پیشنهادهای راهبردی برای بهبود ساختار سینمای ایران
تبدیل بیهوده معاونت به سازمان
امیرحسین علمالهدی در اخبار آمده بود که گروهی در حال بررسی ساختار سازمان سینمایی کشور هستند و برحسب دستور رییس محترم این سازمان قرار است که این سازمان ماهیت خود را حفظ کرده و تنها نسبت به سبکسازی آن اقدام گردد. نگارنده قبل از ورود به آسیبشناسی ساختار فعلی این سازمان و پیشنهاد ساختاری متفاوت برای سینمای ایران، بهتر میدانم که نگاهی داشته باشیم به ساختار معاونت امور سینمایی قبل از شکلگیری این سازمان: معاونت امور سینمایی و سمعی و بصری بهعنوان یکی از معاونتهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مسوولیت هدایت، نظارت و حمایت از امور فعالیتهای سینمایی و سمعی و بصری را برعهده داشته است و با داشتن ادارات کل ستادی اداره کل ارزشیابی و نظارت سینمای حرفهای، اداره کل نمایش خانگی و سمعی و بصری، اداره کل توسعه و فناوری، اداره کل آموزش نیروی انسانی و دفتر فیلم خانه ملی ایران و موسسات بنیاد سینمایی فارابی (در حوزه تولید و پشتیبانی سینمای حرفهای)، موسسه سینماشهر (در حوزه توزیع فیلم و ساخت و بازسازی سالنهای سینما)، مرکز گسترش سینمای مستند و انیمیشن (در حوزه تولید فیلمهای اول سینماگران، مستند و انیمیشن)، انجمن سینمای جوانان
ایران (در حوزه آموزش مقدماتی و تولید فیلم کوتاه در سراسر کشور)، موسسه رسانههای تصویری (در حوزه فعالیتهای نمایش خانگی) و شرکت تجهیز سینمای ایران (در حوزه خرید تجهیزات سینمایی و مواد اولیه سینمایی) نزدیک به ۳ دهه با این ساختار به رتق و فتق امور سینما و سمعی و بصری فعالیت داشته است و با توجه به شکلگیری این ساختار در دهه ۶۰ تا ۸۰ و تغییر ساختارهای تولید و توزیع و نمایش سینما در سایر کشورها در اوایل قرن ۲۱ میلادی و بالطبع تغییر این ضرورت در سینمای ایران، بسیاری از خبرگان و کارشناسان سینما در ایران به تغییر این ضرورت اصرار داشتهاند و یکی از عوامل بازدارنده رشد و توسعه در سینمای ایران را این ساختار حجیم و فرسوده طی ۲ دهه گذشته میدانستهاند و دولت دهم به دلیل کجفهمی از ضروریات این تغییر ساختار نسبت به تغییر بیهوده این ساختار با نام «سازمان سینمایی کشور» نمود و ضمن افزایش ۴ اداره کل به ۱۵ اداره کل ستادی و حفظ موسسات وابسته عملا ساختار دیوانسالار کهنه و فرسوده سینما را فربهتر نمود و بخش مهمی از بودجههای سینما را به سمت هزینه این ساختار دیوانسالار نمود تا جایی که از ۵۰ میلیارد تومان بودجه سال ۹۲ سینما نزدیک به
۲۰ تا ۲۵ میلیارد تومان هزینه اداری و حقوق و دستمزد کارکنان این ساختار خواهد شد.
امیرحسین علمالهدی در اخبار آمده بود که گروهی در حال بررسی ساختار سازمان سینمایی کشور هستند و برحسب دستور رییس محترم این سازمان قرار است که این سازمان ماهیت خود را حفظ کرده و تنها نسبت به سبکسازی آن اقدام گردد. نگارنده قبل از ورود به آسیبشناسی ساختار فعلی این سازمان و پیشنهاد ساختاری متفاوت برای سینمای ایران، بهتر میدانم که نگاهی داشته باشیم به ساختار معاونت امور سینمایی قبل از شکلگیری این سازمان:
