یک شب هولناک

واقعا چه کسی فکرش را می‌کرد فجیع‌ترین شیوه‌های قتل که همیشه در صفحات حوادث روزنامه‌ها نقل می‌شود، حالا در صفحات هنری روایت شود؛ آن هم وقتی قربانی یک مرد ۸۴ساله و همسرش باشند. راستش این خط خبر هنوز و هرگز باورکردنی نیست که «داریوش مهرجویی بزرگ در ۸۴سالگی و همسرش شب‌هنگام در خانه خودشان سلاخی شدند».

جزئیات شب نحس

ویلای داریوش مهرجویی در شهرکی در زردشت کرج که عمدتا ساکنانش از چهره‌ها و شخصیت‌های فرهنگی هستند، قرار دارد. او و همسرش وحیده محمدی‌فر در خانه بودند و شام آماده کرده بودند. ساعت حدود هشت شب به دخترشان مونا زنگ می‌زنند و از او می‌خواهند برای شام به خانه بیاید.

مونا طبق روایت خودش، ساعت حدود ده به خانه می‌رسد و هرچه زنگ می‌زند کسی در را باز نمی‌کند. بعد خودش کلید می‌اندازد و به داخل خانه می‌رود و  با بدن سلاخی‌شده پدر و مادرش مواجه می‌شود. او بلافاصله با پلیس ۱۱۰ تماس می‌گیرد. دایره جنایی پلیس استان البرز به فاصله کوتاهی در محل حاضر می‌شود. پیش از هر چیز ماجرای پست اینستاگرامی وحیده محمدی‌فر، همسر داریوش مهرجویی، مطرح می‌شود. گویا او یک سال پیش یا به روایت دیگری چند روز پیش از حادثه در پستی اینستاگرامی از تهدید خود و خانواده‌اش نوشته بود. طبق پست اینستاگرامی او، یک شب که در خانه در حال آشپزی بوده، صدای مشکوک پارس سگ خانگی‌شان را می‌شنود، به سمت در خانه می‌رود و از پشت در فردی چاقو به دست را می‌بیند که او را تهدید به قتل می‌کند.

خانم محمدی‌فر در این پست، تاکید کرده که او با لهجه‌ای غیر‌ایرانی تهدیدشان کرده و سپس از موضوع «نژادپرستی» صحبت کرده است؛ موضوعی که اخیرا به خاطر حضور شمار بسیاری از شهروندان افغانستانی در ایران مطرح شده بود، چنان که خودش گفته از پشت شیشه مات در، نتوانسته صورت فرد را تشخیص بدهد. او فورا به نگهبانی شهرک زنگ می‌زند ولی تا نگهبانان برسند، فرد ناشناس متواری می‌شود. او با روایت این ماجرا، از نگرانی‌ و ناامنی خود و خانواده‌اش گلایه می‌کند. اما در نهایت در پایان متن خود نوشته است که از پسش برآمدم.

روایت پلیس

تیم جنایی به‌محض ورود، با خانه‌ای به‌هم‌ریخته مواجه شدند. کارآگاهان در ابتدا جسد داریوش مهرجویی را مشاهده کردند که آثار ضربات جسم تیز روی گردن و جسم سخت بر سرش مشهود بود. از سوی دیگر، کارآگاهان جنایی با جسد همسر داریوش مهرجویی مواجه شدند که شواهد نشان می‌داد بر اثر خفگی به قتل رسیده بود. بررسی‌های اولیه تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی نشان می‌داد روی بدن اجساد هیچ‌گونه آثار دفاعی مشهود نیست.

تحقیقات ابتدایی حکایت از آن داشت که دختر خانواده ساعت ۲۰ برای انجام کار شخصی از خانه خارج شده و حدودا ساعت ۲۲ به ‌درخواست مادرش برای صرف شام بازگشته اما با اجساد مواجه شده و موضوع را به پلیس گزارش داده است. پلیس در نخستین ساعات رسانه‌ای شدن خبر، اعلام کرد به‌زودی قاتل یا قاتلان را دستگیر خواهد کرد. در همین راستا ظهر دیروز خبر دستگیری چهار نفر منتشر شد. طبق خبری که سایت خبری مشرق در این باره منتشر کرد، چهار مظنون در جریان تحقیقات و رسیدگی به پرونده قتل مرحوم داریوش مهرجویی و همسرش بازداشت شدند. نکته قابل‌توجه اینکه هیچ‌یک از افراد بازداشت‌شده از اتباع بیگانه نبوده‌اند. تا زمان نوشتن این گزارش اطلاع دیگری در این باره منتشر نشده است.

