سی‌وسومین دوره جشنواره فیلم فجر شنبه شب شروع شد و فیلم‌ها به‌طور رسمی از روز یکشنبه در سالن‌های پایتخت اکران شدند. بی‌تردید امکان حضور بسیاری از مخاطبان علاقه‌مند به سینما در پایتخت وجود ندارد. جذابیت‌های سینما برای بخش گسترده‌ای از مردم وجود دارد و به همین دلیل جشنواره فجر یکی از مهم‌ترین بحث‌های فرهنگی خانواده‌ها و محافل دوستانه را شکل می‌دهد.
به همین دلیل برنامه‌های نقد و بررسی فیلم‌های بخش سودای سیمرغ این دوره را پوشش خواهیم داد تا دسترسی مخاطبان به آخرین اتفاقات جشنواره راحت‌تر صورت بگیرد. از روز یکشنبه تا عصر دیروز سه نشست برای فیلم‌های اکران شده برگزار شد که خلاصه‌ای از آن را در همین صفحه می‌خوانید و نشست‌های اکران بقیه فیلم‌ها را هم هر روز در همین‌جا منتشر خواهیم کرد.


خداحافظی طولانی

کارگردان: فرزاد موتمنبازیگران: سعید آقاخانى، ساره بیات، میترا حجار، نادر فلاح، محمدرضا مالکى و...
حرف‌های کارگردان: این فیلم به طرز حیرت‌انگیزی مدیون بازی سعید آقاخانی است. برای این نقش به بازیگری نیاز داشتیم که در فاصله سنی 40 تا 50 ساله باشد و لباس کارگری به تنش بیاید، اما متاسفانه امکانات سینمای ما بسیار کم است و برای انتخاب این بازیگر، جلسه‌ای شبیه جلسه بحران گذاشتیم تا اینکه به سعید آقاخانی رسیدیم. تجربه تاریخی ثابت می‌کند کمدین‌ها خیلی خوب از پس نقش‌های درام و جدی برمی‌آیند. شاید به این دلیل که آنها خیلی متحمل فشار می‌شوند، به‌ویژه در کمدی‌های تلویزیونی ما که به شدت متکی بر بازیگر است. با اینکه او چشمان خندانی دارد در این فیلم به طرز شگفت‌انگیزی چشمان خود را کنترل می‌کند. ابتدا قصد داشتم فیلمنامه‌ای از آثار خودم را بسازم تا اینکه به پیشنهاد علی حضرتی فیلمنامه «خداحافظی طولانی» نوشته اصغر عبداللهی را خواندم و اولین نکته جذاب آن عشقی بودن این فیلمنامه بود. سینما برای من همین دو ژانر است، اما بعد از «شب‌های روشن» هیچ فیلمنامه عشقی دیگری به دستم نرسید و متاسفانه این فیلمنامه‌ها در سینمای ما کم است. بسیاری از فیلمنامه‌های ما به دلایل تجاری از پارک‌وی به بعد می‌گذرند و بیشتر طبقات جامعه به‌ویژه طبقات کارگر را حذف کرده‌ایم. درحالی‌که آنها مخاطبان اصلی آثار ما هستند اما چیزی از خودشان در فیلم‌های ما نمی‌دیدند.
حرف‌های سعید آقاخانی: هرگز در ذهنم نمی‌گنجید، روزی چنین نقشی به من پیشنهاد شود چون همه کارهایم کمدی بود، اما وقتی فیلمنامه را خواندم حس کردم آن را دوست دارم و می‌توانم در آن بازی کنم. افراد در این طبقه را خیلی دیده‌ام و در فیلمنامه هم این فرد بسیار کم حرف بود.