معاونت امور سینمایی و سمعی و بصری بهعنوان یکی از معاونتهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مسوولیت هدایت، نظارت و حمایت از امور فعالیتهای سینمایی و سمعی و بصری را برعهده داشته است و با داشتن ادارات کل ستادی اداره کل ارزشیابی و نظارت سینمای حرفهای، اداره کل نمایش خانگی و سمعی و بصری، اداره کل توسعه و فناوری، اداره کل آموزش نیروی انسانی و دفتر فیلم خانه ملی ایران و موسسات بنیاد سینمایی فارابی (در حوزه تولید و پشتیبانی سینمای حرفهای)، موسسه سینماشهر (در حوزه توزیع فیلم و ساخت و بازسازی سالنهای سینما)، مرکز گسترش سینمای مستند و انیمیشن (در حوزه تولید فیلمهای اول سینماگران، مستند و انیمیشن)، انجمن سینمای جوانان ایران (در حوزه آموزش مقدماتی و تولید فیلم کوتاه در سراسر کشور)، موسسه رسانههای تصویری (در حوزه فعالیتهای نمایش خانگی) و شرکت تجهیز سینمای ایران (در حوزه خرید تجهیزات سینمایی و مواد اولیه سینمایی) نزدیک به ۳ دهه با این ساختار به رتق و فتق امور سینما و سمعی و بصری فعالیت داشته است و با توجه به شکلگیری این ساختار در دهه ۶۰ تا ۸۰ و تغییر ساختارهای تولید و توزیع و نمایش سینما در سایر کشورها در اوایل قرن
۲۱ میلادی و بالطبع تغییر این ضرورت در سینمای ایران، بسیاری از خبرگان و کارشناسان سینما در ایران به تغییر این ضرورت اصرار داشتهاند و یکی از عوامل بازدارنده رشد و توسعه در سینمای ایران را این ساختار حجیم و فرسوده طی ۲ دهه گذشته میدانستهاند و دولت دهم به دلیل کجفهمی از ضروریات این تغییر ساختار نسبت به تغییر بیهوده این ساختار با نام «سازمان سینمایی کشور» نمود و ضمن افزایش ۴ اداره کل به ۱۵ اداره کل ستادی و حفظ موسسات وابسته عملا ساختار دیوانسالار کهنه و فرسوده سینما را فربهتر نمود و بخش مهمی از بودجههای سینما را به سمت هزینه این ساختار دیوانسالار نمود تا جایی که از ۵۰ میلیارد تومان بودجه سال ۹۲ سینما نزدیک به ۲۰ تا ۲۵ میلیارد تومان هزینه اداری و حقوق و دستمزد کارکنان این ساختار خواهد شد. حال که متولیان سینما در دولت یازدهم قصد نمودهاند که با حفظ این سازمان نسبت به تغییر ساختارهای موجود آن به سمت سبک سازی اقدام کنند باید به فال نیک گرفت اما لازم است این تغییر ساختار را به نحوی به انجام برسانند که سینما با این ساختار امکان رشد و توسعه داشته باشد و پس از ۴ سال این رشد را سینمای ایران نه فقط برروی کاغذهای
اداری بلکه بر روی فعالیتهای سینمایی و در بطن هنرمندان و مردم شاهد باشیم.
با رشد تکنولوژیک و ابزار فنی فیلمسازی و حذف تجهیزات گرانقیمت سینما که عمدتا توسط دولت تامین میگردیده است که در اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ هجری شمسی در سینمای ایران این تغییر تکنولوژی رشد بیشتری گرفته است از یکسو و شکلگیری متفاوت دسترسی مردم به آخرین فیلمهای روز سینمایی از طریق کانالهای رسمی و غیر رسمی رسانهای و رشد حق انتخاب مخاطب نه در سالنهای سینما بلکه در تلویزیونهای چند ده اینچ خانههایشان از دیگر سو و از همه مهمتر ضرورت تغییر نگرش در نگاه رسمی حاکمیت به هنرمندان و بالعکس و تفاوت این دو نگاه در دهه ۶۰ تا امروز طبیعتا دولت در این وضعیت دیگر نمیتواند بهعنوان تنها تامینکننده تجهیزات سینمایی و تنها ابزار قدرت جلوگیری از دیده شدن فیلمهای سایر کشورها و حتی فیلمهای زیرزمینی ایرانی و در نهایت بهعنوان آقا بالاسری هنرمندان نسبت به ساختن یا نساختن فیلمها تصمیم آخر را بگیرد! این تغییر ناخواسته شرایط تکنولوژی و راههای دسترسی مردم به رسانهها و تغییرات لاجرم اجتماعی که فعلا به دلیل همسو نبودن دولت با این تغییرات بلای جان سینما گردیده است، سینما به ناچار نیاز دارد به ساختاری سبک و کم حجم و بهشدت
تخصصی در ساختار سینمای ایران که توان سیاستگذاری و نظارت سازنده به همراه مشارکت با ساختارهای مناسب صنفی را به بهترین نحو داشته باشد و ضمن حذف ساختارهای زائد و مزاحم، تسهیلسازی در فعالیتهای سینمایی با شکلگیری موسسات تخصصی در سرلوحه سیاستهای سینمایی قرار گیرد.
