تغییر چهره کتابفروشی‌ها

گروه فرهنگ و هنر: یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که در حوزه نشر و البته اندیشه همواره مورد توجه کارشناسان، تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران فرهنگی کشور بوده، «سرانه مطالعه» است.


از گذرگاه همین موضوع می‌توان به آمارهایی از قبیل عناوین و شمارگان کتاب‌های منتشر شده، بهای کتاب و سیستم توزیع کتاب‏ها توجه کرد.


در گزارش‏های پیشین در حوزه عنوان، شمارگان و بهای کتاب مطالبی در همین صفحه منتشر شده و از نظر شما گذشته است؛‏ در گزارش زیر عمدتا مباحث وضعیت سرانه مطالعه در کشور و سیستم توزیع با محوریت تغییر کاربری کتابفروشی‏ها در کشور و به‌ویژه در پایتخت بررسی می‌شود.


همان‌طور که در نگاه نخست ممکن است به نظر بیاید،‏ گران بودن کتاب، فقدان وقت کافی برای مطالعه، سرگرم شدن افراد به مسائل جانبی یا نبود کتاب و کتابفروشی‌های مناسب برای سلیقه‌های مختلف، تعداد کتابخانه‌های عمومی و محلی و... از مهم‌ترین مواردی است که برای پایین بودن فرهنگ مطالعه در کشور مطرح می‌شود.


هم‌اکنون اگرچه آمار و اطلاعات متقنی در این باره وجود ندارد، اما بر اساس گزارش‌های متعددی که از سوی نهادهای مختلف ارائه می‌شود، سرانه مطالعه سالانه کتاب (غیر از روزنامه‌ها، ‏سایت‌ها و...) در ایران کمتر از یک ساعت است. بر این اساس می‌توان گفت که هر ایرانی در روز کمتر از ۱۰ ثانیه کتاب می‌خواند. این در حالی است که همه ایرانیان مجموعا در یک روز کمتر از ۲۱۷ هزار ساعت کتاب می‌خوانند.


سید عباس صالحی معاون امور فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در این زمینه گفت: میزان سرانه مطالعه در کشور بسیار پایین است زیرا به اندازه تولید، میزان مطالعه افزایش نیافته است نباید با بهانه‌هایی همچون گرانی کتاب و نداشتن وقت از مطالعه دست کشید.


شبکه‌های اجتماعی و تناقض افزایش-کاهش مطالعه

درحالی‌که بسیاری از کارشناسان گرایش عمومی به شبکه‌های اجتماعی را یکی از عوامل مهم کاهش سرانه مطالعه قلمداد می‌کنند، ‏برخی کارشناسان از زاویه‌ای دیگر به این موضوع می‌نگرند، آنها اعتقاد دارند که مطالعه در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی جایگزین مطالعه کتاب شده و کاربران این شبکه‌ها در روز زمان قابل توجهی را صرف مطالعه می‌کنند؛‏ بخش‌هایی از یک داستان، شعر، جملات قصار، تحلیل‌های سیاسی-اجتماعی روز و... .


اما با این همه بسیاری نیز عقیده دارند که مطالعه مفید به معنی صرف وقت برای دنبال کردن هدف یا موضوعی مشخص در مطالعه است و مطالعات پراکنده در شبکه‌های اجتماعی، لزوما نتایج حاصل از افزایش مطالعه کتاب را به همراه ندارد.


توجه بیشتر سیاست‌گذاران فرهنگی به مطالعه

عباس کاردانی، کارشناس فرهنگی، ریشه کمبود مطالعه را در کم‌توجهی سیاست‌گذاران فرهنگی می‌داند و می‌گوید: وزارتخانه‌های آموزش و پرورش، فرهنگ و ارشاد اسلامی و علوم نقش کارسازی در ترویج مطالعه کتاب دارند.

وی ادامه می‌دهد:آنان بیشترین سهم را در هدایت جامعه به مطالعه و برگرداندن این مسیر ناصحیح به مسیر اصلی دارند.کاردانی اظهار می‌کند: در عین حال کتاب‏هایی که بتواند نیازهای اولیه افراد را برآورده کند و از زبان نگارشی ساده‌ای هم برخوردار باشد، در بازار موجود نیست یا کمتر یافت می‌شود.


این کارشناس تصریح می‌کند: البته منظور از کتاب ساده این نیست که کتاب سطح پایینی داشته باشد و مطالب سخیفی را به ذهن خواننده القا کند، بلکه کتاب خوب کتابی است که در عین سادگی از جذابیت خاصی هم برخوردار باشد یعنی بتواند جایگزین مناسبی برای بازی‌ها و سرگرمی‌های الکترونیکی باشد.


