نویسنده: کوشا ستوده

Kushasotudeh@yahoo.com

سازمان‌های امروزی یقینا دارای مکانیزمی برای ارزیابی و مدیریت ریسک هستند و موفقیت کسب‌وکارشان در گرو دقت و سرعت در مقوله مدیریت ریسک است. یکی از مهم‌ترین جنبه‌های ریسک که نادیده‌انگاری آن می‌تواند باعث بروز مشکلات فراوانی برای کسب‌وکار در آینده نزدیک شود، «ریسک زنجیره تامین» است.سازمان‌های پیشرو برای مدیریت زنجیره تامین از تدابیری از جمله گماردن مدیریت و تیم حرفه‌ای برای اطمینان از به‌موقع و باکیفیت بودن کالا یا خدمات به دست آمده از تک تک اعضای زنجیره تامین کمک می‌گیرند. این تیم برای اطمینان از تامین‌کنندگان و نیز کاهش ریسک از ابزارهای مختلفی بهره می‌برد؛ همانند:

۱- ارزیابی کیفی محصولات و خدمات از طریق نمونه‌برداری.

۲- بازدید سرزده و برنامه‌ریزی شده برای بررسی انطباق کیفی و قانونی.

۳- وجود آلترناتیو تامین‌کننده به دو منظور: چانه‌زنی قیمت و عدم توقف ناگهانی خط.

مهم‌ترین موردی که به‌طور سنتی باعث انتخاب شدن در زنجیره تامین شرکت‌های بزرگ می‌شود‌، قیمت و کیفیت است. یعنی مدیر زنجیره تامینی موفق است که با شرکت‌هایی که بهترین کیفیت را با کمترین قیمت و بعضا با بازه پرداختی طولانی‌تر ارائه می‌کنند، قرارداد ببندد.

درصورت وجود مکانیزمی برای مدیریت ریسک - که الزام مهم کسب‌وکارهای کنونی است - جنبه‌های مختلف داخلی و خارجی مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. ریسک‌های خارجی را می‌توان ریسک رقبا‌، قوانین و شرایط بازار دانست. ریسک‌های داخلی نیز به چهار دسته استراتژیک‌، انطباق قانونی‌، مالی و عملیاتی تقسیم‌بندی می‌شوند.مدیران ارشد سازمان‌ها هنگام شناسایی و طبقه بندی ریسک‌ها به‌منظور مدیریت آنها و برای بررسی اثرات ریسک‌های مختلف بر کسب‌وکار باید وقت کافی برای آن لحاظ کنند.

در دنیای کسب‌وکار، عمدتا تا همین چند سال قبل در طبقه‌بندی ریسک‌های مختلف برای انتخاب پیمانکاران در زنجیره تامین، عامل چشمگیر موارد مالی بود. یعنی پیمانکاری که کالا یا خدماتی با قیمت کمتر ارائه می‌کرد با لحاظ کردن کیفیت‌، به احتمال زیاد برنده بود. ولی پس از به‌وجود آمدن مسائلی از نوع ریسک ناشی از عدم رعایت اصول اخلاق تجاری در زنجیره تامین، توجه افراد به جنبه‌های جدیدی از کیفیت مطرح شد که همان جنبه‌های اخلاقی بود. یعنی یک تامین کننده حتی در انتهایی‌ترین عمق زنجیره در شرکت‌های بزرگ اگر کار غیرقانونی کند، دچار عقوبت از سمت دولت و حتی مصرف‌کنندگان می‌شود. نمونه‌هایی از این دست در شرکت‌های تولیدکننده پوشاک ورزشی نظیر نایک و آدیداس در دهه ۹۰ میلادی یا فاجعه بوپال در سال ۱۹۸۲ یا حادثه آلاسکا برای نفت کش‌های شرکت اکسون موبیل در سال ۱۹۸۴ یادآور ریسک بالای عدم توجه به ریسک‌هایی از این دست است. نمونه‌ای که سال پیش شاهد آن بودیم افت چشمگیر سهام در شرکت فولکس واگن بود.

از منظر دیگر، ارزش بالای برند و قیمت سهام در بورس باعث شده است توجه به این جنبه از مدیریت ریسک بیشتر شود‌، بنابراین شرکت‌های زیادی به مدیریت ریسک از طریق ارزیابی رعایت جنبه‌های اخلاق تجاری و رعایت الزامات مخصوص که از این پس جزء لاینفک قراردادهای تجاری را شامل می‌شد، اقدام کردند.

راه حلی که این برندها و شرکت‌های معتبر برگزیده اند، ملزم کردن کلیه شرکت‌های زنجیره تامین به رعایت اصول اخلاق تجاری است. تمامی این شرکت‌ها پس از بررسی‌های فنی و تکنیکی الزامات دیگری را نیز طلب می‌کنند که عمدتا در یک بند مستقل در قراردادهای کاری یا حداقل به‌صورت ضمیمه قرارداد می‌آید. اصول تجارت اخلاقی (Code of Conduct) که در قرارداد‌ها الزامی است، معمولا شامل ۳ الی ۵ صفحه است که شامل قواعدی مبتنی بر ۴ ستون زیر است:

۱- رعایت قوانین کارگر و کارفرمایی بر اساس الزامات بین‌المللی

۲- رعایت موارد ایمنی و بهداشت محیط کار

۳- رعایت موارد زیست‌محیطی

۴- رعایت قوانین ضدرشوه، فساد، ارتشا و تقلب

خبر خوب برای شرکت‌ها آن است که این قواعد به شکل کدهای اخلاقی و استانداردهایی نظیر SA۸۰۰۰ وISO۲۶۰۰۰ وجود دارد که هم قابل آموزش و هم قابل برون سپاری به شرکت‌های دارای صلاحیت بین‌المللی است. باوجود جدید بودن این مقوله در کشور عزیزمان، افراد و شرکت‌های زیادی وجود دارند که با این مفاهیم آشنا هستند و از مزایای «پایداری کسب‌وکار» استفاده می‌کنند. باید توجه داشت که در فضای کسب‌وکار جهانی باید با تمرکز بر این موارد، ریسک ناشی از ضربات مهلک «عدم رعایت اخلاق تجاری» به کسب‌وکار را با تدبیر به موقع و دانش به‌روز به حداقل رساند.