گروه فرهنگ و هنر- گردهم آمدن نام‌هایی همچون هوشنگ ابتهاج، محمدرضا شجریان، هوشنگ ظریف، حسن ناهید و... با محوریت گرامیداشت استادی همچون عبدالوهاب شهیدی، بی‌گمان اتفاق مهم و قابل‌توجهی است. این اتفاق که در مجموعه شب‌های بخارا به همت علی دهباشی برگزار شد از یک عمر فعالیت هنری استاد عبدالوهاب شهیدی در عرصه موسیقی تجلیل شد و چهره‌های نام‌آشنا شامگاه یکشنبه به سالن موقوفات دکتر محمود افشار رفتند تا یک شب خاطره‌انگیز را پشت‌سر بگذارند. نکته قابل‌توجه مراسم، حضور شاعر برجسته و بزرگ امروز ادبیات ایران، هوشنگ ابتهاج بود که به‌رغم بیماری چند مدت اخیر و بستری شدنش در بیمارستان‌های آلمان، خودش را به جمع حاضران در این گرامیداشت رساند. شاید یکی از مهم‌ترین بخش‌های مراسم که دوربین عکاسان را متوجه خود کرد دیدار محمدرضا شجریان و سایه بود.

شجریان: شهیدی، پیر دیر موسیقی است
به گزارش ایسنا، محمدرضا شجریان در این مراسم با اشاره به کارنامه هنری عبدالوهاب شهیدی گفت: شهیدی همواره یک اعتبار و منش بزرگوارانه و انسانی در موسیقی ما بوده و هست، هرجا که شهیدی بود بالاترین عنوان هنر را داشت؛ چه در جشن هنر، چه در گل‌ها و چه در دیگر محافل هنری. من همیشه در پشت این بزرگمرد خودم را پنهان می‌کردم و همیشه از او یاد می‌گرفتم که رفتار هنری چگونه باید باشد. بارها با سایه عزیز (هوشنگ ابتهاج) درباره این بزرگمرد صحبت کرده‌ایم و سایه هم همیشه با احترام از او یاد می‌کرد. احترام بین ما به گونه‌ای بود که کسی متوجه نمی‌شد اما وجود داشت و هنوز هم وجود دارد.
وی افزود: از وقتی که در رادیو بودم و به‌خصوص از زمانی که جناب سایه آنجا آمدند و برنامه گل‌های تازه و گلچین هفته را تهیه کردند، من همیشه در کنارشان بودم و خاطرات زیادی از آن موقع با هم داریم؛ در کنار استاد پایور که حق بزرگی بر گردن من دارند، در کنار محمدرضا لطفی و گروه شیدا، ارکستر گل‌ها، جناب فرهاد فخرالدینی و دیگرگروه‌هایی که با هم در رادیو بودیم که اغلب جناب شهیدی با این گروه‌ها در رادیو و یا در کنسرت‌ها برنامه داشتند.
شجریان در ادامه از عبدالوهاب شهیدی به‌عنوان پیر دیر موسیقی ایران یاد کرد و گفت: یادم است که در جشن هنرها همیشه شب اول با صدای آقای شهیدی در کنار گروه استاد پایور برنامه اجرا می‌شد. ما آنجا نظاره‌گر بودیم و از هنرهای این بزرگمرد استفاده می‌کردیم. زمانی که در خدمت استاد اسماعیل مهرتاش بودم همواره استاد با احترام زیادی از آقای شهیدی یاد می‌کردند و عشق و محبت زیادی میان آنان بود. آقای مهرتاش می‌گفتند شهیدی اعتبار جامعه باربد است و ایشان با پشتکار و عشق فراوان در آنجا تلاش می‌کردند.
شجریان در ادامه از جایگاه برجسته هوشنگ ابتهاج در ادبیات و موسیقی یاد کرد و ضمن اشاره به خاطرات مشترک‌شان در کنار محمدرضا لطفی گفت: سایه نازنین برگردن شعر و موسیقی ما حق گرانی دارند و ما خاطرات زیادی با هم داریم بخصوص زمانی که با محمدرضا لطفی بودیم. در آن زمان اتفاقات خوبی می‌افتاد. جای لطفی اینجا خیلی خالی است، چه زود رفت، باور نمی‌کردیم به این زودی از پیش ما برود. یادش به خیر.وی در پایان گفت: امیدوارم روابط میان پیشکسوتان همیشه همینطور خوب باقی بماند و هنرمندان جوان‌تر هم قدر این پیشکسوتان را بدانند.

