لیلی گلستان ازهنرهای تجسمیو اوضاع نگارخانهها میگوید:
هنرمندان جستوجوگر شدهاند
فرهنگ و هنر- لیلی گلستان مترجم توانایی است و تاکنون کتابهای ارزنده ای به اهالی ادبیات هدیه کرده است اما او گالری دار هم هست و گالریاش یعنی «گلستان» یکی از معتبرترین مراکز نمایشگاهی برای هنرمندان تجسمیبه شمار میآید. از آن جایی که لیلی گلستان آدم بسیار منظم و با دقتی است درباره مسائل مختلف هم سعی میکند با دقت حرف بزند و همیشه هم به نکات مهمیاشاره میکند. آنچه میخوانید بخشی از گفتوگوی خبرگزاری مهر با او درباره هنرهای تجسمی و وضعیت نگارخانههای امروز است. گلستان تاکید میکند فرهنگ هنرمندان نسل قبل بالاتر بود ولی در سالهای اخیر تعداد هنرمندان در همه رشتهها خیلی بیشتر شد که این کثرت به کیفیت هم منجر خواهد شد. او میگوید اینجا همه چیز عجیب است تا آنجا که خریداری میخواست گرانترین اثر یک نمایشگاه را در ازای آپارتمانش بخرد.
در تابستانی که گذشت نمایشگاه «صد اثر، صد هنرمند» را برگزار کردید. آمار فروش نمایشگاه با توجه به فصل تابستان و رکود اقتصاد جهانی خوب بود. دلیل آن چیست؟
روزگاری همیشه تابستانها تعطیل بودیم ولی آنقدر مسافرهای خارجی آمدند، زنگ در خانه من را زدند و گفتند که میخواهیم کار بخریم، فکر کردم در این فصل اتفاقی در حال رخ دادن است که انگار تا به حال توجه نکرده بودیم. برای همین از سال ۱۳۷۱ درهای نگارخانه را باز کردم و اتفاقا شلوغ هم شد. دیدم آدمهای مختلفی میآیند که مشتری همیشگی ما نیستند. آدمهایی که به قصد دیدن و خرید آثار نیامده بودند بلکه فرصتی پیش آمده بود و سرراهشان به نگارخانه سرزده بودند. دوست داشتم این آدمها را جذب کنم و برایم نسبت به خریداران همیشگی و مجموعهداران جذابتر بودند.
یعنی در تابستانها این نوع افراد بیشتر به دیدن نمایشگاهها میآیند؟
بله. آدمهای عادی بیشتر میآیند. نمایشگاه امسال، من را به هدفم نزدیک کرد چون خواستم این بود که کارهای جوانان را بفروشم و آنهم نه به یک قشر خاص بلکه به مردم. برای همین قیمتها را خیلی مناسب گذاشتم. شب اول افتتاحیه نیز همه گفتند قیمتها خیلی مناسب است. ۷۸ کار در عرض دو هفته فروش رفت و این یک رکورد عجیب و غریب است. فقط به دلیل اینکه قیمتها مناسب بوده است. چند کار خیلی گران هم داشتیم که چند تای آنها فروش رفت ولی کارهای جوانان خیلی فروش رفت و این همان هدفی بود که میخواستم.
آثار هنرمندان جوان با نسل قبل چه فرقی دارند؟
فرهنگ نسل قبل بالاتر ولی تعداد هنرمندان خیلی کم بود. در سالهای اخیر در تمام رشتههای مختلف هنری مثل تئاتر، سینما، موسیقی به خصوص هنرهای تجسمی تعداد هنرمندان خیلی زیاد شد که البته خیلی خوب است. همه آنها خیلی جستوجوگر شدهاند یعنی میخواهند درسهای جدید یاد بگیرند، پیگیر هستند، برایشان مهم است که کسی از آنها تعریف کند یا کار بخرد و همه آنها دوست دارند، پیشرفت کنند. این خیلی مهم است چون برای پیشرفت باید فعالیتهایی انجام دهی و فرهنگ خودت را بالا ببری. جوانان تلاش زیادی میکنند. من میبینم.
از چه لحاظی تلاش میکنند؟
کتاب میخوانند. حرف میزنند، بحث میکنند، خوب میبینند. خوب اینها خیلی مهم است.
یکی از دغدغههای هنرمندان برای برگزاری نمایشگاه به خصوص در مورد جوانان یافتن نگارخانهای است که وقت خالی داشته باشد. واقعا جایگاه نگارخانههای ما اینقدر رشد پیدا کرده است که بیشتر آنها تا یک یا دو سال دیگر وقتی برای برپایی نمایشگاه نداشته باشند؟
الان نگارخانه گلستان خیلی راحت تا سال ۹۱ پر است. ما وقت نداریم. تعداد نگارخانهها به قدر همه هنرمندان کفایت نمیکند. تازه من سختگیر هستم و همه را قبول نمیکنم. این اتفاقی است که افتاده. اتفاق عجیبی است. اتفاق عجیب اینجا زیاد میافتد. چطور ممکن است در عرض دو هفته ۷۸ کار در تابستان فروش رود؟ چطور ممکن است یک نفر بگوید من یک آپارتمان دارم، فروش نرفته است. اگر فروش میرفت تابلو خروس سهراب را (گرانترین اثر نمایشگاه صد اثر، صد هنرمند با ۱۲۸ میلیون تومان) میخریدم و میگوید آیا صاحب تابلو حاضر است آن را با آپارتمان من عوض کند؟ کجای دنیا خانه میدهند، نقاشی میخرند؟ حتی چنین چیزی را نشنیدهام، اما این اتفاق اینجا افتاد.
یعنی تابلوی سهراب در ازای آپارتمان فروش رفت؟
نه چون صاحب تابلو خانه نمیخواست ولی در کجای دنیا این اتفاق میافتد؟ عجیب است. نمیگویم بد است. عجیب است. انگار همهچیزمان یک جور غلو شده است.
ارسال نظر