مدیریت اخلاق حرفهای، کمک به اقتصاد ملی در دوران پسابرجام
کوشا ستوده / دکترای مدیریت کسبوکار
Kushasotudeh@yahoo. com
طی دو دهه اخیر، دلایل زیادی برای پرداختن به مبحث مدیریت اخلاق حرفهای در سازمانها یافت شده است. درسهای مدیریتی زیادی بر اساس موارد واقعی وجود دارند که صاحبان کسبوکار در دنیا را به پرداختن جدی به این مقوله وادار میکنند. اغلب دیده میشود که سازمانهای امروزی با انتشار «منشور اخلاق حرفهای» الزام خود را - حداقل بهطور ظاهری - به رعایت اخلاق حرفهای نشان میدهند.
مصرفکنندگان نهایی محصولات و خدمات نیز نقش موثری در این اجبار بازی میکنند، به نحوی که رفتار غیراخلاقی سازمانها که از سوی نمایندگان رسانه، شامل روزنامه و تلویزیون یا رسانههای اجتماعی منعکس میشود، موقعیت سازمانها را در بازار دگرگون میکند.
کوشا ستوده / دکترای مدیریت کسبوکار
طی دو دهه اخیر، دلایل زیادی برای پرداختن به مبحث مدیریت اخلاق حرفهای در سازمانها یافت شده است. درسهای مدیریتی زیادی بر اساس موارد واقعی وجود دارند که صاحبان کسبوکار در دنیا را به پرداختن جدی به این مقوله وادار میکنند. اغلب دیده میشود که سازمانهای امروزی با انتشار «منشور اخلاق حرفهای» الزام خود را - حداقل بهطور ظاهری - به رعایت اخلاق حرفهای نشان میدهند.
مصرفکنندگان نهایی محصولات و خدمات نیز نقش موثری در این اجبار بازی میکنند، به نحوی که رفتار غیراخلاقی سازمانها که از سوی نمایندگان رسانه، شامل روزنامه و تلویزیون یا رسانههای اجتماعی منعکس میشود، موقعیت سازمانها را در بازار دگرگون میکند. در چند سال اخیر موارد زیادی از عدم خرید کالا و خدمات از برندهای نامطمئن را به یاد میآورید. بهعنوان مثال تقلب غیراخلاقی شرکت فولکس واگن و افت قیمت سهام و افت چشمگیر میزان فروش و حتی ضربه چند میلیارد یورویی به اقتصاد آلمان درس بزرگی برای صاحبان کسبوکار بود. امروزه اتفاقهای جدید در حوزه تکنولوژی باعث افزایش بی نظیر سرعت انتشار اطلاعات در فضای کسبوکار شده است. خیلی از سازمانها سعی در بهرهبرداری از این سرعت برای تبلیغات و فروش بیشتر دارند، ولی از جهتی باید این نکته را نیز بیش از پیش در نظر داشت که گزارشی از یک تخلف غیراخلاقی در یک سازمان با چه سرعتی میتواند انتشار یابد. شرکتها و برندهای امروزی دارای برنامه مطمئن و سیستماتیک برای سنجش و کاهش میزان ریسک ناشی از عدم رعایت اخلاق حرفهای (Business Ethics) در میان زنجیره تامین خود هستند و این اهمیت را با ملزم کردن کتبی این برنامه برای کلیه اعضای زنجیره تامین نشان میدهند. آنها به همراه قراردادهای خود حتما یک نسخه از قوانین اخلاق تجاری کسب وکار را (Code of conduct) نیز ارسال میکنند که باید به همراه اخذ تاییدیههای فنی به امضا برسد. اعضای زنجیره تامین شرکتها و برندهای اخلاق محور پس از امضای این الحاقیه قرارداد، بهطور سالانه مورد ممیزی (حتی بهصورت سرزده و بدون اعلام قبلی) قرار میگیرند و تعهد دارند اصول اخلاق حرفهای را در سازمان خود بهصورت سیستماتیک جاری سازند. سیستماتیک بودن نشان میدهد اجرای این مقوله فقط یکبار و در هنگام عقد قرارداد نیست و به عبارت دیگر اجرای اصول اخلاق حرفهای مدنظر برندهای اخلاقگرا تنها قبل از بازدید مقامات مربوطه جاری نمیشود، بلکه باید دارای متولی مشخص و مستندات سازمانی ساختار یافته و منظم باشد.