بوفالو

کارگردان: کاوه سجادی حسینیبازیگران: پرویز پرستویی، سهیلا گلستانی، هومن سیدی، پانته‌آ پناهی‌ها، سیامک ادیب، محمدرضا فتحی، فرهاد رحمان‌زاده، محمدرضا زرکف، ابوذر جلالی، مسعود بدر طالعی، مرضیه بردبار، سیامک مظفری و...
حرف‌های کارگردان: تمام آن چیزهایی که در فیلمنامه موجود است برآمده از تخیل و ذهن ما است و از بیرون چیزی به آن اضافه نشده است. البته در طول فیلمبرداری آرام آرام ارجاعاتی به فیلمنامه داده شده اما تمام آنچه که در متن موجود است برآیند یک فضای ذهنی و تخیل فیلمنامه‌نویس و من به عنوان کارگردان است. در این فیلم من با سه کارگردان در مقام بازیگر همراه بودم که این اتفاق ممکن بود فضایی را ایجاد کند که من اعتماد به‌نفسم را از دست بدهم اما فضای دوستانه باعث شد که با خیال راحت به سراغ آنها بروم چون این هنرمندان آدم‌هایی بودند که هم سینما را می‌شناختند و هم به این فضا نگاه داشتند.
حرف‌های پرویز: در دو سال اخیر فرصتی پیش‌آمده تا جوانان مستعد دیده شوند و من نیز با دوستان عزیز تجربه خوبی را کسب کرده‌ام. درخصوص لهجه پیش از این تجربه بدی را در یکی از فیلم‌ها داشتم و معتقدم این موضوع آنقدر لوث شده که در ذوق بیننده می‌خورد. از ابتدا صحبت کردیم این آدم کُرد باشد، در واقع ما به‌ازایی قبلا وجود داشت. کُردی چند سال پیش چنین کاری را کرده بود و جنازه‌هایی را از زیر آب بیرون می‌کشید که بسیاری قادر به انجام این کار نبودند و خودش می‌گفت روزی زیر آب خواهم مُرد. حس این آدم برایم بسیار غریب بود و خود آن باعث شد از لهجه بگذریم. آنچه که برای من در جهت ایفای نقش بهرام بوفالو بعد از شنیدن قصه مطرح شد، لهجه نبود بلکه ایفای شخصیت انسانی بود که دارای طعم است. در واقع، برای من خود این آدم مهم بود تا لهجه‌ای که قرار است به تماشاگر ارائه دهم.


ارغوان

کارگردان: کیوان علیمحمدی و امید بنکداربازیگران: مهتاب کرامتی، مهدی احمدی، شقایق فراهانی، آزاده صمدی، الهام کردا، یاسمین پازوکی، نسیم ادبی، رابعه مدنی و مریم بوبانی و...
حرف‌های کارگردانان: این اثر قصه بسیار زیبایی دارد که در سال ۸۶ اتفاق می‌افتد و به خاطر بارعاشقانه و دراماتیکش بسیارجذاب است به همین دلیل وقتی ساخت آن به من پیشنهاد شد به سرعت ساخت آن را آغاز کردم. تلاش کردیم فضا و رنگ‌بندی کار مربوط به سال‌های ۵۰ متناسب با آن روزها باشد از این‌رو شاید چیدمان اشیا، طراحی لباس، فضا و حتی صدای بازیگران به شیوه اغراق‌شده بوده است اما در بخش‌هایی که قصه مربوط به دهه ۸۰ است فضا را با فرم و قاب‌بندی متفاوت عرضه کردیم و به سمت فضای رمانتیسم رفتیم. ایده این فیلم از داستان کوتاه علی‌اکبر حیدری با عنوان «ممکن است خیلی‌ها برای مردنش گریه کرده باشند»گرفته شده است. موسیقی و عشق دو تم پررنگی که در فیلم دیده می‌شود در قصه اولیه هم بودند. بازی‌ها در فیلم تصنعی نیست، از ابتدا که در مقوله بازی صحبت کردیم، یک وحدت هارمونیک در بازی را در نظر داشتیم و درعین حال می‌خواستیم که نوع بازی‌ها در زمان‌های مختلف تضاد داشته باشد.
حرف‌های مهتاب کرامتی: با امید بنکدار و کیوان علیمحمدی که همیشه در کنار هم هستند از زمان ساخت مستند «سرخ» آشنا شدم و تمام آن تجربیات در نهایت منتهی به فیلم «شبانه‌روز» شد و ارغوان دنباله‌ای از فیلم شبانه‌روز است با کمی پیشرفت در قصه‌گویی وکمک فرم را درخدمت روایت و داستان‌گویی می‌دانم. نوع بازی، گریم، راه‌رفتن ومیزانسن به سلیقه این دوکارگردان برمی‌گردد که بسیار نگاه خاصی است و آن را می‌پسندم و این تجربه کردن را دوست دارم. در جشنواره امسال چهار فیلم دارم که تضادهای متفاوتی با هم دارند. این فیلم سبک بازی خود را می‌طلبید که خیلی کوتاه، مینی‌مال و نزدیک به فرم اما در راستای کمک به داستان‌گویی باشد.