و اما ساختار پیشنهادی:
*حفظ و ارتقای فعالیتهای تولیدی سینمای حرفهای در بنیاد سینمایی فارابی و حذف مجوزهای پروانه ساخت: اگر فیلمی نیاز به تامین منابع مالی خود از کمکهای دولت داشت، میتواند تابع نظرات شورای حمایتی دولت باشد و چنانچه فیلمی نیاز به اخذ کمک دولتی نداشت پس از ساخت، فیلم را به شورای صدور مجوز نمایش ارائه کند و تجدید ساختار در نحوه صدور مجوز نمایش براساس درجهبندی فیلمها و نه توقیف یا اصلاح فیلمها و ایضا واگذاری حمایت از فعالیتهای بینالمللی و صادراتی فیلمهای سینمای ایران در حوزه جشنوارهها و اکران بینالمللی و همچنین واگذاری مسوولیتهای تولیدی از مرکز گسترش سینمای مستند و انیمیشن (انحلال این مرکز) به این بنیاد و در ادامه حذف وظایف تولیدی انجمن سینمای جوانان ایران و واگذاری این وظایف به بنیاد سینمایی فارابی (انحلال انجمن سینمای جوانان) و واگذاری وظایف آموزشی این انجمن به دانشگاههای علمی- کاربردی یا بخش خصوصی در سراسر کشور میتواند بخش دیگری از تغییر ساختار سینمایی باشد. (در حوزه تولید سینمای حرفهای، مستند و کوتاه به دلیل نیاز بخش خصوصی به «سرمایه» و نه «هدایت محسوس و مزاحم»، بنیاد سینمایی فارابی بهعنوان تنها
نهاد مهم دارای شناسنامه سینمایی در داخل و خارج از کشور میتواند این مسوولیت مهم را در تمام حوزههای تولیدی سینما بر عهده گیرد و بهعنوان مغز نرمافزاری سینما تجدید ساختار و سیاستهای آن باز تعریف شود.)
*جشنوارههای فجر، کودک، سینما حقیقت (مرکز گسترش سینمای مستند) و فیلم کوتاه ( انجمن سینمای جوانان ایران): نیازمند تزریق بودجههای دولتی هستند با تعیین یک مرکز برای برگزاری جشنوارههای سینمایی و تعیین هیات امنایی از صاحبنظران و هنرمندان صاحبنام سینما «حرفهای، مستند و کوتاه» مسوولیت این مهم را برعهده داشته باشد.
* حوزه افزایش زیر ساختهای تولید، توزیع و نمایش سینمایی: موسسه سینماشهر با تجدید ساختاری مبتنی بر واقعیتهای زیرساختی سینمای ایران میتواند در افزایش زیر ساختهای حوزه تولید «استودیوهای سینمایی، شهرک سینمایی، دانش و فنون استفاده فناوریهای کامپیوتری» و توزیع و نمایش فیلم «باز تعریف نحوه استفاده از تبلیغات مدرن، بازاریابی مدرن در عصر حاضر، تغییر در سیستمهای سینمایی از ۳۵ میلیمتری به دیجیتال با توجه به پایان عصر نمایش پوزتیو ۳۵ میلیمتری، افزایش سالنهای سینمایی با استفاده از تسهیلات دولت و سرمایه بخش خصوصی و...» اقدام کند.
* حوزه نمایش خانگی: موسسه رسانههای تصویری ضمن ایفای نقش تنظیمکننده بازارنمایش خانگی نسبت به راهاندازی نهضت ترجمه فیلمهای سینمایی به زبانهای موثر دنیا و استانداردسازی فنی فیلمها و استفاده از صنعت بستهبندی فیلمها متناسب با بازارهای جهانی و پذیرش مسوولیت مبارزه با قاچاق فیلمهای سینمایی و پیگیری کپی رایت فیلمها در بازار جهانی و کمک به راهاندازی فضای مجازی فروش فیلمها با مشارکت بخش خصوصی و... میتواند نقش موثری در ساماندهی این حوزه سرمایه سالار داشته باشد.
حرف آخر:
و اما ساختارهای حاکمیتی سینما بالاخص در زمینه صدور مجوزهای دولتی این مجوزها میتوانند در تمام موسسات مرتبط با موضوع تخصصی خود اتفاق افتد و تمام این چهار ساختار کاربردی تخصصی متکی به دولت در ذیل مجموعه «بنیاد سینمایی فارابی» بهعنوان یک «بنیاد مادر تخصصی» وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شناخته میشوند و موسسات وابسته به این بنیاد میتوانند هرکدام ذیل این بنیاد (سهام این موسسات در اختیار این بنیاد خواهد بود) به ارائه خدمات به سینما بههمراه مشارکت با نهادهای صنفی سینما اقدام کنند. تبدیل ساختار سازمان سینمایی کشور به ساختار پیشنهادی و در راس آن «بنیاد سینمایی فارابی» (حذف ساختار سازمان سینمایی مدنظرم است) میتواند ضمن کوچکسازی نهاد حاکمیتی سینما در ایران، کارکرد سینما را نیز در ایران تسهیل سازد و در جهت رونق کسب و کار سینمایی باشد. مدیر سینما در دولت دوازدهم بهتر است معاون وزیر و مدیر عامل بنیاد سینمایی فارابی «بنیاد مادر تخصصی» باشد و نه رییس سازمان سینمایی کشور !
***
این یک پیشنهاد برای ساختار سینمای ایران در حد بضاعت اندک دانش اینجانب از سازوکارهای سینما در ایران است و لطفا به کسی برنخورد! شما هم میتوانید پیشنهادی داشته باشید و اینجانب مشتاقانه منتظر زایش فکرهای جدید در این حوزه در میان فعالان فرهنگی و سینمایی هستم تا نوشتن ساختارهایی در اتاقهای در بستهای که هیچگاه نتوانسته است بر اساس نیازهای واقعی سینما در زمان بهشدت رقابتی عصر حاضر شکل گیرد!
ارسال نظر