فرهاد مشیری در ۶۱سالگی درگذشت
پایان نقاش طناز کوزهها
او نخستین هنرمند معاصر خاورمیانه بود که فروش یکمیلیوندلاری را در حراجیهای هنری تجربه کرد و مورد توجه گسترده رسانهها قرار گرفت. مشیری در ایران در کمتر نمایشگاهی حضور داشت. آثار او بیشتر در گالریها و رویدادهای معتبر خارجی به نمایش درآمد؛ از «آرت بازل» میامی بیچ و موزه «لیتون هاوس» لندن گرفته تا حضور در دوسالانه ونیز، موزه بریتانیا، موزه هنرهای زیبای ویرجینیا و مجموعه فرجام دبی و... سال ۲۰۱۲ نام این هنرمند در جمع ۵۰۰ هنرمند برتر جهان ثبت شده است. «حروف و اعداد»، «به غرب برو»، «شناوری»، «کوزهها و کلمات» و ... از معروفترین مجموعه آثار اوست.
از زندگی
فرهاد در سال ۱۳۴۲ در شیراز به دنیا آمد. پدرش یکی از سرمایهداران شیراز و صاحب چند سینما بود و بهخوبی میتوانست فرزندش را در هر رشته تحصیلی حمایت کند. فرهاد نوجوان به واسطه استعدادی که داشت، از دوران نوجوانی به هنر و بهخصوص سینما علاقهمند شد. خودش در این باره میگوید: «۱۵ سال در شیراز بودم. اوایل تصمیم داشتم معمار شوم. در دوره دبیرستان، معلم هنرم گفت: حالا چقدر عجله داری، دو سال برو دانشگاه هنر و بعد معماری بخوان. من هم چون شاگرد حرفگوشکنی بودم به دانشگاه هنر رفتم.» او در سال ۱۳۵۸ به ایالات متحده رفته و در حومه لسآنجلس ساکن شد. آنجا تحصیلات مقدماتی را به پایان برده و در سال ۱۳۶۰ در انستیتوی هنر کالیفرنیا مشغول به تحصیل شد. فرهاد پس از ۱۲سال اقامت در ایالات متحده، در سال ۱۳۶۸ به ایران بازگشت و از آن پس به کار تهیه و تولید فیلمهای انیمیشن کامپیوتری و کتاب برای کودکان به سفارش سازمان یونیسف پرداخت. در همان سالها با شیرین علیآبادی، عکاس، ازدواج کرد و در لواسان تهران بنای زندگی نهاد اما درگذشت زودهنگام همسرش، زندگی فرهاد را با چالشهای جدی روبهرو کرد. شیرین علیآبادی که متولد ۱۳۵۲ بود، شش سال پیش، سال ۱۳۹۷، بر اثر تبعات ناشی از بیماری سرطان در ۴۵سالگی از دنیا رفت. صبح روز گذشته نیز فرهاد مشیری پس از ۶۱سال زندگی درگذشت.
از نقاشی
آثار فرهاد مشیری نوعی از طنز را از طریق اشاره به کلیشههای جامعه نمایش میدهد؛ اما به همان اندازه میتوان آثار او را انتقادآمیز دانست. به نظر میرسد هدف او از این بیان خاص در آثارش، نشان دادن شکاف فرهنگی در جامعه معاصر ایرانی متاثر از فرهنگ غرب، و همزمان کمرنگ کردن تناقضهای موجود میان آنهاست. او اولین و دومین نمایشگاههای خود را در سالهای 1366 و 1367 در لسآنجلس برگزار کرد. پس از ۱۲سال زندگی در آمریکا، سال ۱۳۶۸ به ایران بازگشت و تا زمان مرگ نابهنگامش، فعالیت هنری خود را ادامه داد.
فرهاد در سال 1387 با الهام از خمها و کوزههای سفالی شیراز، دست به خلق مجموعه آثاری زد که بعدها به «نقاشیهای کوزه» معروف شدند. روئین پاکباز درباره این کوزهها مینویسد: «تصاویری بزرگاندازه از انواع کوزهها در رنگهای مختلف که بر سطح بدنه آنها کلمات و جملاتی - غالبا مطایبهآمیز - با خط نستعلیق نوشته شده است. کهنگی و ترکخوردگی کوزهها سنت دیرینه سفالگری در ایران را به یاد میآورد و نوشتهها به مظاهر فرهنگی در جامعه معاصر اشاره میکند. بدینسان، مشیری با تلفیق عناصر بصری گذشته و حال میکوشد رابطه سنت و تجدد را در ایران امروز نشان دهد.» مشیری سال 1391 در مصاحبهای درباره حرفه خود میگوید: «در واقع من یک نقاشم، کارم همهاش راجع به ساده کردن است. یک بار اتفاق بامزه دیگری برایم افتاد. روزی در تاکسی نشستم و راننده سر صحبت را باز کرد. پرسید کارتان چیست؟ گفتم من یک آرتیستم، نقاشم. گفت: خب چطوری نقاشی میکنی. اولش ماندم چه بگویم. پرسید کوبیسم؟ گفتم نه نه، گفت سوررئال؟ گفتم نه، گفت حتما رئال! گفتم نه. گفت آها، شما کانسپتاید. گفتم آره خودشه. کانسپتم. کانسپت کار میکنم و واقعا هم کارم کانسپت است. کلیگویی مضحکی است؛ ولی کانسپت کار میکنم. کانسپچوال آرت نیست، کانسپت است.»
طبق دادههای مرکز آرتچارت، مشیری تا کنون 129بار در حراجیهای مختلف حضور داشته و 205اثرش در این حراجیها عرضه شده است و از این جمله 153 اثرش به فروش رفته است. میانگین قیمت آثار او 162.77دلار برآورد شده است.
به این ترتیب میتوان گفت آثار او مجموعا حدود 25میلیون دلار فروخته شده است؛ چیزی در حدود 1500میلیارد تومان!
فرهاد مشیری در میان نقاشان مطرح ایرانی که آثار گرانقیمتی در حراجیهای بزرگ بینالمللی داشتهاند، از جمله جوانترین ها بود و در سن زیر 50سالگی توانست رکوردهای بزرگی در بازار هنر ایران و خاورمیانه به نام خود ثبت کند.