چگونه بچهها را کتابخوان کنیم؟
روایت یک نویسنده از خاصیت درمانی ادبیات
کتاب از این جهت برای کودک مهم خواهد بود که تاثیرش را در زندگی خود ببیند و صرفا برای گذراندن اوقاتی برای مطالعه نباشد، بلکه در زیست او تاثیر بگذارد. او گفت: داستان باید توانایی این را داشته باشد که برای بیشمار سوالات کودک در باب هستی و زمان و جهان و دین و فرهنگ و آیین جوابهای درخوری داشته باشد؛ حال نه برای همه این سوالات بلکه باید بتواند گوشهای از این میل مفرط به کنجکاوی را اقناع کند و البته خاصیت درمانی از آن جهت داشته باشد که کودک بتواند مراحل رشد خود را با این امکان خلاقانه و هستیشناسانه طی کند.شفیعی افزود: ذهن کودک آکنده از سوالات بیشمار است و این ابتدای دانایی است. پرسش از هستی، زمان، مکان، فرهنگ و دین و آیین و این سوالات باید بهگونهای پاسخ داده شود. لذا در این مرحله داستان و روایت میتواند ابزاری برای روشنگری و محملی برای دانایی باشد. اگر سوالات بیپاسخ بمانند یا پاسخ درستی نیابند یا شیوههای بیان درست نداشته باشند، بیشک در روند رشد کودک خلل ایجاد خواهد شد و در بزرگسالی هم برای او مشکلزا خواهد بود.
پس ادبیات میتواند بستری باشد برای پاسخ به سوالات کودکان. او با اشاره به تاثیر روایتدرمانی در تسکین و درمان بیماریها، تاکید کرد: برای کتابخوان کردن بچهها باید ابتدا جرقه نیاز را در کودکان روشن کنیم؛ اینکه فرهنگ و ادبیات و هنر برای چیست؟ آیا بشر به آن نیاز دارد؟ وظیفه ادبیات و هنر چیست؟ البته که ادبیات پیشرو و مترقی همزمان خاصیت تسکیندهی و شفابخشی و روشنگرانه دارد و باید دنیاهای ناشناخته درون بشر را در ادبیات کشف و خودمان را در آن پیدا کنیم. این امر مستلزم این است که این روشنگریها از خانواده شروع شود و بعد در سیستم آموزشی، یعنی سیستمی که بچهها در آن رشد میکنند، ادامه یابد. متاسفانه سیستم آموزشی ما این نیاز کودک و نوجوان را برآورده نمیکند؛ زیرا قسمت پرورشی آن مفغول واقع شده است.