آغاز تور مشترک اروپایی شهرام ناظری وحسین علیزاده

تور اروپایی شهرام ناظری و حسین علیزاده از دیروز جمعه (۳۰ اردیبهشت) و در سالن فیلارمونی شهر کلن آغاز ‌شد. حسین علیزاده، آهنگساز و نوازنده سرشناس تار و سه‌تار در گفت‌و گویی با دویچه وله از جزئیات اجرا سخن گفته است. به گزارش پارس توریسم، متن کامل این مصاحبه به شرح زیر است: دویچه وله: پیش از اینکه راجع به فضای کار و قطعاتی که قرار است در این برنامه اجرا شود توضیح دهید، می‌خواستم بدانم چه شد که تصمیم گرفتید بعد از حدود بیش از ۲۰ سال با آقای ناظری همکاری داشته باشید؟

حسین علیزاده: من فکر می‌کنم این شوقی است که می‌تواند در دوستان هم‌دوره‌مان باشد. چنانچه سال‌های قبل هم با آقای شجریان این تلاش را کردیم. من خودم شخصا کسی هستم که دوست دارم در این راه قدم بگذارم. طبیعی‌ است که در این ۲۰ سال هر کدام از دوستان که از چهره‌های موسیقی هستند، مسیرهای مختلفی را طی کرده‌اند و شاید به بیان شخصی خودشان نیز دست پیدا کرده‌‌‌اند و یا سعی می‌کردند که این مسیر را پیدا کنند. این نوعی نیاز است که شاید کنار هم احساس محبت کنیم. احساس بودن ‌می‌کنیم. حتی به نظر من خارج از موسیقی هم همین طور است. این حسی است که وقتی من در چشم آقای ناظری یا آقای شجریان نگاه می‌کنم، یا در چشم خیلی از دوستان خوبم که حالا اگر بخواهم اسم‌شان را بیاورم طولانی می‌شود، ولی در هر صورت احساس می‌کنم که در هرکدام از این چهره‌ها تاریخی را می‌بینم که در این تاریخ ما باهم مشترک بوده‌ایم. در غم‌ها و شادی‌های همدیگر، در اتفاقات عجیب و غریبی که در موسیقی ایران افتاده است.

اگر ممکن است راجع به فضای کارهایی هم که قرار است اجرا شوند، برای خوانندگان ما توضیح دهید؟

خود ما هم در بخشی از این برنامه همین سوال را داریم. خیلی جالب است؛ البته کمی هم جرات و جسارت می‌خواهد. بخشی از برنامه را گذاشته‌ایم در حضور شنونده شکل بگیرد. یعنی در قسمت اول برنامه واقعا بداهه جریان دارد. در واقع دیالوگی که بین من و آقای ناظری و با همراهی دوست‌ عزیز آقای حدادی انجام می‌شود، بداهه است و روی شعر معاصر ایران تکیه دارد. بخش دوم برنامه جنبه کلاسیک‌تری دارد و از شعرهای کلاسیک ادبیات ایران استفاده می‌شود. خودمان هم خیلی کنجکاویم که ببینیم، اصلا این برنامه چه اثری خواهد داشت یا چه گونه خواهد شد.

من بیشتر فکر می‌کنم که در زمان اتفاقات خوب زیادی خواهد افتاد. چون صحبت از این عشق و این رابطه و این حس ‌را که می‌کردم، پریروز دیدم این یک حس کاملا مشترک است و بغض خوشمزه‌ای توی گلویم آمد که فرق داشت با بغض‌هایی که این‌سال‌ها داشتم. من فکر می‌کنم نیازش در وجود ما خیلی زیاد شده و ... به‌ هر صورت ممکن است شما یا خیلی‌ها به کنسرت بیایید و بگویید اینجا خوب و آنجا بد بود. این چیزها بالاخره بعد از این همه کنسرت چیزهای عادی است که آدم بشنود و حتی استفاده کند. ولی اصل قضیه این اتفاق باهم بودن است که حالا ببینیم با موسیقی ایرانی هم می‌شود این کار را کرد یا نه. اگر بتوانیم این کار را با موفقیت انجام دهیم، راه‌های بسیار خوبی برای نوع فعالیت و فکر‌های خودمان باز می‌شود.