تبعیضهای جنسیتی و بهترین روش مبارزه با آن
مترجم: سید حسین علوی لنگرودی
alavitarjomeh@gmail. com
رومانا دختری جوان است که بهتازگی به استخدام یک شرکت تولیدکننده تجهیزات الکترونیکی درآمده است و از همان روز اول در آزمایشگاه شرکت مشغول بهکار شده است. او در نخستین روز کارش در آزمایشگاه متوجه شد که غیر از او ۹ نفر دیگر که همگی مرد بودند نیز باید از آزمایشگاه شرکت استفاده کنند که به علت محدود بودن تجهیزات، امکان استفاده همزمان هر ۱۰ نفر از آزمایشگاه وجود نداشت.
بنابراین مدیران شرکت تصمیم گرفتند این ۱۰ نفر را در قالب دو گروه جداگانه تقسیمبندی کنند که گروه اول حق استفاده از آزمایشگاه در شیفت صبح، از ساعت ۸ صبح تا ۴ بعد از ظهر را داشت و گروه دوم باید از ساعت ۴ بعد از ظهر تا ۱۲ شب از آزمایشگاه استفاده کند.
مترجم: سید حسین علوی لنگرودی
alavitarjomeh@gmail.com
رومانا دختری جوان است که بهتازگی به استخدام یک شرکت تولیدکننده تجهیزات الکترونیکی درآمده است و از همان روز اول در آزمایشگاه شرکت مشغول بهکار شده است. او در نخستین روز کارش در آزمایشگاه متوجه شد که غیر از او ۹ نفر دیگر که همگی مرد بودند نیز باید از آزمایشگاه شرکت استفاده کنند که به علت محدود بودن تجهیزات، امکان استفاده همزمان هر ۱۰ نفر از آزمایشگاه وجود نداشت.
بنابراین مدیران شرکت تصمیم گرفتند این ۱۰ نفر را در قالب دو گروه جداگانه تقسیمبندی کنند که گروه اول حق استفاده از آزمایشگاه در شیفت صبح، از ساعت ۸ صبح تا ۴ بعد از ظهر را داشت و گروه دوم باید از ساعت ۴ بعد از ظهر تا ۱۲ شب از آزمایشگاه استفاده کند. خوشبختانه رومانا بهعنوان یکی از پنج نفری انتخاب شد که اجازه داشتند در شیفت صبح از آزمایشگاه استفاده کنند. چند هفتهای از شروع بهکار رومانا در شرکت میگذشت و او با موفقیت تمام در حال انجام کارهایش بود و حتی توانسته بود یکی از پروژههای پیچیدهای را که به او سپرده شده بود، با موفقیت به پایان ببرد. اما یک روز یکی از همکاران رومانا از او درباره کارش پرسید و وقتی او گفت که کارش «خوب اما خستهکننده» است با واکنش منفی و تند آن همکار مواجه شد که: «دلیلی برای خسته شدن تو وجود ندارد چون که تو شیفت صبح کار میکنی.»
رومانا سعی کرد این حرف تند همکارش را نادیده بگیرد و به آن واکنش نشان ندهد. روز بعد رومانا در جلسهای با سایر مهندسان شرکت حضور داشت که اتفاقا آن همکاری که روز قبل آن حرفها را به او زده بود نیز در آن شرکت کرده بود. در اواسط جلسه بود که آن فرد به کنایه خطاب به حاضران در جلسه دوباره به تبعیض در استفاده از آزمایشگاه اشاره کرد. رومانا با اینکه از این حرف بسیار ناراحت شده بود ترجیح داد تا دیگران را نسبت به این مساله حساس نکند بنابراین پاسخی به این توهین نداد. در هفتههای بعد نیز رومانا سعی میکرد با آن همکار اصلا رو در رو نشود و یا اینکه واکنشی به گستاخیهای او نشان ندهد. با این همه، پس از مدتی به این نتیجه رسید که ادامه یافتن این شرایط به کیفیت کار او لطمه میزند و او نمیتواند زیر سایه سنگین آن به کارش ادامه دهد.
اگر شما جای رومانا بودید و به شما این برچسب زده میشد که به خاطر زن بودن و استفاده از شرایط خاص در کارتان موفق بودهاید و نه به خاطر کارآییتان، چه واکنشی از خود نشان میدادید؟ چگونه با قضاوتهای غیرمنصفانه در مورد کار کردن زنان در محیطهای کاری مردانه مقابله میکردید؟ آیا مواضع افراط گرایانه اتخاذ میکردید یا اینکه به رئیس شرکت شکایت میبردید و موقعیت همکارتان را به خطر میانداختید؟
پیشنهاد مدیران اخلاقگرا
تبعیضهای جنسیتی از جمله پدیدههای رایج در بسیاری از کشورهای دنیا، حتی کشورهای توسعهیافته به شمار میآید که ریشه در تفکرات سنتی و نادرست جامعه دارد و بهترین روش مقابله با آن افزودن بر سطح کارآیی و بهرهوری زنان در محیط کار است. در این داستان، رومانا بهترین واکنش را نسبت به آن همکار اتخاذ کرد که همانا بی تفاوتی و نادیده انگاشتن گفتههای آن همکار بوده است. افزودن بر سطح کیفی کار خود و برتری یافتن عملی بر دیگران بهترین واکنش زنان به کسانی است که زنان شاغل در محل کار را تحقیر میکنند.
منبع: مجله Ethical Management
ارسال نظر