علیرضا مجمع

اتفاقی که شب نمایش فرزند صبح برای بهروز افخمی افتاد، همان‌طور که خودش گفت اتفاقی منحصر به فرد نبود. فرزند صبح با موضوع حساسیت برانگیزش به احتمال قریب به یقین می‌توانست واکنش‌های مثبت برانگیزد. همان‌طور که در تیتراژ ابتدایی فیلم وقتی نام بهروز افخمی به عنوان کارگردان آمد تمام تماشاگران برایش کف زدند. اما...

بدترین سکانس‌های جشنواره تا حالااما هر چه از فیلم گذشت با سکانس‌های کش‌دار و ریتم کند فیلم تماشاگر مجاب شد دوباره کف بزند، البته این بار به معنای اعتراض. نمونه این فصل‌ها در فیلم کم نیست. مثلا تصور کنید جوانی در کالسکه دارد به سمت خانه‌اش می‌آید و همزمان عمامه‌اش را به سرش می‌بندد. تمام مراحل بستن عمامه در یک پلان طولانی به تماشاگر نشان داده می‌شود، در زمانی حدود ۸ دقیقه. خب طبیعی است که این پلان خیلی طولانی است.

سیم برق و ریل تراولینگ در کادر

از گاف‌های دیگر فیلم تصحیح نشدن کادر فیلم است که خود افخمی هم پایش نمی‌ایستد. اینکه قرار بوده فیلم دوباره چاپ شود تا با نمایش فیلم دیگر تراولینگ در کادر جا نمانده باشد یا ماشین‌ها و دکل‌های برق در انتهای کادر مشخص نباشند،چون زمان وقوع رویدادهای فیلم هنوز روستاها برق نداشت، تراولینگ که جای خود دارد!

برخوردها با بهروز چگونه باید باشد؟

متاسفم که بگویم بعد از فیلم در لحظه‌ای که به سالن نشست مطبوعاتی رفتم و دیدم چند نفر افخمی را دوره کرده‌اند و دارند به او توهین می‌کنند، از حضور خودم در این مکان که قاعدتا تحلیل و چالش، و نه توهین حرف اول را می‌زند شرمنده شدم. شک دارم آن کسانی که افخمی را به دوباره دیدن عمر مختار فرا می‌خواندند، خودشان همان فیلم را از اول تا آخر دیده باشند. اما به هر حال یادمان نرود بهروز افخمی کارنامه درخشانی پیش از این دارد. شوکران و جهان پهلوان برای تمام عمر یک فیلمساز کافی است. چه برسد به کارهای دیگری که بی شمار از او دیده‌ایم و کم و زیاد خوب یا بد بوده‌اند. پس این حرمت شکنی را نمی‌دانم چطور می‌شود توجیه کرد؟ در میان یکی از همین توهین‌ها افخمی در جواب سوالی که گفت: «واقعا باید یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان خرج تصور شما بشود؟»، گفت: «اگر تهیه‌کننده‌ای حاضر شود ده میلیارد تومان خرج کند تا فکر من تصویر بشود، شما ناراحتید؟!» این جواب هوشمندانه نشان می‌دهد منتقد باید نقد کند، نه تخطئه. اینکه ما دیدیم توهین بود و تخطئه. باز هم شرمنده.