انتقاد ظریف از وضعیت امروز موسیقی
در ادامه این مراسم استاد هوشنگ ظریف هم به سخنرانی پرداخت. استاد تار ایران در این مراسم گفت: خاطرات زیادی با استاد شهیدی و استاد شجریان دارم. ما هر بار که با آقای شجریان اجرا داشتیم همه در پایان کنسرت «مرغ سحر» را می‌خواستند و به همین شکل چند بار هم که با آقای شهیدی در اروپا و آمریکا اجر داشتیم در پایان همه آهنگ «زندگی» که مقدمه آن را آقای پایور نوشته بود از ما تقاضا می‌کردند و همه آقای شهیدی را برای اجرای این آهنگ تشویق می‌کردند. ظریف در بخش دیگری از سخنانش از شیوه‌های جدید تارنوازی در موسیقی انتقاد و تصریح کرد: امیدواریم جوانان بتوانند آنطور که باید و شاید موسیقی را حفظ کنند، اما متاسفانه الان اینطور نیست.
من از کلاس پنجم ابتدایی به هنرستان موسیقی رفتم و در آنجا به آقای خالقی گفتم به تار علاقه دارم، چون صدای ساز آقای مجد را از رادیو شنیده بودم. ایشان مرا به کلاس آقای موسی‌خان معروفی راهنمایی کرد، بعد هم در دوره لیسانس ردیف دوره عالی را با آقای علی اکبرخان شهنازی گذراندم و من همان زمان قطعات علینقی وزیری را می‌زدم.
اما متاسفانه امروزه نوازندگی تار خیلی عوض شده و حالت نوازندگی تار از بین رفته و شبیه حرکات آکروبات و کباب کوبیده سیخ کردن به خود گرفته. این وضعیت برای تار به‌عنوان مادر سازهای ایرانی شایسته نیست.

سایه: آرزویش را داشتم
مهم‌ترین بخش برنامه اما به سخنرانی هوشنگ ابتهاج- ه. الف. سایه شاعر سرشناس ایران اختصاص داشت.شاعری که در ماه‌های اخیر خبرهای زیادی درباره بیماری و بستری شدنش در بیمارستان‌ها منتشر شده بود و علاقه مندان فرهنگ و هنر را نگران می‌کرد. او که وضعیت جسمی‌اش تحلیل رفته بود پشت تریبون رفت و درباره رفیق دیرینه‌اش سخن گفت.
ابتهاج درباره فضائل اخلاقی عبدالوهاب شهیدی گفت: چیزی آنچنان ندارم که در شأن آقای شهیدی باشد. من پیش از آنکه بخت آشنایی با شهیدی را داشته باشم با صدای او آشنا و شیفته صدایش شدم، به‌خصوص آن برنامه داغستانی که به زبان لری بود و از آن برنامه چندین اجرا صورت گرفت.
وی افزود: آقای شهیدی برای من همیشه تصوری از هنرمندی بود که آرزویش را داشتم. مردی بامناعت و بی‌طمع. ایشان به من امید دادند که می‌شود هنر خالص و ناب داشت، انسانی فروتن و مهربان بود و کار هنری شایسته هم انجام داد. در شأن شهیدی بیش از اینها می‌شود گفت. همیشه می‌توانستم به او و اخلاق هنری و انسانی‌اش تکیه کنم. اما متاسفانه خیلی از سال‌هایی که ایشان می‌توانستند کار هنری بکنند کنار گذاشته شدند.
سایه همچنین بر جایگاه شهیدی به‌عنوان نوازنده ساز عود تاکید و تصریح کرد: دلم می‌خواست که اهل فن به نوازندگی شهیدی هم اشاره می‌کردند؛ چراکه ایشان تنها کسی بود که عود را ایرانی می‌زدند و در کنار آواز مهارت زیادی هم در نوازندگی داشتند. وی گفت: همین حالا هم به خودم فشار آوردم که از ایشان نپرسم که آقای شهیدی هنوز هم عود می‌زنی و هنوز با عودت می‌خوانی؟ چرا که فکر می‌کنم این غیرممکن است که او این کار را نکند. صدق و صفایی که در هنر ایشان هست به هزار نیروی جوانی می‌ارزد. هوشنگ ابتهاج بعد از این گفته‌ها عبدالوهاب شهیدی را به روی صحنه فراخواند تا برای مردم صحبت کند و آواز بخواند.

سینه مجروح را آواز نیست!
عبدالوهاب شهیدی گفته‌هایش را با نام ایران، مردم ایران و فرهنگ و هنر ایران آغاز کرد و ضمن تشکر از برگزارکنندگان و حاضران در مراسم گفت: بسیار خوشحال شدم که امشب آقای سایه؛ دوست عزیز و گرانمایه‌ام را اینجا دیدم، من همیشه به ایشان ارادت می‌ورزیدم، ایشان هنرمندان پراکنده را جمع کرد، حقوق آنها را زیاد کرد، محل استراحت به آنها داد... اما نشد!
این آوازخوان و عودنواز پیشکسوت ادامه داد: من و آقای شجریان سال‌ها با هم بودیم. یکی از خاطرات من با او در مسافرت مشهد در حضور آقای سایه بر مزار خیام است. خاطرات خیلی زیادی از آن سال‌ها دارم اما بعضی را مجال گفتن ندارم، این خاطرات برای من خیلی قوی هستند، من نمی‌توانم آنها را بگویم چون خیلی برایم سنگین هستند.
عبدالوهاب شهیدی در پاسخ به دعوت هوشنگ ابتهاج برای آواز خواندن گفت: مرغ پربشکسته را پرواز نیست / سینه مجروح را آواز نیست
شهیدی پس از گفتن این بیت از مردم خداحافظی کرد.