اختصاص بخشی از درآمد مردم به تهیه کتاب

یک نویسنده کتاب نیز در این زمینه می‌گوید: مسوولان ذی‌ربط باید با ایجاد امکانات و بسترهای مناسب تلاش کنند تا مردم بخشی از درآمد خود را به خرید کتاب اختصاص دهند.


صادق نریمانی، مشکل بزرگ کتاب نخواندن مردم را کمبود درآمد می‌داند و ادامه می‌دهد: مسوولان فرهنگی باید برای رفع این معضل و ترویج فرهنگ کتابخوانی و افزایش سرانه مطالعه تلاش کنند.وی با اشاره به نقش و جایگاه رسانه‌ها در ترویج کتابخوانی اظهار می‌کند: رسانه‌ها می‌توانند برای آگاه‌سازی افراد و ترویج فرهنگ مطالعه با ایجاد بسترهایی از طریق اطلاع‌رسانی، کانون خانواده و مسوولان را متوجه این امر مهم کنند تا نسل‌های آینده نیز کتابخوان باشند.


نریمانی می‌افزاید: صدا و سیما و خبرگزاری‌ها به‌عنوان پرنفوذترین رسانه‌ها در جامعه باید به‌خوبی ایفای نقش کنند و تعهد نداشتن یا سهل‌انگاری در اجرای این نقش به هیچ وجه قابل اغماض نیست، زیرا اصحاب رسانه در جذب مخاطب برای کتابخوانی قدرت و توانایی فراوانی دارند.


این نویسنده با تاکید بر اینکه در بحث هدایت نسل آینده به سوی مطالعه، رسانه‌های جمعی نقش مهمی دارند، اضافه می‌کند: هر سال در هفته کتاب، حرکت‌هایی را از سوی نهادها، وزارتخانه‌ها و ارگان‌های مربوطه شاهد هستیم و نشست‌های بررسی راه‌ها و عوامل گرایش افراد به مطالعه و موانع رویکرد آنان به کتابخوانی در حاشیه برگزاری نمایشگاه‌های کتاب انجام می‌شود، اما مقطعی بوده و به صورت مستمر دنبال نمی‌شود.


تعطیلی کتابفروشی‏ها

در برخی از گزارش‌های مطبوعاتی اخیر که در این باره در رسانه‌ها منتشر شده است، عمدتا موضوع تغییر کاربری کتابفروشی‌ها مطرح شده و تغییر از کتابفروشی به کباب‌فروشی و فلافل‌فروشی مورد توجه قرار گرفته است.


در کمتر از یکسال گذشته دست کم پنج کتابفروشی معتبر و قدیمی در پایتخت تغییر کاربری داده‌اند. در این میان شمار کتابفروشی‌های کمتر شناخته شده‌ای که تعطیل شده‌اند، بیشتر از بیست واحد تخمین زده می‌شود.


نزدیک به بیش از پنجاه سال است که هویت خیابان انقلاب از حوالی چهارراه ولیعصر(عج) فعلی تا میدان انقلاب با کتابفروشی‌ها عجین بوده است و این گذر محلی برای خرید و فروش قانونی و حتی زیر زمینی کتاب در تهران بوده اما در سال‌های اخیر این راسته با تغییر هویت زیادی روبه‌روشده است.


نخست کتابفروشی‌ها تبدیل به فروشگاه‌های لباس شدند و بعد هم اغذیه فروشی و اخیرا هم صحبت از حضور فروشگاه‌های فروش مواد غذایی مانند شعبه‌های شرکت‌های نان فانتزی به گوش می‌رسد.


محمد آشنا، نویسنده و ناشر کتاب در این باره می‌گوید: با توجه به آنکه فروشندگان کالا بهترین یاوران تولیدکنندگان هستند، به نظر می‏رسد قبل از هرچیز باید به دنبال راهکاری برای سودآورتر شدن فروشگاه‏های کتاب بود. کوتاه کردن دست موسساتی که با کپی کردن کتاب بخشی از بازار کتاب را از کتابفروشان می‏گیرند، نظارت و ایجاد یک استاندارد منطقی برای تقسیم سود کتاب بین نویسنده، ناشر، پخش و کتابفروشی‏ها به ازای فروش هر یک نسخه کتاب، نزدیک کردن قیمت کتاب به قیمت جهانی، کاهش هزینه‏های حمل‌ونقل کتاب از طریق راهکارهای پستی (تا قبل از دهه ۱۳۷۰ پست محموله‏های مطبوع را با هزینه بسیار ناچیز ارسال می‏کرد)، ایجاد مکانیزم‏هایی برای اعطای تسهیلات بانکی با سود ناچیز یا حتی بدون سود به کتابفروشی‏ها، اعطای یارانه برای تولید کتاب به شرط آنکه دریافت یارانه در کتاب درج و سود حاصل از آن به کتابفروشان منتقل‏شود. برخی از این راهکارها هستند.