کارکنانتان به دنبال این هستند که جایگاه شما را بگیرند: رمز کامپیوتری را که اطلاعات مشترک در آن است تغییر دهید و به هیچ کدام از افراد نیز بهدلیل اینکه قابل اعتماد نیستند، بدون توجه به اینکه برای انجام کارشان به این اطلاعات نیاز دارند، رمز را ندهید. بعد از اینکه کارکنان در گزارش دادن به شما مشارکت کردند، گزارشها را پنهان کنید و بقیه را به این متهم کنید که در پی سرقت اسرار شرکت هستند. صحبت کردن با تعداد مشخصی از کارکنان را ممنوع کنید به این دلیل که نمیخواهید تمرکز آنها به هم بخورد و مهمتر از همه اینکه به این کارکنان نگویید بقیه از صحبت کردن با آنها منع شدهاند و صبرکنید تا از این حالت پارانوئید دیوانه شوند.
29. موازین و آداب اجتماعی را رعایت نکنید: با لباس نامناسب در میهمانیهای سازمانی حاضر شوید و رفتارهای نامتعارف داشته باشید.
منبع: Guardian
ارسال نظر