بررسی رشد انتشار کتابهای مشارکتی در ایران
تجاریسا زی بازار فرهنگی نشر
گروه فرهنگ و هنر: تاکنون گزارشهای متعدد و متنوعی درباره کتاب منتشر شده است. گزارشهایی مفصل از فرآیند تولید و کسب مجوز تا انتشار و فروش! اما در این میان همیشه موضوعاتی حاشیهای وجود داشته که نه تنها کماهمیتتر از متن نبوده بلکه در بسیاری از اوقات متن را نیز دستخوش تاثیر کرده و معادلات بازار کتاب را یک تنه تغییر داده است.
یکی از اینگونه موضوعها که از قضا در چند سال اخیر منطق و معادلات نشر کتاب را در ایران تا حد قابل توجهی تغییر داده است، انتشار کتاب مبتنی بر قرارداد مشارکتی است که عموما ناشر کتاب از یکسو و برخی نویسندگان، شاعران و مولفان جوان و جویای نام از سوی دیگر آن را رقم میزنند.این گونه قراردادها بیش از هر چیز در قرارداد کاری و تجاری است و به بیان دیگر میتوان آن را «فروش امکان نشر کتاب» نامید که بسیاری از ناشران تراز دوم بازار کتاب، به واسطه سود سرشار قراردادهای مشارکتی، به آن روی آوردهاند.این موضوع، یعنی نشر کتاب با کمترین توجه به محتوای آن و با اولویت داشتن پرداخت پول از سوی مولف کتاب، موجب شده است تا در چند سال اخیر، موجی از کتابهای غیرمعتبر و نازل روانه بازار شود. با این همه دقیقا معلوم نیست از چه زمانی انتشار کتاب با سرمایه شخصی نویسنده و شاعر در فضای چاپ و نشر ایران جا افتاده است. اما دستکم تا همین چند دهه گذشته گرفتن پول برای چاپ کتاب رایج نبود، هیچ ناشرِ معروفی حاضر نمیشد آرم و مهر خود را بفروشد و اگر کسی این کار را میکرد، مورد انتقادهای گسترده قرار میگرفت.
آمارهای غیررسمی از کتابهای مشارکتی
داستان از این قرار است که ناشر در قرارداد مشارکتی، برای انتشار یک کتاب ۸۰ صفحهای در تیراژ هزار نسخه، مبلغی بین دو و نیم تا سه میلیون و نیم از مولف، بابت سهم الشراکه دریافت میکند. ناشر در همین مرحله، سود خود را برده و دیگر مراحل یعنی توزیع، معرفی و تبلیغ کتاب، تنها حکم حفظ ظاهر را دارد.براساس برخی مشاهدات از بازار؛ آمار این کتابها برای بعضی ناشران به ۲۰۰ تا ۳۰۰ عنوان (بیش از ۹۰ درصد کتابهای چاپی در سال) میرسد که درنهایت باید ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیون تومانی سود روانه جیب این گروه از ناشران کند. البته در گستردگی چنین شایعهای میتوان اندکی تردید داشت اما نمیتوان انکار کرد بخشی از سود حاصل از نشر کشور تنها به این بستر چاپ و انتشار آثار محدود میشود.
یکی از ضررهای چنین روشی؛ اشباع بازار کتاب و گم شدن آثار خوب در میان آثار ضعیف و بسیار ضعیف است.بحث مشارکت نویسنده و شاعر در انتشار کتاب بیشتر مربوط به آثار کسانی است که برای اولین بار اقدام به چاپ اثری میکنند. این چرخه معیوب که به گم و گور شدن آثاری که با هزینه مولف منتشر میشوند میانجامد، باعث میشود برخی استعدادهای احتمالی دچار سرخوردگی و دلسردی شوند.در این شرایط، فضای مجازی نیز عرصهای برای تبلیغات چاپ کتاب به این روش شده است؛ تبلیغاتی که میگوید کتاب را با کمترین قیمت و حتی در ۱۰ روز چاپ میکند. این نوع چاپ کتاب پیشتر به چاپ کتابهای مدرسان دانشگاهها اختصاص داشت، چون چاپ تعدادی کتاب و ارائه به دانشگاه باعث بالا رفتن رتبه علمی میشد؛ اما ظاهرا الان به تمامی حوزهها سرایت کرده است.مساله مهم در مورد چنین قراردادهایی که از اساس یکسویه هستند این است که آیا ناشر در عقد این قرارداد، واقعا به تعهداتش عمل میکند؟ مولف از کجا میداند که ناشر واقعا چند نسخه از کتابش را منتشر میکند؟ و اصولا مولف چطور باید همان ۵۰۰ یا ۱۰۰۰ نسخه از کتابش را پس از انتشار در بازار نشر توزیع کند؟ اصولا مگر ناشران حرفهای برای حمایت از نویسندگان کار اولی چگونه عمل میکنند که آنها تن به چنین روشی برای انتشار کتابشان میدهند؟
کلاهبرداری فرهنگی؟