تجربه کار با صاحبان و مدیران این دسته از کسب وکارها که رعایت قوانین و الزامات اخلاق حرفهای را قبل از عقد قرارداد ضروری میکنند، بیانگر حساسیت بالای این مقوله است. اثبات رعایت کدهای اخلاق حرفهای به همراه عقد قراردادهای تجاری الزامی است. مدیران تامین که برای خرید از مزارع و شرکتها وارد مذاکرات تجاری با طرفهای مقابل میشوند، الزامات اخلاق حرفهای را به همراه صحبت راجع به کیفیت محصول مطرح میکنند. به عبارتی هر آنچه سرمایهگذاری در مزارع و خطوط تولید صورت پذیرفته بدون توجه به این بعد، بیاثر است و باید به همان میزان که خطوط تولید و تجهیزات مهم است به وجه اخلاقی آن نیز توجه داشت. از طرف دیگر، برندهای معتبر بخشی از زنجیره تامین را مطابق قواعد مسوولیت اجتماعی باید به کشورهای هدف ببرند، به این معنی که این شرکتها دارای برنامه از پیش تعیین شدهای هستند که آنها را ملزم میکند در صورت فعالیت در بازار یک کشور باید از منابع داخلی و نیروی کار داخل همان کشور استفاده کنند و همانگونه که اشاره شد این امر مستلزم رشد و بهبود در حوزه «اخلاق حرفهای» است. بهعنوان مثال، در صورت آمدن شرکتهای معتبر بینالمللی به کشورمان، مسوولیت اجتماعی آنها ایجاب میکند حتیالامکان از شرکتهای تولیدی و خدماتی ایرانی در زنجیره تامین خود استفاده کنند. از طرفی عقد قرارداد بهعنوان زنجیره تامین مستلزم رعایت الزامات فوقالذکر است.
خبر خوب آنکه هم اکنون شرکتهای زیادی در کشورمان مخصوصا در دوران کنونی اقتصاد پسابرجام، در این سطح تایید شده و مشغول ارائه کالا و خدمات هستند. حال در نظر بگیرید بهعنوان شرکت ایرانی تمایلی به توسعه مدیریت اخلاقی در سازمان خود نداشته باشیم و در زنجیره تامین این شرکتها قرار نگیریم؛ اتفاقی که میافتد رفتن این قرارداد به کشورهای همسایه است و این یعنی ضربه به اقتصاد ملی و خروج ارز و افزایش بیکاری. در شرایط کنونی اقتصاد کشور، مخصوصا پس از رفع تحریمها، نیاز به ورود علم و تکنولوژی جدید و ارتباط با صاحبان صنایع بهروز، بیش از پیش احساس میشود. از طرفی، عقد قرارداد با این شرکتها و برندهای معتبر موجب داشتن فرصت صادرات نیز میشود. قرارگیری در این سطح از استانداردهای بینالمللی باعث خواهد شد سفارشهای خارجی برای دریافت محصولات، شامل تولیدی و خدماتی افزایش یابد و این به منزله کسب موفقیت بزرگی است. نهایتا با در نظر گرفتن منافع حضور در صحنه اقتصاد بینالمللی که میتواند منجر به فرصتهای زیادی چون اشتغالزایی، به روز شدن دانش، فرصت صادرات و عدم خروج ارز از کشور شود، لازم است به مقوله مدیریت اخلاق حرفهای در سازمانهای ایرانی بهای ویژه بدهیم و از منافع ملی آن بهرهمند شویم.
ارسال نظر