شوک بزرگ

از ابتدای دیروز تا همین حالا که شما این متن را می‌خوانید و بی‌تردید در روزهای آینده ماجرای قتل فجیع داریوش مهرجویی، خط داغ خبری در رسانه‌های رسمی و بیشتر از آن در شبکه‌های اجتماعی است. می‌توان گفت همه بازیگران، نویسندگان، کارگردانان و دست‌اندرکاران صنعت سینمای ایران به مرگ تکان‌دهنده مهرجویی واکنش نشان دادند و فصل مشترک همه این واکنش‌ها شوکه شدن بود. شوک بزرگی که اینستاگرام فارسی را به‌کلی تحت‌تاثیر خود قرار داده و میلیون‌ها پست و کامنت و ... را به خود اختصاص داده است.

پایان ماجرا

داریوش مهرجویی معروف‌تر از آن است که بتوان چیزی تازه درباره کارنامه او گفت. این کارگردان برجسته سینما، با بسیاری از فیلم‌هایش از جمله گاو، هامون، مهمان مامان، اجاره‌نشین‌ها و ... در قلب میلیون‌ها ایرانی خانه کرده بود. داریوش مهرجویی در ۱۷ آذر ۱۳۱۸ در تهران در خانواده‌ای فرودست به‌ دنیا آمد.

خودش گفته: «مادر بزرگم از آن نمازخوان‌های دوآتشه بود؛ و تحت‌تاثیر فضای روحانی او، من هم از سن هفت تا پانزده‌سالگی، شده بودم یک مسلمان واقعی. نماز و روزه‌ام یک بار هم ترک نمی‌شد. [...] اما از پانزده‌سالگی به بعد، درست آن موقعی که نماز و روزه‌ام به حساب می‌آمد» در نوجوانی به موسیقی علاقه‌مند شد و مدت کوتاهی در کلاس آموزش موسیقی آقای زندی شرکت کرد. نزد پدرش که موسیقی ایرانی را خوب می‌شناخت به نواختن سنتور پرداخت و بعد با موسیقی کلاسیک غربی آشنا شد و به نواختن پیانو و نوشتن قطعاتی برای پیانو پرداخت.

در هفده‌سالگی به سینما علاقه‌مند شد و برای درک بهتر فیلم‌های روز به آموختن زبان انگلیسی پرداخت. تحصیلات مقدماتی را در تهران به پایان برد و یک سال در هتل آتلانتیک مدیر شد و سپس بیست‌ساله بود که برای ادامه‌تحصیل به کالیفرنیا رفت. نخست به خواندن سینما روی آورد اما خیلی زود سینما را رها کرد و به فلسفه پرداخت و در سال ۱۳۴۴ از دانشگاه یوسی‌ال‌ای لیسانس فلسفه گرفت.

در همین سال سردبیری نشریه پارس‌ریویو در لس‌آنجلس را به ‌عهده گرفت و سال بعد به تهران آمد و در سال ۱۳۴۶ نخستین فیلم خود به نام الماس ۳۳ را که فیلمی بسیار پرهزینه بود ساخت. این فیلم در ۵ بهمن ۱۳۴۶ در تهران روی پرده رفت و فروش متوسطی داشت و با توجه به هزینه بالای ساخت شکستی تجاری محسوب شد و توجه منتقدان را هم چندان به خود جلب نکرد. سال ۱۳۴۸ با همکاری غلامحسین ساعدی فیلم‌نامه گاو را از روی یکی از داستان‌های کوتاه مجموعه عزاداران بیلِ ساعدی نوشت و فیلم کرد. این فیلم جوایز متعددی را در جشنواره‌های بین‌المللی به ارمغان آورد. گاو هم از نظر تجاری هم از نظر هنری فیلم موفقی از کار درآمد و فصل جدیدی در سینمای ایران گشود.

از آن زمان همواره، به جز وقفه چندساله پس از انقلاب ۱۳۵۷ و رویدادهای پس از آن که منجر به مهاجرتش به فرانسه شد، مهرجویی یکی از فیلم‌سازان مطرح و پرکار ایرانی بوده‌ و فیلم‌های بسیاری را به تاریخ سینمای ایران افزوده است. مهرجویی ابتدا با فریار جواهریان مهندس معمار و طراح صحنه ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دو فرزند با نام‌های مریم و صفا بود. سپس با وحیده محمدی‌فر فیلم‌نامه‌نویس ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دختری به نام موناست.

1497099_655+copy