مطابق با دیدهها و شنیدهها، ناشر در قرارداد مشارکتی، برای انتشار مثلا یک کتاب ۸۰صفحهای در تیراژ هزار نسخه، مبلغی بین دو میلیون و نیم تا سه میلیون و نیم از مولف، بابت سهم الشراکه دریافت میکند. در واقع ناشر در همین مرحله، سود خود را برده و دیگر مراحل یعنی توزیع، معرفی و تبلیغ کتاب، تنها حکم تظاهر و عوامفریبی را دارد. بعضا حتی دیده میشود که ناشر برای اینکه سود خود را به حداکثر برساند و دردسر بازاریابی و توزیع کتاب را نیز از سر باز کند، تصمیم میگیرد کلاه گشادی سر مولف بگذارد و بهجای هزار نسخه، ۵۰۰ نسخه از کتاب را به چاپ برساند.پس از اینکه ناشر توانست بهجای هزار نسخه، ۵۰۰ نسخه از کتاب را به چاپ برساند، برای اینکه شک و شائبهای برای مولف پیش نیاید، برای مثال به او میگوید ۱۰۰ جلد از کتابها باید برای کار بازاریابی، تبلیغات و اهدا به رسانهها اختصاص پیدا کند و از آنجا که قرارداد ۵۰-۵۰ است، ۵۰ جلد از این تعداد کتاب را باید به مولف بدهد، بنابراین ناشر بهجای پانصد نسخه، ۴۵۰ نسخه از کتاب را به مولف میدهد و ۵۰ کتاب باقیمانده را به چند کتابفروشی محدود و معدود، میسپارد تا مولف مطمئن شود ۵۰۰ جلد از کتابهایش در بازار کتاب توزیع شده است مولفی که اتاقی از کتابهای فروش نرفته روی دستش مانده نیز سرآخر آنها را برای تخمیر، به قیمت کیلویی ۲۰۰-۳۰۰ تومان میفروشد.
زمینههای رشد انتشار کتاب با پول مولف
آرام روانشاد (نویسنده) با تاکید بر اینکه این شیوه معمولا از سوی ناشران خردهپا دیده میشود و ناشران حرفهای و صاحبنام هرگز با چنین شیوهای فعالیت نمیکنند؛ میگوید: ناشران حرفهای و شناخته شده حاضر نمیشوند آرم و نامشان را بفروشند. اساسا یکی از فاکتورهای مهم در موفقیت یک کتاب همین نام ناشر و برند بودن نام آن است. اما در سالهای اخیر بهدلیل مجوزهای فلهای که صادر شده؛ تعدادی ناشر کوچک و غیرحرفهای بهوجود آمدهاند که کارشان فقط چاپ کتاب با پول صاحب اثر است، آن هم بدون برنامهای برای توزیع و پخش آن.این نویسنده به نمایشگاه کتاب هم گریزی زده و اضافه میکند: در نمایشگاه کتاب امسال نزدیک به ۱۵۰۰ کتاب فقط از شاعران کار اولی داشتیم که ۹۰ درصد آنها با هزینه مولف منتشر شدهاند. هزینه چاپ این کتابها هم عموما خیلی بالاست و برای یک کتاب ۱۰۰ صفحهای حدود ۴میلیون تومان دریافت میشود. این کتابها نهایتا در همان نمایشگاه دیده میشوند و بعد آن به کتابفروشیها راه پیدا نمیکنند.
انتقادهای مولفان ایرانی به انتشار مشارکتی
قریب به اتفاق نویسندگان و مولفان شناخته شده ایرانی اعتقاد دارند که «کالا شدن کتاب» فرهنگی بودن حوزه نشر را دستخوش تغییر کرده و ارزش و اعتبار این حوزه را از میان میبرد.محمد سعید میرزایی، شاعر، در گفتوگو با «دنیای اقتصاد»، میگوید: هرچقدر که نگاه به نشر کتاب، بیشتر مبتنی بر معادلات اقتصادی و کسب سود از سوی ناشر باشد، فضای فرهنگی جامعه بیشتر دچار اختلال و فروکاست به نشر کتابهای مبتذل و بیکیفیت میشود.وی تاکید میکند:
کتاب، معجزه دین ما است و طبیعی است که ارزش و اعتبار آن نباید دستخوش مناسبات اقتصادی بشود زیرا در این صورت نه تنها اعتبار مولفان و نویسندگان زیر سوال میرود بلکه سرمایه اجتماعی و اعتماد مخاطبان به مولفان و ناشران نیز از دست خواهد رفت.محمد آشنا عباسیمنش، نویسنده و ناشر، معتقد است که میل و کشش مخاطبان غیردائمی بازار کتاب، برخی ناشران را اغوا کرده و این امر موجب شده است تا در کمتر از پنج سال اخیر شاهد انتشار کتابهایی باشیم که موضوع آنها منطقا با فضای جامعه کتابخوانان ایرانی سنخیتی ندارد.این فعال فرهنگی افزود: نباید از این موضوع غافل باشیم که نسل جدید نوجوانان و جوانان ایرانی سلایق و ذائقههای متفاوتی با نسل پیشین خود دارد و این اتفاق به ذات خود مضموم نیست اما در کنار آن باید فضای باز و پذیرندهای برای فعالیت ناشران معتبر و نویسندگان و مولفان برتر کشورمان فراهم باشد هر دو جریان موجود در بازار نشر بتوانند فعالانه به حیات خود ادامه بدهند.
ارسال نظر