زندگی خرج دارد! - ۲۴ مرداد ۹۱

الهام مقدم

بهنوش بختیاری یکی از بازیگرانی است که به سبب حضور در فیلم‌های مختلف به عنوان یکی از بازیگران فعال در عرصه شبکه نمایش خانگی به شمار می‌رود. همین ماجرا دلیلی بود تا درضمیمه آخر هفته روزنامه به سراغش برویم و درباره مشکلات و

کاستی‌های موجود در این رسانه و آثارش به گفت‌وگو بنشینیم، اما خب او هم در برابر پرسش‌های ما پاسخ‌ها و دلایلی داشت که خیلی از آنها آدم را مجاب می‌کرد. فکر می‌کنم به جای توضیح بیشتر بهتر است برویم سراغ خود گفت‌وگو. البته بخشی از این مصاحبه مفصل در این صفحه منتشر می‌شود و بقیه‌اش را می‌توانید روز پنجشنبه در ضمیمه آخر هفته بخوانید.

چرا بیشتر در ژانر طنز بازی می‌کنید؟

چون دوست دارم مخاطبم را شاد کنم و اساسا نگاه خودم به زندگی نگاه جدی‌ای نیست و شخصیت شوخ‌طبعی دارم. فضای زندگی‌ام فضای فانتزی است و کمی با آدم‌های معمولی فرق دارد. من آدم معتقد به رویا و خیال هستم و خیلی واقعگرا نیستم. طنز را هم به همین دلیل دوست دارم، چون باعث می‌شود زندگی را راحت‌تر تحمل کنیم. علاوه بر این تقریبا در این ژانر پذیرفته شده‌ام ولی خب این دلیل نمی‌شود که بگویم در هیچ نقش جدی یا عجیب و غریبی بازی نخواهم کرد. من هم دوست دارم در یک کار درام یا جدی بازی داشته باشم اما متاسفانه پیشنهاد قابل ملاحظه‌ای در این زمینه دریافت نمی‌کنم. این هم یکی دیگر از ضعف‌های حرفه ما در ایران است. وقتی در یک ژانر شناخته می‌شوی دیگر کسی ریسک نمی‌کند تو را در وادی دیگری بیازماید.

نظر کلی‌ات درباره شبکه نمایش خانگی و آثار ارائه شده در آن چیست؟

به نظرم اتفاق خوبی است. اینکه بالاخره باعث ایجاد تنوع شده. در ضمن توجه به شرایط موجود در سینما و تلویزیون باعث شده امکانی برای حضور هنرمندان در رسانه ای دیگر فراهم شود.

پس یعنی تنها یک محل درآمد برای آنها به حساب می‌آید؟

نه درآمد هم خب یکی از ماجراها است اما باعث تنوع آرا شده. خب سطح ممیزی اینجا با تلویزیون فرق دارد و می‌شود کارهای بهتری را در آن ارائه داد. هرچند که معتقدم امروز باید یک

آسیب‌شناسی کلی برای ادامه راه آن صورت گیرد.

به نکته مهمی اشاره کردی. خیلی‌ها معتقدند اگر چنین اتفاقی مخصوصا در زمینه کمدی صورت نگیرد مردم کم کم نسبت به این رسانه بی‌اعتماد می‌شوند و درست کردن این ماجرا هم هزینه‌های زیادی خواهد داشت!

بله من هم موافقم اما باید درست آسیب شناسی شود. همه مدام می‌گویند که یک کمدی نباید سخیف باشد، من هم جزو موافقان این حرف هستم. کمدی نباید سخیف باشد، کمدی باید مثل «اجاره نشین‌ها» باشد که همچنان در ذهن مخاطب ماندگار است، فانتزی دارد و با اینکه قدیمی است اما تو دوست داری بارها و بارها آن را ببینی. کمدی‌ای که فقط روی ایده تو بچرخد و دمار از روزگار بازیگر در می‌آورد. اما چه می‌شود کرد که فیلمنامه‌های پیشنهادی در حد کیهان بچه‌هاست! من فقط می‌توانم به کمدی‌هایی که با آقای مدیری و عطاران داشتم افتخار کنم و چند مورد دیگر انگشت‌شمار در سینما.

یعنی می‌گویید همه چیز به فیلمنامه مربوط می‌شود؟

یک بازیگر چقدر می‌تواند از خودش مایه بگذارد؛ نه برای کارگردانی‌ها وقتی گذاشته می‌شود، نه حتی طراحی صحنه ولباس و نه دکوپاژ... فیلمنامه خوب باید به داد ما برسد که در فقر آن به سر می‌بریم؛ یعنی اگر کسی بگوید که این تقصیر شماست من می‌گویم: «به هیچ وجه تقصیر من بازیگر نیست!» همه چیز دست به دست هم می‌دهد تا بتوانیم کاری خوب ارائه دهیم. من گاهی اوقات سریال‌های خارجی را که می‌بینم، آن را باز می‌کنم و طراحی صحنه‌اش را می‌سنجم. ببینید چقدر آنها تلاش می‌کنند تا یک کمدی خوش آب و رنگ ساخته شود. مثلا ببینید در فیلم all about steve چقدر همه چیز دست به دست هم دادند تا ساندرا پولاک دیده شود؟ چقدر کارگردانی، طراحی و موسیقی با هم عجین شده‌اند. اما در این‌جا فقط یک بازیگر باید پشت سر هم دیالوگ بگوید... این می‌شود که فیلم در ذهن کسی نمی‌ماند...

با این اوصاف شما همچنان در این ژانر و حرفه ادامه می‌دهید؟

همانطور که گفتم این کار ماست. الان خیلی از بازیگر‌های دیگر هم وارد ژانر کمدی شده‌اند، من نمی‌توانم بیکار بمانم. بازیگر درام هم که نیستم، باید میان همین چند کار کمدی یکی از آنها را انتخاب کنم. من اصلا بهم خوش نمی‌گذرد، وقتی برای یک فیلم انرژی می‌گذارم و بعد در سینما می‌بینم که هیچ‌کس نمی‌خندد! یا اینکه مردم می‌خندند اما خود من حالم خوب نیست. اصلا لذتی از این موضوع نمی‌برم اما تو مجبوری گاهی اوقات برخلاف میلت عمل کنی.