آش پخته ترجمه!

محمود حسینی‏زاد

مترجم

بیشتر ترجمه‏های مجدد از آثار شاخص ادبیات رونویسی هستند و کیفیت ندارند. این ترجمه‏ها به بازار کتاب ضربه نمی‏زنند، بلکه به ادبیات ضربه می‏زنند، اما جیب آقایان را پُرتر می‏کنند.

ترجمه مجدد از آثار ادبی دو حالت دارد. اگر این ترجمه‏ها آثار درجه یک کلاسیک باشند هر نسل یا دو نسل یک بار جا برای ترجمه آنها هست. این موضوع در خارج از ایران هم وجود دارد و هر ۳۰ سال ترجمه تازه‏ای از این‏گونه آثار به بازار کتاب می‏آید. البته این شرطی دارد و آن اینکه کسی که دست به ترجمه می‏زند ترجمه بهتری ارائه دهد.

در خارج از کشور نمونه این نوع ترجمه، رمان «ناتور دشت» سلینجر است که ابتدا هاینریش بل آن را به زبان آلمانی ترجمه کرد، ولی چند سال بعد همین اثر دوباره ترجمه شد و مورد توجه قرار گرفت. بنابراین این کار در کشورهای دیگر نیز انجام می‏شود ولی ترجمه‏های مجدد این‏گونه آثار در ایران ترجمه‏های بهتری از ترجمه‏های پیشین نیستند.

اتفاقا شاهدی که درباره ترجمه مجدد خوب از یک اثر در فارسی می‏توانیم مثال بزنیم باز همین رمان «ناتور دشت» با ترجمه آقای ابوالحسن نجفی است. تعدادی از آثار آلبر کامو نیز وقتی دوباره به فارسی ترجمه شدند از قبلی‏ها بهتر بودند، اما بقیه آثار شاخص پرفروش که در فارسی ترجمه مجدد شده‏ عمدتا رونویسی و دله‏دزدی هستند.

یکی از دلیل‏های این اتفاق تنبلی مترجمان است. دلیل دیگر اینکه با وجود ترجمه‏های قبلی یک آش پخته‏ برای برخی به وجود آمده و آنها تنها با زیاد و کم کردن نمک آن، کار خود را پیش می‏برند. دلیل سوم نیز به سیاست‏های غلط انتشاراتی‏های ما برمی‏گردد.

اگر قرار باشد ترجمه‏های تازه از یک اثر بدتر از ترجمه‏های قبلی باشد، هیچ نیازی به این کار نیست، چون آنقدر آثار ترجمه‏نشده وجود دارد که واقعا نیازی نیست مترجمان به سراغ آثار پیش‏تر ترجمه‏شده بروند.

این ترجمه‏ها به بازار کتاب ضربه نمی‏زنند، بلکه به ادبیات ضربه می‏زنند؛ چون الان صدها اثر شاخص در ادبیات کلاسیک وجود دارد که هنوز به فارسی ترجمه نشده‏ و مترجم‏ها باید به سراغ ترجمه این آثار بروند نه اینکه مدام از هم کپی کنیم. انتشار ترجمه‏های مجدد بی‏کیفیت البته که به بازار کتاب ضربه نمی‏زند و بیشتر جیب آقایان را پر می‏کند.